پاسخ اجمالی:
موجودی که خود غروب و طلوع می کند، محکوم این قوانین است، پس چگونه مى تواند حاکم بر آنها و مالک آنها بوده باشد؟ همچنین موجود داراى حرکت، قطعا حادث است و چیزى که در معرض حوادث و حرکت است نمى تواند یک وجود ازلى و ابدى باشد.
پاسخ تفصیلی:
این استدلال ممکن است از سه راه باشد:
الف ـ پروردگار و مربى موجودات (آن چنان که از کلمه «ربّ» استفاده مى شود) باید همیشه ارتباط نزدیک با مخلوقات خود داشته باشد، لحظه اى نیز از آنها جدا نگردد، بنابراین، چگونه موجودى که غروب مى کند و ساعت ها نور و برکت خود را برمى چیند و از بسیارى موجودات به کلى بیگانه مى شود، مى تواند پروردگار و ربّ آنها بوده باشد؟!
ب ـ موجودى که داراى غروب و طلوع است، اسیر چنگال قوانین طبیعت است، چیزى که خود محکوم این قوانین است، چگونه مى تواند حاکم بر آنها و مالک آنها بوده باشد؟
او خود مخلوق ضعیفى است و سر بر فرمان آنها و توانائى کمترین انحراف و تخلف از آنها را ندارد.
ج ـ موجودى که داراى حرکت است، حتماً موجود حادثى خواهد بود؛ زیرا همان طور که مشروحاً در فلسفه اثبات شده است، حرکت همه جا دلیل بر حدوث است؛ زیرا حرکت، خود، یک نوع وجود حادث است و چیزى که در معرض حوادث است یعنى داراى حرکت است نمى تواند یک وجود ازلى و ابدى بوده باشد (دقت کنید). (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.