پاسخ اجمالی:
مقصود از «هامان» در قرآن، «آمون» است و اين دو اسم از نظر تلفظ و وزن، به هم نزديكند؛ به ويژه آنگاه كه بدانيم «آمون»، «اَمانا» نيز تلفظ مى شود و نشانه اختصارى «بزرگِ كاهنان» است؛ مانند اسم فرعون كه به معناى سراى بزرگ حكومت و لقب پادشاهان مصر بوده است. در نتيجه، هامان لقب بزرگ كاهنانِ «آمون» است که در ضمن وزير فرعون هم بوده است. به عبارت دیگر هامان معرّب «آمون» يا «اَمانا» است كه لقب رؤساى كاهنان معبد آمون، بزرگِ خدايان مصريان در شهر طيبه در نيل عليا بوده است. اين مطلبِ تعجب آورى نيست؛ زيرا طبيعى است كه هر كسى كه به مكان مقدسى منسوب باشد، نام همان مكان را به عنوان لقب بر خود مىنهد.
پاسخ تفصیلی:
بحثی درباره «هامان»
برخى بر اين پندار رفتهاند كه قرآن دچار اشتباهات تاريخى است! و همين كاستى كافى است تا آن را از وحيانى بودن ساقط كند؛ چرا كه در وحى اشتباه رخ نمىدهد.
اينان تلاش كردهاند تا براى اين پندار دليلى بيابند، ليكن نه تنها دليلى نيافتهاند، بلكه دچار لغزش و ناكامى شدهاند؛ زيرا دليلى كه بر مدعاى خود اقامه كردهاند توهّمى بيش نيست و نشانگر نادانى آنان نسبت به قرآن و اصطلاحات خاص آن است!
از جمله اوهامى كه به ذهن ايشان آمده، مسئله «هامان» است. كسى كه وزير يا كسى از مسئولان بلندپايه دربار فرعون بود و نامش در چند جاى قرآن پس از نام فرعون آمده است و فرعون به وى فرمان داد كاخى بنا كند(1) تا براى دستيابى به خداى موسى(عليه السلام) بر فراز آن برود.
مسئله هامان از قرنها پيش توسط بنى اسرائيل و اخيراً از سوى مستشرق بزرگ آلمانى، «نولدكه» و به قصد كاستن از عظمت قرآن كريم، به يكى از مسائل جدل برانگيز تبديل شده است.
نام هامان در شش جاى قرآن كريم آمده است:
- «وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الاَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ»(2)؛ (و در زمين قدرتشان دهيم و به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از آن بيمناك بودند، بنمايانيم).
-«فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ»(3)؛ (پس خاندان فرعون، او را از آب برگرفتند تا سرانجام دشمنِ جانِ آنان و مايه اندوهشان باشد. آرى، فرعون و هامان و لشكريان آنان خطاكار بودند).
- «وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ... فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى»(4)؛ (و فرعون گفت:... پساى هامان؛ برايم بر گِل آتش بيفروز و برجى بلند براى من بساز، شايد به [حالِ] خداى موسى اطلاع يابم).
-«وَ قَارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ لَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الاَرْضِ»(5)؛ (و قارون و فرعون و هامان را هلاك كرديم و به راستى موسى براى آنان دلايل آشكار آورد، ولى آنان در آن سرزمين سركشى نمودند).
-«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِينٍ . إِلَى فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ»(6)؛ (و به يقين، موسى را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم به سوى فرعون و هامان و قارون، [امّا آنان] گفتند: افسونگرى شيّاد است).
- «وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الاَسْبَابَ . أَسْبَابَ السَّمَوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ مُوسَى»(7)؛ (و فرعون گفت:اى هامان، براى من كوشكى بلند بساز، شايد من به آن راهها برسم؛ راههاى [دستيابى] به آسمانها، تا از خداى موسى اطلاع يابم).
از اين آيات چنين بر مىآيد كه به احتمال قوى، هامان وزير فرعون بوده است؛ از اين رو مفسران تأكيد كردهاند كه هامان وزير همان فرعونى است كه در زمان موسى حكمرانى مىكرد. مسئلهاى كه درباره هامان مطرح است، ساختن برج بابل در عراق است كه تا مصر فاصله فراوانى دارد. اين برج در قسمت شرقى فرات قرار دارد و آثار آن هنوز در چند مايلى شهر حلّه به چشم مىخورد.
برخى بر اين باورند كه هامان اين برج را ساخت و براى انجام اين كار پنجاه هزار كارگر را به خدمت گرفت. هنگامى كه به پايان رسيد، فرعون بر فراز آن رفت و تيرى به سوى آسمان رها كرد و خداوند هم براى امتحان آنان، تير را در حالى كه به خون آغشته بود، به سوى آنان برگرداند. با ديدن تير، فرعون بانگ برآورد كه خداى موسى را از پاى درآوردم! اين اسطوره سَرِ دراز دارد و افسانه پردازان آن را درباره داستان زندگى پيامبران ساخته و پرداخته اند.
البته واضح است يك كوشك چند ده مترى نمىتواند فرعون را به آسمانها برساند، حتّى اگر بر فراز كوههاى سر به فلك كشيدهاى باشد كه كوشك بابل در مقابل آنها تپهاى كوچك مىنمايد. به همين دليل فخر رازى مىگويد: «شايد فرعون خيال ساختن كوشكى را در سر مىپرورانده، ليكن آن را عملى نكرده است يا اينكه از سر استهزا دستور بناى كوشكى را داده تا به خيال خود نشان دهد كه نمىتوان وجود خدا را جز با رفتن به آسمانها اثبات كرد».(8)
مراغى در اين باره چنين آورده است كه فرعون به هامان دستور داد كاخى بلند براى من بساز تا شايد به راههاى آسمان آگاهى و بدين وسيله به خداى موسى دست يابم. وى اين سخنان را با ريشخند و تمسخر و براى تكذيب ادعاى رسالت موسى بر زبان راند.
سيد قطب نيز بر اين باور است كه فرعون با اين سخنان مىخواست واقعيتها را واژگون نشان دهد تا به مواجهه حق و پذيرش توحيد مجبور نشود؛ زيرا يكتاپرستى براى تاج و تخت وى كه بر افسانهها تكيه داشت، به مثابه زلزلهاى ويرانگر، تهديدكننده بود، و بعيد است كه فرعون تا اين اندازه ساده انديش و يا درباره جستجوى خداى موسى جدّى بوده باشد؛ آن هم با اين شيوه ساده و مادّى، بلكه وى اين سخنان را صرفاً از سر هواپرستى و تمسخر گفت... و اينها همه دال بر اين است كه فرعون بر گمراهى و انكار حقايق پافشارى مىكرد: «وَ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ» اما بايد دانست كه: «وَ مَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلّا فِي تَبَابٍ»(9)؛ (و اين گونه براى فرعون، زشتى كارش آراسته شد و از راه [راست] باز ماند و نيرنگ فرعون جز به تباهى نينجاميد). آرى، نيرنگ فرعون جز نااميدى و نابودى وى نتيجهاى نداشت.(10)
به هر حال نه در قرآن و نه در تورات(11) مطلبى وجود ندارد كه فرعون كوشكى ساخته و بر فراز آن رفته و تيرى به سوى آسمان پرتاب كرده باشد. افزون بر اين، منبعى كه افسانه پردازان با تكيه بر آن، اين افسانه را بر ساخته اند، ناشناخته است.
حال پرسش اين است كه آيا فرعون وزيرى به نام هامان داشته است؟
فخر رازى در اين باره مىنويسد: «پژوهشگران تاريخ يهود و فراعنه مصر اتفاق نظر دارند كه هامان در زمان فرعون و موسى به دنيا نيامده بود، بلكه مدتهاى مديدى پس از آنان به دنيا آمد. از اين رو اعتقاد به اينكه هامان وزير فرعون بوده است، يك خطاى تاريخى بيش نيست. از اين گذشته، اگر هامان واقعاً وزير فرعون بوده است، نبايد اين اندازه گمنام باشد كه نه تنها در تاريخ بنى اسرائيل كه در هيچ تاريخى يادى از آن نشده باشد».(12)
آرى، در عهد عتيق، سفر «اَستير» آيه سوم آمده است كه هامان فرزند همداثا و وزير پادشاه ايران، خشايار شاه بود كه پس از پدرش داريوش (در سال 486 قبل از ميلاد)(13) يعنى پس از چند قرن به پادشاهى رسيد. هامان در آغاز از مقرّبان دربار خشايار شاه بود، امّا بعدها مغضوب وى شد و او را به دار آويخت و به جاى آن، مردى يهودى به نام «مَردُخاى» گماشت. مردخاى عموى شهبانو اَستير، همسر خشايار شاه بود.
مستشرق آلمانى، «تئودور نولدكه» (Theodore Noldeke) نيز بر همين باور بوده است. وى مقالهاى در اين باره نوشت و حدوداً در سال 1887 براى نخستين بار آن را در چاپ نهم(14) دائرة المعارف بريتانيكا منتشر كرد و بار دوم، آن را در سال 1982 م. در ضمن كتابش، «تاريخ قرآن» به چاپ رساند.(15)
امّا همان گونه كه آورديم، در منابع تاريخى ايران و ديگر منابع، نامى از هامان نيست؛ چه رسد به وزارت و عزل و اعدام وى توسط خشايار شاه و جايگزينى مردى يهودى به جاى او؛ آن سان كه در تورات چاپ اسرائيل آمده است!
از اين گذشته، شخصيتى كه در قرآن كريم با نام هامان از وى ياد شده و پس از فرعون و قارون آمده، قطعاً واژهاى معرّب است؛ زيرا شيوه عرب اين است كه الفاظ غير عربى را به عربى تغيير دهند. به مثل ابراهيم كه معرّب «أبراهام» است و اصل آن «أب رام» به معناى پدربزرگ است. موسى نيز معرّب «مُوشى» به معناى «از آب گرفته» يا «آب آورده» است و سامرى معرّب «شمرونى» است و گفته شده كه هامان معرّب «آمون» يا «اَمانا» است كه لقب رؤساى كاهنان معبد آمون، بزرگِ خدايان مصريان در شهر طيبه در نيل عليا بوده است.
البته اين مطلبِ تعجب آورى نيست؛ زيرا طبيعى است كه هر كسى كه به مكان مقدسى منسوب باشد، نام همان مكان را به عنوان لقب بر خود مىنهد؛ همان سان كه فرعون، لقب پادشاهان مصر و به معناى سراى بزرگ است يا نظير خلفاى عثمانى كه ملقب به «باب عالى» بودند.(16) برخى از نقش و نگارهاى كهن، «سراى بزرگى» را نشان مىدهد كه پادشاه براى حكمرانى در آن نشسته و دفاتر حكومتى نيز در آن جمع است. نام پادشاه هم از همين سراى بزرگ گرفته شده است و مصريان باستان، اين سرا را «پيرو» مىناميدند و در واقع لفظى كه يهوديان آن را به «فرعوه» يا «فرعون» ترجمه كردند، برگرفته از لقب خود پادشاه است.(17)
اسم «هامان» نيز كه معرّب «آمون» است، بر بزرگِ كاهنان معبد «آمون» نهاده شد، همو كه از زمان خاندان نوزدهم، آن چنان جايگاه بلندى يافت كه فرعون او را به حكومت نيل عليا گمارد و بدين سان فرمانده كلّ ارتش و رئيس خزانه امپراطورى و سرپرست ارشد پرستشگاههاى خدايان شد.(18)
وزير فرعون عملاً بر همه امور عمومى و مالى عمارت نظارت مىكرد(19) و بالاترين مقام ناظر در همه كارهاى پادشاه بود.(20) بدين ترتيب، بزرگ كاهنانِ «آمون» داراى مقام وزارت فرعون هم بود. بنابراين مقصود از «هامان» در قرآن، «آمون» است و اين دو اسم از نظر تلفظ و وزن، به هم نزديكند؛ به ويژه آنگاه كه بدانيم «آمون»، «اَمانا» نيز تلفظ مىشود و نشانه اختصارى «بزرگِ كاهنان» است؛ مانند اسم فرعون كه به معناى سراى بزرگ حكومت و لقب پادشاهان مصر بوده است. در نتيجه، هامان لقب بزرگ كاهنانِ «آمون» و در ضمن، وزير دارايى و مسكن و شهرسازى فرعون هم بوده است.(21)(22)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.