دلالت آیات قرآن بر موضوع «بداء»؟

آیا به مساله بداء در آیات قرآن اشاره ای شده است؟

در سوره های متعددی از قرآن به معنای اصطلاحی بداء اشاره شده است؛ در بعضی از این آیات به این معنی تصریح شده است و در برخی نیز مفهوم بداء مورد تایید قرار گرفته است. بنابراین‌ بداء، یعنی تغییر و تبدیل آنچه که قبلا قلم قضاء آن را رقم زده‌ است، مانعی ندارد و یک مسئله قرآنی است و خدا چنین قدرتی‌ را دارد و دست خدا بسته نیست.

عوامل مؤثر در بداء و تغییر در قضا و قدر الهی؟

چه عواملی در بداء و تغییر در قضا و قدر الهی نقش دارند؟

عواملی که در بداء و تغییر در قضا و قدر الهی نقش دارند، گاه به دلیل باز بودن دست بشر در تعیین سرنوشت خویش می باشد؛ طبق آیات و روایات برخی از اعمال مثل ایمان به خدا، تسبیح پروردگار، دعا، صدقه، صله ارحام، نیکی به والدین و... باعث دفع بلا، جلب روزی، وسعت عمر و ... می شوند. گاهی هم تغییر در قضا و قدر بخاطر آزمایش الهی است و این تغییری است که تنها از منظر ما تغییر شمرده می شود و در اصل تغییری نبوده است.

توصيه رسول خدا(ص) به محافظت از «زبان» و «شكم»

رسول خدا(صلی الله و علیه و آله و سلم) چگونه مردم را در ماه رمضان بر محافظت از «زبان» و «شكم» توصیه نمودند؟

رسول خدا(ص) در آستانه ماه مبارک رمضان طی خطبه شعبانیه به مردم فرمود: «ارحام را مورد صله و ديدن قرار داده و زبانتان را حفظ كنيد». امام صادق(ع) فرمودند: براي اينكه انسان مواظب دهان باشد و هر حرفي را نزند، معرفت خدا لازم است. كسي كه خدا را بشناسد و او را بزرگ بشمارد، در پيشگاه خداي عظيم، هر حرفي را نمي زند و شكم را هم با هر غذا، گرچه حرام باشد، آلوده نمي كند. لذّت خوردن چند لحظه ‏اي است كه غذا در دهان است. كسي كه خدا را شناخت كنار هر سفره ‏اي نمي ‏نشيند و عنايت دارد كه خود را با روزه گرفتن بپروراند.

رابطه تعیین مقدّرات در شب قدر، با تلاش و اختیار انسان؟!

اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!

باید توجّه کرد که این مقدّرات و سرنوشت انسان بر اساس اسباب و عللی که «اراده و اختیار بشر» نیز جزئی از آن است، رقم می خورد؛ بنابراین، با وجود تلاش اختیاری انسان مقدراتش تقدیر می شود. ضمن اینکه بخشی از مقدّرات انسان غیر حتمی بوده و قابل تغییر است.

معنای لغوی و اصطلاحی بداء

بداء در لغت و اصطلاح به چه معناست؟

بداء در لغت به معنای آشکار شدن چیزی پس از مخفی شدن است. در اصطلاح نیز ظاهر شدن اراده خداوند بر اساس شرایط و مصالحی جدید است؛ به گونه ای که این اراده برای بندگان قابل انتظار نبود و به همین خاطر آن را تقدیری جدید می پندارند. این تقدیر جدید الهی نه به معنای علم نداشتن وجود ذات مقدسش از تغییر شرایط بلکه به معنای ظهور اراده خداوند است که پنهان از توقع مردم بوده است.

اعتقاد به «بداء» نسبت جهل و ناآگاهى به خدا!

آیا اعتقاد به بداء با علم الهی منافات ندارد؟!

بداء در نزد شیعه به معنای «ظهور امری برای خدا بعد از خفا» و یا «پشیمانی او از اراده قبلی اش» نیست؛ بلکه به معنای «تغییر مقدرات انسان توسط ذات مقدس الهی و به سبب اعمال خود انسان است». در این تغییر تقدیر، «ظهور برای انسان رخ می دهد نه برای خدا؛ آنچه ظاهر می شود تقدیر اصلی و پوشیده خدا برای انسان است». از روایات شیعه استفاده می شود که بداء به معنای جهل و پشیمانی در خداوند راه ندارد، بلکه از هر کس که چنین سخنی را بگوید باید تبرّی جست؛ زیرا چنین کسی کافر است!
ضمن اینکه «علم ذاتی» خدا، عین ذات اوست و ازلی و ابدی است و تغییر در آن راه ندارد. ولی «علم فعلی»، صفت فعل خداست و از مقام فعل خداوند متعال، انتزاع می شود و خارج از ذات و ممکن الوجود است. به دیگر سخن خداوند بر اساس وضعیت متغیّر انسان بواسطه کارهای او برای او تقدیرات جدید و متفاوتی ثبت می کند و بداء رخ می دهد. خداوند با علم ذاتی و مطلق خود، از همه این تقدیرات گذشته و آینده آگاه است و «علم به تغییر» با «تغییر در علم» متفاوت است و خود بداء متعلق علم الهی است.

هدف رسالت پیامبر(ص)

هدف از رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) چه می باشد؟

ابن حجر از ابورافع نقل کرده که ابوطالب از پیامبر(ص) شنید که: خداوند او را براى صله ارحام، و براى اینکه تنها خداوند را پرستش کند و شریکى براى او قرار ندهد، مبعوث کرده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

قولا بالحَقِّ، و اعْمَلا للأجْرِ

حق بگوييد و براى پاداش (آخرت) کار کنيد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 30