داستان خريد پيراهن برای پيامبر(ص)

مورخین داستان خريد پيراهن برای پيامبر(صلی الله علیه و آله) و انفاق آن حضرت را چگونه بیان کرده اند؟

شخصى دوازده درهم به پیامبر(ص) هديه كرد؛ آن حضرت به امام علی(ع) فرمودند پيراهنى بخرد؛ امام جامه‌ اى به همان مبلغ خريد؛ اما پیامبر(ص) پيراهنى پست‌ تر خواستند، لذا به بازار آمدند؛ در بين راه به كنيزى را دیدند كه پولش را گم کرده بود، پيامبر(ص) چهار درهم به او داد. سپس مستمندى از ايشان تقاضاى لباس كرد؛ حضرت پيراهن را به او دادند؛ و با چهار درهم، پيراهن دیگری خريدند. در بازگشت، دوباره كنيز را دیدند که هنوز گريان بود؛ و می گفت: دير شده، و از صاحب خانه مى‌ ترسم! حضرت از صاحبش تقاضای بخشش او را کرد ولی صاحب كنيز او را آزاد كرد! آنگاه پيغمبر(ص) فرمود: دوازده درهمى نديدم كه اين قدر بركت داشته باشد.

چگونگي ترويج و گسترش تشيع با آزاد كردن بردگان از سوي امام سجاد(ع)؟

امام سجاد(علیه السّلام) چگونه با آزاد كردن بردگان، در ترويج و گسترش تشيّع گام بر مي‌داشت؟

از جمله تلاش‌های امام سجاد(ع) که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به قشری بود که از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصاً در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بودند. بردگان و کنیزکان، متحمل سخت‌ترین کارها شده و از طرف اربابان مورد اهانت‌های شدیدی قرار می‌گرفتند. امام سجاد(ع)، همانند امیر المؤمنین(صلوات الله علیهما) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد. امام در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را می‌خرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. گفته‌اند امام قریب به صد هزار نفر را آزاد ساخت. بردگان که چنین نیّتی از امام می‌دیدند، خود را در معرض او می‌نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر ماه و روز و سالی به آزادی آنها می‌پرداخت؛ به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می‌خورد که همگی از موالی امام بودند. هیچ برده‌ای را بیش از یک سال نگه نمی‌داشت و حتی پس از آزادی، اموالی هم در اختیار آنها می‌گذاشت. در این مدت آنها از نزدیک با امام سجّاد(ع) و شخصیت عظیم علمی و اخلاقی و تقوایی حضرت آشنا می‌شدند و طبیعی بود که در قلوب بسیاری از آنها علاقه‌ای نسبت به امام سجاد(ع) و جریانات شیعی به وجود آید.

ابو یوسف قاضی خود فروخته دربار هارون

نقش قاضی ابو یوسف در دربار هارون الرشید چه بود؟

ابو یوسف، «قاضى القضات» هارون بود. او هميشه ملازم هارون بود و با قدرت توجيهى عجيب خود، اعمال نارواى هارون را منطبق با موازين دينى وانمود مى‏ كرد. به عنوان نمونه: هارون در اوائل خلافتش، عاشق يكى از كنيزان پدرش شد. کنیز گفت: پدرت با من همبستر شده است. هارون جريان را با ابو يوسف در ميان گذاشت. ابو يوسف پاسخ داد: مگر هر ادعايى كه يك كنيز مى‏ كند، بايد پذيرفته شود؟ گوش به حرف او نكن!!! در صورتى كه طبق موازين فقه اسلامى در اين گونه موارد، اعتراف خود زن مورد قبول است.  

خلیفه دوم و مسأله طلاق کنیز

عمر بن خطاب در برابر سؤالى که درباره طلاق کنیز از او پرسیده شد چه واکنشى نشان داد؟

حافظ دارقطنى و ابن عساکر نقل کرده اند: دو نفر نزد عمر آمدند و درباره طلاق کنیز سؤال کردند. عمر، همراه آن ها به مسجد آمد و از حضرت علی(ع) جواب را سوال کرد و به آنها گفت.

فتواى معاویه درباره همبستر شدن با دو خواهر کنیز

«معاویه» درباره همبستر شدن با دو خواهر کنیز چگونه فتوا داد؟

«ابن منذر» از «قاسم بن محمّد» نقل مى کند: عدّه اى از معاویه درباره دو خواهر که کنیز یک نفر باشند و با هر دو همبستر شود سؤال کردند، وی گفت: «اشکالى در آن نیست». از سویی «نعمان بن بشیر» که این فتوی را شنید، از معاویه پرسید: تو این طور فتوا داده اى؟! گفت: آرى.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

نَفَسُ الْمَرْءِ خُطاهُ إلى أجَلِهِ

نَفَسهاى آدمى گامهاى او به سوى مرگ است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44