پاسخ اجمالی:
ترديد درباره امكان عقلى سفر به آسمانها گاه از ناحيه فلاسفهاى بود كه به پيروى از هيئت بطلميوس افلاك نهگانه را چنان فشرده و مانند پوست پياز روى هم چيده شده مىدانستند كه شكافتن و عبور از آن امكان نداشت. گاهى اين ترديد از طرف دانشمندانِ علوم طبيعى بود كه موانع گوناگونى از قبيل جاذبه، فقدان هوا، پرتوهاى مرگبار و ... را مطرح ميكردند که تا آن زمان راه پيروزى بر اين موانع به دست نيامده بود؛ ولى خوشبختانه امروز تمام اين مشكلات از طرق علمى حل شده است و به اين طريق سفرهاى فضائى جنبه عملى به خود گرفته است.
پاسخ تفصیلی:
کسی مىگفت يك روز در سر كلاس معلم مرا صدا زد و گفت: يك پاى خود را از زمين بردار! من بلافاصله يك پاى خود را بلند كردم. بعد گفت حالا پاى ديگر خود را هم بردار! گفتم چگونه اين كار ممكن است؟... به زمين مىخورم! گفت پس چطور مىگوئى خدا پيامبرش را به معراج برده است؟!
اين همان منطق كودكانه است كه مىگويند يك روز معلمى در برابر شاگردش به كار برده بود، اين موضوع چه ساختگى باشد و چه حقيقت داشته باشد هر چه هست حكايت از يك طرز فكر نادرست مىكند كه براى كسانى كه اطلاعات علمى و مذهبى آنها در خصوص اين مسئله محدود است خودنمائى دارد، چه آن را به زبان بياورند و چه نياورند.
با توجه به اين كه معراج يا سفر به آسمانها با همين بدن جسمانى امری محال نيست، تنها وسائلى لازم دارد كه تهيه آن نيز غير ممكن نمىباشد. به عبارت ديگر يك روز بود كه درباره امكان عقلى سفر به آسمان ها ترديد مىشد و اين ترديد گاهى از ناحيه فلاسفهاى بود كه به پيروى از هيئت «بطلميوس» افلاك نهگانه را چنان فشرده و مانند پوست پياز روى هم چيده مىدانستند كه شكافتن و عبور از آن امكان نداشت و به اصطلاح «خرق و التيام» (شكافته شدن و به هم آمدن) افلاك را طبق استدلال مخصوص، محال عقلى مىپنداشت و به اين دليل، سفر انسان را به فضا امرى محال تلقى مىكردند.
ولى امروز ديگر آن ايراد بىمورد است؛ زيرا آن افلاك خيالى ديگر نمىتوانند بشر را از چنان سفرى باز دارند، اصولاً چنان افلاكى وجود خارجى ندارد كه عبور از آن محال و يا خرق و التيام باشد.
همان طور كه گفتيم اقمار مصنوعى و سفينههاى فضائى بدون سرنشين از «ماه» و «عطارد» گذشته و از كنار ستاره «زهره» عبور كردهاند و به اين ترتيب سه فلك (فلك قمر، فلك عطارد، فلك زهره) از افلاك نهگانه را پشت سر گذاردهاند، بدون اين كه به كوچكترين مانعى از اين نظر برخورد كرده باشند! و به اين ترتيب افسانه افلاك بلورين و محال بودن خرق و التيام آنها براى هميشه به دست فراموشى سپرده شده است.
گاهى در امكان اين سفر از ناحيه دانشمندان علوم طبيعى ترديد مىشد، در آن روز موانع گوناگونى از قبيل جاذبه، فقدان هوا، پرتوهاى مرگبار و امثال آن، در راه سفرهاى فضائى خودنمائى مىكرد و تا آن زمان راه پيروزى بر اين موانع به دست نيامده بود؛ ولى خوشبختانه امروز تمام اين مشكلات از طرق علمى حل شده است:
زره جاذبه با موشكهاى سريعالسير و سرسامآورى كه سرعت آنها در «ثانيه» بالغ بر 2/11 كيلومتر! است شكافته شده، فقدان هوا با ذخيره كردن اكسيژن لازم جبران گرديده، از پرتوهاى مرگبار و همچنين سرما و گرماى كشنده با لباسهاى مخصوص يا ساختمان جدار ناو فضاپيما جلوگيرى به عمل آمده، مسئله بىوزنى با تمرين و ممارست فضانوردان عادى شده و ساير موانع را نيز به همين ترتيب پشت سر گذاشتهاند و به اين طريق سفرهاى فضائى جنبه عملى به خود گرفته و اين نخستين شرط «معجزه» است كه بايد محال عقلى نباشد؛ زيرا «اعجاز» هرگز به يك امر محال عقلى تعلق نخواهد گرفت.(دقت كنيد)(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.