پس از هلاکت معاویه یزید کوشش خود را صرف گرفتن بیعت از مخالفینی کرد که مخالفتشان میتوانست شورشی علیه او برپا کند. یزید به ولید بن عتبة بن ابی سفیان، والی خود در مدینه، نوشت تا به سرعت از عبدالله بن زبیر و حسین بن علی(ع) بیعت بگیرد. مروان، ولید را نیز واداشت تا همان شب در پی آنها فرستاده و اگر بیعت نکردند، همان جا گردنشان را بزند، چرا که به نظر او گذشتن آن شب فرصتی بود تا آنها سر به مخالفت برداشته و مردم را به سوی خود دعوت کنند.
هنگامی که پیامآور والی مدینه نزد امام حسین(ع) آمد، امام متوجه مرگ معاویه گردید. لذا جمعی از یاران و نزدیکان را به طور مسلح همراه خود به قصر آورد تا در صورت وجود خطر، مانع از کشتن امام شوند. امام در برابر درخواست ولید به بیعت با یزید، فرمود که شخصی چون او نمیبایست در خفا بیعت کند؛ بلکه باید در ملأ عام و در مسجد بیعت کند. ولید پذیرفت، اما مروان با جملات تهدیدآمیزی سعی کرد ولید را تحریک بر دستگیری امام کند.
امام نیز با تندی به مروان و در حالی که از اتاق خارج میشد، رو به ولید کرد و فرمود: «ما اهل بیت نبوت، معدن رسالت، محل رفت و آمد ملائکه و جایگاه رحمت هستیم. خداوند با ما آغاز کرده و به ما خاتمه داده است. یزید مردی فاسق و شرابخوار و قاتل نفوس محترم بوده و کسی است که علناً به فسق میپردازد و شخصی چون من با چون او بیعت نخواهم کرد».
در آن مجلس امام پس از اصرار مروان در گرفتن بیعت فرمود: «اگر قرار باشد که یزید سر کار آید باید فاتحه اسلام را خواند». آن حضرت با استدلال به آیه شریفه «تطهیر»، لیاقت اهل بیت(ع) را برای احراز خلافت اظهار کرد. این استدلالی است که امام علي(ع) و فرزندش امام حسن(ع) نیز داشتهاند.