پاسخ اجمالی:
به چند دليل تشخيص مكّي و مدني بودن سوره ها ضرورت دارد: 1. به خاطر شناخت تاريخ و مخصوصا تسلسل آيات و سور و تدريجى بودن نزول آنها. 2. به خاطر نقش اساسي در استدلال و استنباطِ احكام. 3 به خاطر مدني بودن بيشتر آياتِ مورد استناد در استدلالات كلامى و عدم مدرك قرار گرفتن آیات مکّي. 4. به خاطر حلّ و فصل بسيارى از مسائل قرآني.
پاسخ تفصیلی:
يكى از مسائل مهم علوم قرآنى، مسئله شناخت سوره هاى مكّي و مدني است. تشخيص آنها به دلايل ذيل ضرورى است:
1. شناخت تاريخ و مخصوصا تسلسل آيات و سُوَر و تدريجى بودن نزول آنها، از طريق شناخت سوره هاى مكّي از مدني است. انسان پيوسته در اين جست و جوست تا هر حادثه تاريخى را بشناسد كه در چه زمانى و در كجا اتفاق افتاده، عوامل و اسباب پديدآورنده آن چه بوده است؟ بدين طريق دانستن سوره ها و آيه هاى مكّي و تشخيص آنها از آيه ها و سوره هاي مدني از اهمّيّت به سزايى در فهم تاريخ تشريعات اسلامى برخوردار است.
2. فهم محتواى آيه در استدلال هاى فقهى و استنباط احكام نقش اساسى دارد. چه بسا آيه اى به ظاهر مشتمل بر حكم شرعى است؛ ولى چون در مكّه نازل شده و هنگام نزول، هنوز آن حكم تشريع نشده بود، بايد يا راه تأويل را پيش گرفت يا به گونه ديگر تفسير كرد. مثلا مسئله تكليف كافران به فروع احكام شرعى مورد بحث فقهاست و بيشترِ فقها، آنان را در حال كفر، مكلّف به فروع نمى دانند. و در اين زمينه دلايل و روايات فراوانى در اختيار دارند، ولى گروه مخالف (كسانى كه كافران را در حال كفر مكلّف به فروع مى دانند) به آيه هفت سوره «فصّلت»، «اَلَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ» تمسّك جسته اند. آنجا كه مشركان را به دليل انجام ندادنِ فريضه زكات مورد نكوهش قرار داده است. غافل از اينكه سوره فصّلت مكّي و فريضه زكات در مدينه تشريع شده است؛ يعنى هنگام نزول آيه ياد شده، زكات حتى بر مسلمانان هم واجب نبوده است؛ پس چگونه مشركان را مورد عتاب قرار مى دهد؟ اين آيه دو تأويل دارد: اول، مقصود از زكات در اينجا تنها پرداخت صدقات بوده است كه مشركان از آن محرومند؛ زيرا شرط صحّت صدقه، قصد قربت است كه كافران از انجام آن عاجزند.
دوم، مقصود، محروميت از اداى زكات است و آن بدان جهت است كه كفر مانع آنان شده است و اگر ايمان داشتند، از اين فيض محروم نبودند.(1)
3. در استدلالات كلامى، آيات مورد استناد ـ مخصوصا آياتى كه درباره فضايل اهل بيت(عليهم السلام) نازل شده ـ بيشتر مدني است؛ چون اين مباحث در مدينه مطرح بوده است. برخى آن سوره ها يا آيات را مكّي دانسته اند كه در آن صورت نمى تواند مدرك استدلال قرار گيرد. بنابراين شناخت دقيق مكّي و مدني بودن سوره ها و آيات يكى از ضروريّات علم كلام در مبحث امامت است. مثلا برخى تمام سوره «دهر» را مكّي دانسته اند و گروهى مدني و بعضى جز آيه «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً»(2)؛ (پس در [تبلیغ و اجراى] حکم پروردگارت شکیبا و با استقامت باش، و از هیچ گنهکار یا کافرى از آنان اطاعت مکن)، همه را مدنى دانسته اند. ديگران هم از ابتداى سوره تا آيه 22 را مدني و بقيه را مكّي دانسته اند. اختلاف درباره اين سوره بسيار است، ولى ما آن را تماما مدني مى دانيم.
درباره شأن نزول آيه هاى: «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخَافُونَ يَوْماً كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً * وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُوراً * إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيراً * فَوَقَاهُمُ اللهُ شَرَّ ذَٰلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً * وَ جَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً ...»(3)؛ (آنها به نذر خود وفا مى کنند، و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند * و غذاى [خود] را با اینکه به آن علاقه [و نیاز] دارند، به مستمند و یتیم و اسیر اطعام مى کنند * [و مى گویند:] ما شما را بخاطر خدا اطعام مى کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم * ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است * [بخاطر این عقیده و عمل] خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مى دارد و از آنها استقبال مى کند درحالى که شادمان و مسرورند * و در برابر صبرشان، بهشت و لباس هاى حریر [بهشتى] را به آنها پاداش مى دهد). گفته اند كه حسنين(عليهما السلام) بيمار شده بودند. پيامبر گرامى(صلی الله عليه و آله) و گروهى از بزرگان عرب به عيادت آنان آمدند و به مولى اميرمؤمنان(عليه السلام) پيشنهاد كردند: چنانچه براى شفاى فرزندانت نذر كنى خداوند شفاى عاجل مرحمت خواهد فرمود. حضرت اين پيشنهاد را پذيرفت و سه روز روزه نذر كرد. آن گاه كه حسنين(ع) شفا يافتند در صدد اداى نذر برآمد. قرص هاى نانى براى افطار تهيه كرد، روز اول هنگام افطار مسكينى در خانه را زد و تقاضاى كمك كرد. حضرت نان هاى تهيه شده را به او داد. روز دوم نيز يتيمى آمد و نان تهيه شده را دريافت كرد. روز سوم اسيرى آمد و نانها به او داده شد. حضرت در اين سه روز خود با اندك نان خشك و كمى آب افطار كرد. «طبرسى» در اين زمينه روايات بسيارى از طرق اهل سنت و اهل بيت عصمت(عليهم السلام) گرد آورده و تقريبا آنها را مورد اتفاق اهل تفسير دانسته است. آن گاه براى اثبات مدنى بودن تمام سوره، روايات ترتيب نزول را ـ كه سوره «دهر» جزء سوره هاى مدني به شمار رفته ـ با سندهاى معتبر آورده است(4)؛ ولى كسانى مانند «عبدالله بن زبير» كه مايل نبودند اين فضيلت به اهل بيت(علیهم السلام) اختصاص يابد اصرار داشتند كه اين سوره را كاملا مكّي معرفى كنند(5)، غافل از آنكه در مكّه اسيرى وجود نداشت. «مجاهد» و «قتاده» از تابعين تصريح كرده اند كه سوره «دهر» تماما مدني است؛ ولى ديگران تفصيل قائل شده اند.(6) «سيد قطب»، از نويسندگان معاصر به قرينه سياق، سوره را مكّي دانسته است.(7)
4. بسيارى از مسائل قرآنى، تنها از طريق مكّي و مدني بودنِ سوره يا آيه ها، حلّ و فصل مي شود. مثلا در مسئله نسخ قرآن به قرآن برخى راه افراط پيموده اند و بيش از دويست و بيست آيه را منسوخ معرفى كرده اند؛ در صورتى كه چنين عدد بزرگى نمى تواند صحت داشته باشد و با واقعيّت سازگار نيست و گروهى راه تفريط در پيش گرفته اند اصلا «قرآن» را غير قابل نسخ مى دانند به ويژه نسخ قرآن به قرآن؛ زيرا شرط تحقق نسخ، تنافى ميان دو آيه است كه اين گونه تنافى با نفى اختلاف در آيه «وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيراً»(8)؛ (در حالى که اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى یافتند) منافات دارد(9)، و دسته اى حدّ وسط را برگزيده و اصل نسخ را پذيرفته اند و در كمّيت آياتِ نسخ شده اعتدال را رعايت كرده اند. از جمله آياتى كه اِفراطيون آن را منسوخ مى دانند، آيه «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ...»(10)؛ (و زنانى را که متعه [ازدواج موقّت] مى کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید ...) است كه درباره ازدواج موقّت نازل شده است، كه ناسخ آن را ـ طبق گفته امام شافعى محمد بن ادريس ـ آيه «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ»(11)؛ (و آنها که دامان خود را حفظ مى کنند * جز در مورد همسران و کنیزان شان که در بهره گیرى از آنان ملامت نمى شوند * و کسانى که جز این را طلب کنند، تجاوزگرند) دانسته اند. نظر مذكور را به دو دليل نمى توان پذيرفت: اولا؛ زنى كه با عقد متعه گرفته مى شود زوجه است؛ گرچه احكام او با زوجه دائمى كمى تفاوت دارد. ثانيا؛ آيه اى را كه ناسخ فرض كرده اند در سوره «مؤمنون» است كه تماما مكّي است و كسى اين آيه را استثناء نكرده است؛ در صورتى كه معمولا بايد ناسخ پس از منسوخ باشد. مطلب فوق را استاد «زرقانى» نيز يادآور شده است.(12)،(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.