ضرورت اعتقاد به «معاد»

اعتقاد به «معاد» چه ضرورتی دارد؟

هر كس مختصر آشنايى با علوم طبيعى داشته باشد مى داند همه موجودات اين جهان قانونمندى خاصى دارند و به هر سو مى نگريم می بینیم قانون، نظم و عدالت از بزرگترين منظومه هاى شمسى تا كوچكترين ذرّه اتم را در زير پوشش خود دارد. از سوى ديگر انسان نمى تواند از قانون عدالت كه فرمان آفريدگار در سرتاسر جهان هستى است مستثنى باشد و وصله ناهمرنگى براى جهان خلقت گردد؛ زيرا اين استثنا كاملا بى دليل است و به اين ترتيب يقين مى كنيم كه براى انسان نيز دادگاهى در نظر گرفته شده كه همگان در آن حضور مى يابند و سهم خود را از عدالت عمومى عالم هستى مى گيرند.

انواع «خوف»

«خوف» چه اقسامي دارد؟

«خوف» به معنى اعم را پنج قسم دانسته اند: 1ـ «خوف» كه عصيان كنندگان و گنهكاران به خاطر ارتكاب گناه دارند. 2ـ «خشيت» كه براى عالمان است به جهت اين كه خود را در محضر خدا مقصّر مى دانند. 3ـ «وجل» براى فروتنان و متواضعان است به جهت ترك خدمت. 4ـ «رهبه» براى عبادت كنندگان است، چون خود را مقصّر درگاه باري تعالى مى دانند. 5ـ «هيبت» براى عارفان است، زيرا شاهد دادگاه و عدل الهى، خداوند است.

بعثت انبیاء، اتمام حجت با منکران لجوج

بعثت و دعوت انبیاء نسبت به منکران لجوج چه ضرورتی دارد؟

طبق آیه 165 سوره نساء یکى از اهداف بعثت پیامبران اتمام حجّت بر مردم لجوج و خودخواه است که قبول دعوت انبیاء را مخالف منافع خویش مى بینند و چنانچه بعثتى صورت نگیرد، ممکن است هزارگونه ادّعا کنند که اگر پیامبران الهى آمده بودند ما با آغوش باز از آنها استقبال مى کردیم «لَوْلاَ اَرْسَلْتَ اِلَیْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ». این اتمام حجّت اوّلا عدل الهى را روشن مى سازد و ثانیاً زبان دورغگویان پر مدّعا را قطع مى کند.

عدل الهى و اصول دین

چرا از میان صفات خدا عدل را مستقلا جزء اصول دین شمرده اند؟

در میان صفات خداوند «عدل» به طور مستقل جزء اصول دین شمرده شده است؛ چرا که بسیارى از صفات دیگر به آن بازگشت مى کند، همانند حکمت، رزّاقیت، رحمانیت، و ... همگی بر آن منطبق مى گردد. حتی مسئله «معاد» نیز متّکى به عدل است و رسالت پیامبران و مسئولیّت امامان نیز با مسئله عدالت خدا ارتباط دارد. آری مهم ترین پایه جامعه انسانى را نیز عدالت اجتماعى تشکیل مى دهد. انتخاب اصل عدالت به عنوان یک اصل از اصول دین، رمزى است برای احیاى عدل در جوامع بشرى و مبارزه با هر گونه ظلم و ستم.

معنی عدل الهى

عدالت به چه معناست و فرق آن با مساوات چیست؟

عدالت دو معنى دارد که اوّلی «عام» و دومی «خاص» است و هر دو در مورد خداوند صادق است. 1- «قرار گرفتن هر چیز در جاى خویش». این معنى از عدالت در تمام عالم آفرینش حکم فرماست. پیامبر(ص) در حدیثی می فرماید: «به وسیله عدالت آسمان ها و زمین برپاست». 2- «مراعات حقوق افراد» که نقطه مقابل آن ظلم به حق دیگرى یا تبعیض قائل شدن است. معنى عدالت خداوند این است که نه حق کسى را از بین مى برد و نه حق کسى را به دیگرى مى دهد و نه در میان افراد تبعیض قائل مى شود.

دلیل اعتقاد به عدل الهى

چرا ما معتقد به عدل الهى هستیم؟

سرچشمه «ظلم» جهل، نیاز، ناتوانی، خود خواهی، کینه توزی و انتقام جویی است. گاهى ظالم به راستى نمى داند چه مى کند گاه نیاز به چیزى که در دست دیگران است او را وسوسه مى کند. گاه انسان قدرت و توانایى ادای حق را ندارد و گاه خودخواهى یا حسّ انتقام جویى و کینه توزى او را وادار به ظلم مى کند. امّا با توجّه به این که هیچ یک از این صفات زشت و کمبودها در وجود مقدّس خداوند راه ندارد، معنى ندارد مرتکب ظلمى شود.

دلالت آیه 30 سوره «ملک»، بر ظهور حضرت مهدى(ع)

آیا آیه (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماء مَعِین) بر ظهور حضرت مهدى(عج) دلالت دارد؟

ظاهر آیه در باره«آب جارى» است که مایه حیات است، ولی باطن آیه، مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست، که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است. طبق روایات این آیه درباره  حضرت مهدى(ع) است که قیام به عدل الهى مى کند. آیه مبارکه بیان می دارد: اگر امام شما پنهان گردد، و ندانید کجاست؛ چه کسى براى شما امامى مى فرستد که اخبار آسمان ها و زمین و حلال و حرام خدا را براى شما شرح دهد؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَيْدِ بنِ حارِثَةَ کانَ اَذا دَخَلَ بَيْتَهُ کَثُرَ بُکائُهُ عَلَيْهِما جِدّاً وَ يَقولُ: کانا يُحَدِّثانى وَ يُؤ انِسانى فَذَهَبا جَميعاً.

من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 177