ناسازگاری قرآن با «علم نجوم»!

بیان قرآن كريم در مورد «هفت آسمان» را چطور می‌توان با علم نوين نجوم تطبيق داد؟!

سيّد قطب در اين باره مى‌نويسد: «هيچ ضرورتى براى تطبيق نصوص دينى بر يافته‌هاى علمى نيست؛ زيرا دانش ما به هستى احاطه ندارد تا قاطعانه بگوييم كه اين كشف علمى، همان است كه قرآن مى‌گويد. پس به هيچ روى صحيح نيست كه ميان كشفيات علم و آموزه‌هاى قرآنى تطبيق دهيم؛ مگر روزى فرا رسد كه انسان به طور قطعى بر اسرار هستى احاطه يابد، و آن روز چه دور است!»...

قطعي بودن مسئله «شقّ القمر» در منابع اسلامي

آيا مسئله «شقّ القمر» در منابع اسلامي يك امر قطعي و حتمي است يا مورد اختلاف مي‌باشد؟

جمع قابل توجهى از دانشمندان اسلامی اعم از شيعه و اهل تسنن به مسئله «شقّ القمر» معتقدند؛ البته بعضى از دانشمندان در دلالت آيات مربوطه بر مسئله شقّ القمر ترديد دارند و معتقدند اين آيات ارتباطى به مسئله «شكافتن ماه» به عنوان يك «معجزه» ندارد. ضمن اینکه این مسئله نيز مانند مسئله «معراج» از دستبرد خيالبافان و جاعلان حديث مصون نمانده و پيرايه‌هاى فراوانى به آن بسته‌اند كه در هيچ يك از كتب احاديث شيعه و سنى نيامده و صرفاً ساخته عوام مى‌باشد.

قرآن و عقیده به گردش خورشيد به دور زمين!

قرآن در آيه 38 و 40 سوره يس مي گويد که خورشيد به دور زمين مي چرخد، آيا اين ادّعا خلاف يافته هاي علم نجوم نيست!؟

در اين آيات سخن از انواع گردش خورشيد (طولي و دوراني) در مدار ثابت خود است، نه گردش آن به دور زمين و این افتخاری برای قرآن است که صدها سال پیش به انواع گردش خورشید اشاره کرده است. در آیات دیگری مثل آیه 40 سوره معارج نیز به کروی بودن زمین و گردش آن به دور خورشید اشاره شده است و این معنا را تأیید می کند. حتی اگر این معنی را نپذیریم باز هم ایرادی به قرآن وارد نخواهد شد و منظور، گردش ظاهری خورشید به دور زمین بر حسب حسّ ما می باشد.

تبعیت قرآن در نظریه هفت آسمان و زمین محوری منظومه شمسی، از نجوم منسوخ یونانی!

در نجوم قدیم یونان گزاره ای راجع به هفت عنصر آسمانی وجود دارد آیا قرآن توصیف خود را از تعداد و شکل و چگونگی قرار گرفتن آسمان ها، از نجوم یونانی قدیم اقتباس کرده؟ علاوه بر آن با توجه به گزاره های نجوم یونانی راجع به هفت عنصر با مرکزیت زمین، آیا قرآن نیز نظریه ثبوت و مرکز هستی بودن زمین را از همان نجوم یونانی اقتباس کرده است؟

منظور قرآن از هفت آسمان چیزی بسیار فراتر از آنچه در یونان قدیم به آن قائل بوده اند، می باشد و دلالت بر تعدّد «مجموعه های عظیم نجومی»، فراتر از کهکشان و سحابیها دارد. از نظر قرآن زمین و خورشید و ماه و سایر اجرام آسمانی همه در مدار خود در حرکت اند و این برخلاف یافته های نجوم یونان قدیم است که زمین را ثابت و محور حرکت آسمان ها می دانست. ضمن اینکه عقیده به هفت آسمان با معانی مختلف آن پدیده ای قدیمی تر از نظریه نجوم یونان قدیم است و در یونان قدیم غالبا به افلاک نه گانه قائل بوده اند نه هفت آسمان.

بررسی علمی مسئله «معراج»

آيا علم امروز سير در آسمان‌ها و فضا را تاييد مي‌كند؟

سير در آسمان‌ها و فضا نه تنها امكان دارد بلكه قسمت‌هاى قابل توجهى از آن تاكنون جنبه عملى به خود گرفته است. موشك‌هاى فضاپيما سينه آسمان را شكافته و تا ستاره زهره پيش رفته‌اند؛ گرچه اين پيشرفت‌ها در برابر عظمت آسمان‌ها و فواصل عجيبِ آنها بسيار ناچيز است؛ ولى هر چه هست مطلب را از صورت يك امر محالِ عقلى و علمى بيرون آورده است و بهترين دليل براى امكان يك موضوع، وقوع آن است.

دلائل منكرين «معراج»

منكرين «معراج» براي اثبات سخن خود به چه دلائلي استناد می كنند؟

ترديد درباره امكان عقلى سفر به آسمان‌ها گاه از ناحيه فلاسفه‌اى بود كه به پيروى از هيئت بطلميوس افلاك نه‌گانه را چنان فشرده و مانند پوست پياز روى هم چيده شده مى‌دانستند كه شكافتن و عبور از آن امكان نداشت. گاهى اين ترديد از طرف دانشمندانِ علوم طبيعى بود كه موانع گوناگونى از قبيل جاذبه، فقدان هوا، پرتوهاى مرگبار و ... را مطرح مي‌كردند که تا آن زمان راه پيروزى بر اين موانع به دست نيامده بود؛ ولى خوشبختانه امروز تمام اين مشكلات از طرق علمى حل شده است و به اين طريق سفرهاى فضائى جنبه عملى به خود گرفته است.

امكان علمى شق القمر

آيا شق القمر از نظر علمى امكان پذير است؟

برخي افراد به استناد فرضیه هيأت بطلميوس و برخی با این استدلال که از نظر علم امروز، شكافته شدن ماه مسأله ساده اى نيست چون انفجار عظیمی برای انشقاق ماه لازم است، امکان علمی«شقّ القمر» را زیر سؤال می برند؛ این در حالی است که فرضیه بطلمیوس، به تاریخ پیوست و هيچ كس هم ادعا نكرده كه شقّ القمر تحت يك عامل طبيعى صورت گرفته بلكه جنبه اعجاز داشته و با قدرت بی پایان خداوند ایجاد شده است.

قانون جاذبه عمومى از منظر قرآن

قرآن قانون جاذبه عمومى را چگونه بيان مى كند؟

در هنگام نزول قرآن، فرضیه بطلمیوس بر افکار دانشمندان حاکم بود. اما با نزول قرآن، این نظریه کنار رفت. بر اساس آیات قرآن؛ هر یک از کرات آسمانی در مدار خود معلق و ثابت هستند، همانند چرخیدن آتش گردان، كه اگر سيم آن قطع شود هر يك از قطعات آتش به نقطه دور دستى پرتاب مى شود. حال اگر در کرات آسمانی تساوی بین قوه جاذبه و دافعه برقرار باشد، در این صورت ستونی نیرومند و نامرئی پدید می آید و این همان آیه دوم سوره رعد آست که می فرماید: «آسمان دارای ستون های نامرئی است».

حركت زمين از منظر قرآن

ديدگاه قرآن در مورد حركت زمين چيست؟

در عصر نزول قرآن، عقیده به ثابت بودن زمین و حرکت کرات به دور آن که از هیات بطلمیوسی نشأت می گرفت، باور رایج محافل علمی جهان بود. گالیله و کپرنیک، نخستین دانشمندانی بودند که حرکت زمین را کشف کردند. آنان با ابراز عقیده خود در اواخر قرن 16 میلادی، با مخالفت شدید کلیسا روبرو شدند، این در حالی است که ده قرن پیش از آن، قرآن در آیه 88 سوره نمل، از حقیقتی علمی پرده برداشته و حرکت زمین را با عباراتی زیبا بیان کرده و آن را شاهد و گواه بر عظمت و وحدانیت خداوند دانسته بود.

حركت منظومه شمسى از منظر قرآن

ديدگاه قرآن در مورد حركت منظومه شمسى چيست؟

نظریه «بطلمیوس» قرن ها پیش از نزول قرآن بر محافل علمی حاکم بود. این نظریه، زمین را ثابت و ستارگان و خورشید را در دل فلک های بلورین میخکوب می دانست؛ به طوری که فلک ها در اطراف زمین گردش می کنند. قرآن مجيد در آيه 38  و40 سوره «يس»، این نظریه را مردود اعلام کرد. بر این اساس، خورشید در قرارگاه خود حرکت می کند و نه به دور زمین و خورشید و ماه هر کدام در مسیر خود شناورند نه آن که همانند فلک های بلورین ثابت باشند. آری این آیات، بیان معجزه علمی دیگری از قرآن است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله(صلى الله عليه وآله)

إنَّ اللهَ عَزّوجلّ غافِرُ کلِّ ذنب، إلاّ رَجُلٌ اغتصَبَ أجِيراً أجرَهُ أو مَهْرَ امرأة

خداوند بزرگ هر گناهى را مى آمرزد مگر مردى را که مزد مزدبَرى يا کابين زنى را نپردازد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 38