پنج کار انجام بده؛ آنگاه هرچه می خواهی گناه کن!

امام حسین(ع) برای روی گردانی از گناه چه پندی دارد؟

مردى خدمت حضرت حسين بن علی(علیهما السلام) رسيده و عرض کرد: من مردی گناه كارم كه نمی توانم خود را از معصيت نگه دارم؛ مرا پند و اندرزى بده. امام حسین(علیه السلام) فرمود: پنج كار را انجام بده؛ سپس هر گناهى مايلى بكن: اوّل از روزى خدا نخور؛ هر گناهى مايلى بكن. دوّم از ولايت خدا خارج شو؛ هر گناهى مي خواهى بكن. سوّم جايى را پيدا كن كه خدا ترا نبيند؛ هر چه مي خواهى بكن. چهارم وقتى ملك الموت براى قبض روح تو آمد، او را از خود دور كن؛ سپس هر گناهى می خواهى بكن. پنجم وقتى مالك دوزخ ترا داخل جهنم كرد، داخل نشو؛ هر گناهى مايلى انجام ده.

تناقض آيات قرآن درباره «طعام جهنّميان»!

چرا قرآن درباره «طعام جهنّميان» متناقض صحبت كرده است؟!

اگرچه قرآن کریم درباره طعام جهنّميان در يك آيه از «ضَريع»؛ (خار خشك) و در آيه ديگر از «غِسلين»؛ (چركابه) سخن به ميان آورده است ولی اين دو با يكديگر تناقض ندارند؛ چراكه جهنّم درجاتى دارد و مجازات هر انسانى نيز به مقدار گناهان اوست. از اين رو غذاى گروهى از دوزخيان «زقّوم» و غذاى گروهى ديگر «چركابه» و نوشيدني برخى از آنان «آب جوش» و گروهى ديگر «صَديد» است.

تاثیر بی حجابی و بد حجابی در صحّت و پذیرش عبادات و اعمال صالح؟

آیا با وجود بی حجابی یا بد حجابی نماز و روزه و اعمال خیر من صحیح و قبول است؟ و اگر صحیح یا قبول نیست چه دلیلی از منابع دینی دارید؟

بین «صحّت» اعمال و «پذیرش» آنها از سوی خدا تفاوت وجود دارد. ممکن است عملی تمام شرایط و اجزای لازم را داشته و خالی از موانع و باطل کننده ها باشد، امّا به خاطر همراه شدن با صفات ناشایستی که اثر سوئی در باطن شخص و مراتب اخلاص و حضور قلبش دارند، مورد قبول درگاه خدا واقع نشود.
به تصریح آیات و روایات یکی از مهم ترین شرایطی که مانع قبول عمل می شود، بی تقوایی است. در این بین، با توجّه به تاکید فراوان آیات و روایات بر موضوع حجاب، حیا و عفت و لزوم رعایت آن و وعده های عذابی که به متخطّیان از آن داده می شود، مشخص می شود که زیر پا گذاشتن این حد الهی تا چه اندازه منجر به تقوایی و به تبع آن ممانعت از قبولی سایر اعمال و عبادات فرد می گردد.

عدل الهی و جهنّمی شدن کودکان مشرکین و کفار؟!

اینکه در روایات وارد شده: «أَوْلَادُ الْمُشْرِكِينَ مَعَ آبَائِهِمْ فِي النَّار»؛ (اطفال مشرکین به همراه پدران شان در آتشند)، چگونه با عدل الهی تطابق دارد، در حالی که اطفال با اختیار خود در خانواده مشرکین متولد نشده اند؟ چرا اینان به گناه پدارن شان مجازات می شوند؟!

این روایت از لحاظ سندی اعتباری ندارد و علمای رجال حدیث «وهب بن وهب» را که در سند حدیث قرار دارد، كذّاب می دانند. سایر ادله هم  - اعم از آیات و روایات - که مسئولیت گناه هر کسی را مربوط به خودش می دانند، مضمون این روایت را نفی و رد می کنند. ضمن اینکه طبق برخی روایات، كودكان بعد از مرگ دوباره آزمایش می شوند و فقط اگر از فرمان خدا سرپیچی کردند وارد جهنم خواهند شد. از طرفی بنابر دلالت ادلّه متقن دینی، همه کودکان فطرتا پاک هستند و از اوّل كافر متولد نمی شوند تا به خاطر چنین کفری مستوجب عقاب باشند! بر فرض اگر چنین حدیثی را قبول کنیم، دلالت آن شامل اولادی است که مکلّف شده و راه پدران خود را ادامه و در آزمایشات الهی کفر خود را نشان داده اند، نه کودکان غیر مکلّف؛ چرا که تعذيب غير مكلّف قبيح شمرده می شود و خدا از انجام چنین قبیحی منزّه است. در آخر و با وجود همه این پاسخ ها، به نظر می رسد بهترین راه واگذار کردن علم این امر به خداست و او هرگز به بندگانش ظلم نمی کند.

تاثیر حجاب و بی حجابی، در عاقبت اخروی انسان؟

آیا یک شخص بی حجاب باوجود اینکه سایر اعمالش خوب است، باز هم جهنّمی می شود؟! چه بسا بسیاری از با حجاب ها سایر اعمالشان مناسب نیست!

جایگاه مهم مساله حجاب و عفاف در آیات قرآن، روایات و سیره معصومین(ع) جای تردید نمی گذارد که این حکم یکی از ضروریات دین و ترک آن معصیت و موجب عذاب الهی است و احادیثی نیز درباره جایگاه زنان بی حجاب در دوزخ و جزای اخروی تارکان حجاب، از حضرت رسول(ص) و امام علی(ص) نقل شده است.

علاوه بر اینها عذاب اخروی بی حجاب چیزی جز تمثل اعمالش نیست که به تصریح آیات و روایات هیچ کس نمی تواند در آخرت از آن رهایی یابد. حتی زنان محجبه ای که مرتکب گناهان دیگری در زندگی شان شده اند، در آخرت با عقوبت الهی که تجسم آن اعمال ناپسند بوده مواجه می شوند.

انحصار گرایی شیعه در نجات و مسئله عدل الهی؟!

آیا اینکه تنها مذهب شیعه برحق باشد و کسانی که پدر و مادر شیعه دارند بهشتی شده و دیگران جهنمی شوند، بی عدالتی نیست؟!

اولا: دین ارثی از هیچ کس قبول نیست و بر همه واجب است بعد از بلوغ نسبت به اعتقادات خود تحقیق کند، حتی اگر شیعه باشد. شیعیان نیز اگر ایمان محکمی نداشته باشند، اعمال صالح نداشته و اهل گناه باشند، سرنوشت بدی خواهند داشت.
ثانیا: خداوند فقط انسانهای کافر و لجوج را وارد جهنم خواهند کرد؛ یعنی فقط آنهایی که با علم به بطلان یک آئین از آن پیروی می کنند و به همین صورت از دنیا می روند اهل جهنّم خواهند بود.
ثالثا: خداوند حکیم، هر شخصی را با توجه به دانش و امکاناتی که در اختیار او قرار داده، مورد تکلیف و بازخواست قرار خواهد داد. لذا بر مستضعفین فکری، و لو غیر شیعه که حق ستیز نیستند، حرجی نیست.

آفرینش شیطان اغواگر و مسأله عدل الهی؟!

آیا آفرینش شیطان اغواگر با عدل الهی منافات ندارد؟!

اولا: خدا ابلیس را از ابتدا شيطان نيافريد، ابلیس سالها همنشین ملائک مقرب و بر فطرت پاك بود، امّا با اختیار داده شده، بنای طغیان و سركشى را گذاشت و لقب شیطان گرفت. بنابراین خلقت اولیّه او پلید نبوده تا منافی عدالت باشد.
ثانیا: از منظر سازمان آفرينش، وجود شيطان براى افراد با ايمان و آنها كه مى خواهند راه حق را بپويند زيانبخش نيست، بلكه وسيله پيشرفت و تكامل آنها است؛ چرا که پيشرفت و تكامل، همواره در ميان تضادها صورت مى گيرد. بنابرین وجود شیطان برای حق پویان، رمز تكامل است و سدّ هدایت نیست، زیرا شيطان جز وسوسه کاری نمی کند.
ثالثا: خداوند در برابر وسوسه های اغواگرانه شیطان، ابزار هدایت، اراده و قدرت انتخاب را نیز در اختیار انسان قرار داده است. انسان گناهکار با اختیار از وسوسه شیطان پیروی می کند، لذا مستحقّ مجازات می گردد.

نجات همه سادات از مجازات الهی و مسئله عدل الهی؟!

اینکه در بعضی از روایات همه سادات - حتی سادات گناهکار - را از مجازات الهی در امان دانسته اند، با عدل الهی سازگار است؟!

منظور از ذریّه در اين جا فرزندان خلفی(جانشینان شایسته) هستند كه عملکردشان در چارچوب آموزه های اجداد معصوم شان باشد.
قرآن مي فرمايد: «وقتی قيامت برپا مي شود، ملاك در آن روز نسب نيست» و در جای دیگر معیار برتری را «تقوا» بیان کرده است.
اگر تقوا نباشد فرزند پیامبر(ص) بودن فضیلتی به همراه ندارد، همچون پسر نوح كه خطاب آمد: «او از اهل تو نيست».
حتّی طبق آیات قرآن، پیامبر(ص) كه اصل اين شجره طيّبه است اگر مشرک شود یا بر خداوند دروغ بندد مجازات می گردد.
روایاتی نیز وجود دارد که رستگاری را مربوط به اهل بیت «معصوم»(ع) به عنوان بارزترین مصداق سادات می دانند.

آفرینش افراد جهنّمی با وجود علم به جهنمی شدن و مسئله عدل الهی؟!

چرا خداوند گنهکارانی که عاقبتشان جهنم است را با علم به جهنمی شدنشان آفرید؟ آیا این مسأله با عدل الهی منافات ندارد؟

اولا: اصل «وجود» انسان، به عنوان امری برآمده از فیض الهی، بر «عدم» او ترجیح دارد و سعادت و شقاوت امری عارضی و اکتسابی است؛ ذات خداوند اقتضای آفرینش موجودات را دارد و هر چیزی که اقتضای هستی یافتن را داشته باشد از سوی خدا فیض وجود را دریافت می کند.
ثانیا: خداوند انسان ها را بر فطرت پاک آفریده و انسان گنهکار از ابتدا گنهکار نبوده و با اختیار این مسیر را انتخاب کرده است؛ لذا خلقت او منافاتی با عدل الهی ندارد؛ بله خداوند از ازل می دانست چه کسانی گنهکار خواهند بود، اما این علم ازلى سبب اجبار انسان بر عملی نمى شود!
ثالثا: بهشتی شدن همه انسان ها تنها با جبر سازگار است؛ زیرا در فرض بهشتی شدن همگان، باید انسان هایی را تصور کنیم که جز خوبی چیزی را انتخاب نکنند و الا محکوم به عدم می باشند. بدیهی است که در چنین وضعیتی، اختیار معنا نخواهد داشت.
رابعا: اگر قرار بود خلقت ابنای بشر از سوی خداوند فقط به بندگانی تعلّق گیرد که اطاعت می کنند و به بهشت می روند، اصولا خود بهشت و نعمات آن نیز بیهوده بود؛ زیرا بهشت پاداش کسانی است که با انتخاب های درست خویش امتحان های سخت الهی را پشت سر گذاشته و فضیلت های وجودی خود را به فعلیت رسانده باشند.

آفرینش برای دوزخ!

با توجه به اینکه بسیاری از انسانها به کمال مطلوب نمی رسند و طبق آیه 179 سوره اعراف عاقبت آنها دوزخ است، آیا چنین آفرینشی با حکمت و عدل الهی سازگار است؟!

اولا: با توجّه دقیق به آیه 179 اعراف درمی یابم که هدف اصلی و اوّلیّه آفریننده انسان، جهنّم بردن او نیست، بلکه اقتضای خصوصیات، سبک زندگی، اختیار و عمل بعضی از انسانها جهنّمی شدن آنهاست. وضع انسانهایی که در این آیه آمده (انسانهایی که فکر نمی کنند و گوش و چشم خود را بسته اند و در نتیجه هیچ بهره ای از هدایت نمی گیرند)، به چوب های بی ارزشی می ماند که جز سوزانده شدن هیچ سرنوشت دیگری ندارند. سوزانده شدن چوبهای بی خاصیّت تابع خصوصیّات آنهاست نه اراده اوّلیّه صاحب چوبها. در لغت نیز معنای اصلي «ذَرَأْ» بسط و منتشر كردن چيزی پس از آفرينش آن است؛ يعنی اين مرحله در جايگاهی بعد از مرتبه آفرينش قرار دارد.

ثانیا: اینکه طبق آیات قرآن و واقعیت موجود در انسانها، تنها عده کمی به مراتب بالای کمال می رسند به این معنی نیست که دیگران به هیچ مرتبه ای از کمال نرسیده اند و نیز اینطور نیست که اکثر انسان ها جهنّمی شوند؛ بلکه فقط آنها که با علم به بطلان یک عقیده از آن پیروی کنند چنین سرنوشتی خواهند داشت. خیلی از انسان ها بخاطر محیطی که در آن زندگی می کنند و تحت تاثیر تبلیغات سوء قرار می گیرند، مستضعف فکری به شمار می روند و جهل و نادانی آنها ناشی از عناد و دشمنی با حقّ نیست؛ و در نهایت اهل نجات خواهند بود.

ثالثا: منحصر شدن آفرینش خداوند به انسان های بهشتی به معنای پدید آمدن جبر است؛ زیرا ما از یک سو، اختیار انسان را به معنای امکان انتخاب بین اعمال شر یا خیر تعریف می کنیم، و از سوی دیگر باید انسان هایی را تصور کنیم که جز خوبی چیزی را انتخاب نکنند و الا محکوم به عدم می باشند. بدیهی است که در چنین وضعیتی، اختیار معنا نخواهد داشت و همگی آن ها مجبور به بهشت رفتن خواهند بود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

الأجلُ مَساقُ النَّفْسِ، و الهَرَبُ مِنه مُوافاتُهُ

مدّت زندگانى (اجل) ميدان راندن جان است و گريز از مرگ رسيدن بدان

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44