حدیث « معرفت امام» در منابع متأخر اهل سنت

آیا حدیث «معرفت امام» در قرون متأخر از قرن ششم تاریخ اسلام در منابع اهل سنّت وجود دارد؟

حدیث معرفت امام، بخاطر اهمیت مساله امامت، مورد توجه محدثین قرون مختلف بوده و و در قرون متأخر نیز روایت و تحلیل شده است. همانند: فخر رازی در مسائل الخمسون می نویسد: «من مات و لم یعرف امام زمانه فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا». هم چنین ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد: «جز با شناخت امامان کسی به بهشت نخواهد رفت».از سویی سعدالدین تفتازانی در شرح المقاصد می نویسد: حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»، همانند آیه «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم» می باشد.

امامت، اصلى از اصول دین

کسانى که امامت را اصلى از اصول دین مى دانند به چه دلائلى استناد کرده اند؟

علماى امامیه به جز برخى که آن را از اصول مذهب شمرده اند، اتفاق دارند که امامت اصلى از اصول دین است؛ زیرا امامت از توابع نبوّت است، و همان گونه که نبوّت از اصول دین است امامت نیز از اصول دین مى باشد. آیه «ابلاغ» دلالت واضحى دارد بر این که امامت از اصول دین است که براى ابلاغ آن چنین تأکیدى به پیامبر(ص) شده. مفاد آیه «اکمال دین» هم آن است که امامت، سبب کامل شدن دین است و اسلام بدون امامت هرگز مورد رضایت خداوند نخواهد بود. از حدیث «شناخت امام» و...، استفاده مى شود که امامت از اصول دین است.

اهل سنت و حدیث « معرفت امام»

علماى اهل سنت حدیث «معرفت امام» را با چه تعبیرهایى نقل کرده اند؟

بسیاری از اهل سنت حدیث معرفت امام را نقل کرده اند، از جمله: بخارى آورده که پیامبر(ص) فرمود: هر کس از سلطنت حاکمى به اندازه یک وجب خارج شود، به مردن جاهلیت مرده است. مسلم بن حجاج و ابن حبان نیز از پیامبر(ص) نقل کرده اند: هر کس بمیرد در حالى که بر گردنش بیعت نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. و طبرانى به سندش از رسول خدا(ص) نقل کرده: هر کس بمیرد در حالى که امام زمان خود را نشناخته، مرگش مرگ جاهلیّت است.

مراد از امام در حدیث «معرفت امام»

امامى که معرفتش واجب و لازم است کدامین امام است؟

با تأمّل در مضمون احادیث معرفت امام پى می بریم که مقصود از امامى که معرفتش واجب است و بدون آن، انسان به مرگ جاهلیت مرده همان امام معصومى است که زمین هیچ گاه از وجود او خالى نیست، همانطور که اگر انسان پیامبر خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده. همچنین قرائن خارجی مثل آیه اولی الامر و حدیث دوازده خلیفه و روایات اهل بیت(ع) که به شناخت أئمه و وجوب اطاعت از آنها تأکید کرده اند، نشان می دهند که مقصود از امام در این حدیث معصومین هستند.

«مفارقت از جماعت» و مرگ جاهلیت!

آیا این حدیث که «هر کس از جماعت مفارقت کند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته» حدیث صحیحى است؟

در روایاتی آمده هر کس از جماعت مفارقت کند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. اولا: صحّت سند این گونه احادیث معلوم نیست. ثانیاً: بر فرض صحّت سند، احتمال زیاد دارد که این احادیث با سندهاى صحیحش از طرف خلفا و حکّام جعل شده تا مردم باورشان شود. ثالثا: با در نظر گرفتن قاعده تناسب حکم و موضوع، بایستی بین حکم که مرگ جاهلیت است و موضوع که مفارقت جماعت است تناسبى باشد که این تناسب وجود ندارد خصوصا وقتی صدق جماعت معلوم نباشد.

حقیقت امامت از دیدگاه روایات

روایات اسلامى حقیقت امامت را چگونه تبیین مى کند؟

امامت، در لسان روایات داراي معناى جامع و کاملى است. به حسب روایات؛ 1- هر کس بميرد و پيشواى زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.2- امر امامت به دست خدا است و هر کجا که بخواهد قرار مى دهد. 3-همانا امامت، قدر و شأن و مکانش رفيع تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند. 4- همانا امامت، ريشه مستحکم اسلام و شاخه بلند آن است. 5- امام، از گناهان پاک و از عيب ها برکنار است، به دانش مخصوص و به خويشتن دارى شناخته شده است، موجب نظام دين و عزّت مسلمين و باعث خشم منافقان و هلاکت کافران است... .

أهمیت ولایت و رهبرى

دیدگاه اسلام در مورد ولایت و رهبرى أمت چیست؟

در حدیث معروفى از امام باقر(ع) نقل شده، که «ولایت» (رهبرى) را پنجمین و مهم ترین رکن اسلام معرفى مى کنند، در حالى که «نماز»، «روزه»، «زکات» و «حج» که جنبه هاى اجتماعى اسلام را بیان مى کند، چهار رکن دیگر اسلام می باشد. سپس امام(ع) اضافه مى کند: «هیچ چیز به اندازه ولایت و رهبرى اهمیت ندارد»، چرا که اجراى اصول دیگر در سایه آن خواهد بود.
 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عن ابى عبد الله قال:

من اراد الله به الخير قذف فى قلبه حب الحسين (عليه السلام) وزيارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسين (عليه السلام) و بغض زيارته.

وسائل الشيعه، ج 10 ص 388