حکم شرط مصرف وام در مورد معیّن، از سوی وام دهنده؟

آیا وام دهنده می تواند برای وام گیرنده شرط بگذارد که مبلغ وام را در مصرفی معین هزینه کند؟ در صورتی که چنین شرطی کند، آیا این شرط معامله را ربوی نمی کند؟ و آیا قرض گیرنده باید به آن عمل کند؟

در وام ها و داد و ستدها، تنها معاملاتی باطل و ربوی اند که در آنها شرطی به نفع وام دهنده وجود داشته باشد؛ این شرط چون منفعتی برای وام دهنده ندارد موجب بطلان یا ربوی بودن قرارداد وام نمی گردد و عمل به آن نیز بنا به قاعده «الْمُسْلِمُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِم‏»، لازم و ضروری است. بنابراین  وام هايی را كه بانک ها می دهند و مصرف آن را معين و مشخص ‌می كنند، نمی ‌توان در مصارف ديگر صرف كرد.

جایگاه حجاب در سیره اهل بیت(ع)؟

جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟

اهل بیت(ع) هم در گفتار و هم در رفتارشان همیشه به حیا و عفت و حجاب دعوت می کردند. احادیث آن حضرات راجع به این موضوعات بسیار فراوان و دارای تعابیر بسیار والایی هستند؛ تا آنجا که در این بیانات حیا نیکوترین پوشش دینی و عفت برترین عبادت معرفی شده است. در دسته ای دیگر از گفتارهای آنها، حساسیت های ویژه آنها و مقابله شان با بی عفتی مشهود است.

در رفتار اهل بیت(ع) نیز برخی رفتارهای رفتارهای حضرت زهرا(س) را داریم که نزد مردی نابینا نیز حجاب را رعایت می کردند و نزدیک ترین حالت به زن را حضور در خانه می دانستند و بهترین حالت را برای زنان وقتی می دانستند که نه مردی آنها را ببیند و نه آنها مردی را.

علت «صابر» ناميدن اسماعیل(ع)، ادریس(ع) و ذوالکفل(ع)

چرا از انبیاء بزرگی همچون «اسماعیل(علیه السلام)»، «ادریس(علیه السلام)» و «ذوالکفل(علیه السلام)» در قرآن به عنوان پیامبران «صابر» نام برده شده است؟

خداوند در قرآن درباره جمعى از پيامبران الهى كه همگى در برابر مشكلات صبر و شكيبايى پيشه كردند و به خاطر صبرشان غرق در رحمت الهى گشته و در زمره صالحان قرار گرفتند، مى فرمايد: «و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را به ياد آور كه همه از صابران بودند و ما آنها را در رحمت خود وارد كرديم؛ زيرا آنها از صالحان بودند».

صلاحيت داشتن افراد براي «عهد» و «پیمان»

چه کسانی صلاحیت «عهد» و «پیمان» بستن را دارند؟

امام علی(ع) با اشاره به شرایط «عهد» و «پیمان» می فرماید: «به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به عهدشان وفادارند»، در تبیین این سخن امام(ع)، سه تفسير گفته شده؛ تفسير اول كه مناسب تر است اين كه، با كسانى عهد ببنديد كه داراى دين و تعهد بوده و به پیمان خود وفادارند. تفسير دوم مربوط به شرايط استحكام پيمان است؛ يعنى تنظیم شرايط دقيق و محكمى که مانع عهدشکنی شود، تفسیر سوم اين كه وفای به پیمان لازم است اما نه در برابر پیمان شکن، هرگاه آنها پيمان شكستند شما هم مى توانيد دست از پيمان برداريد.

عذر خواهی های حضرت موسی(ع)؟!

حضرت موسی(ع) در همراهی خود با حضرت خضر(ع) چندین بار به حضرت خضر(ع) اعتراض می کند؛ و سپس عذر خواهی می کند. در اینجا سوال پیش می آید که مگر حضرت موسی(ع) معصوم نیست؟! پس چرا کاری می کند که موجب عذر خواهی است؟!

اولا: حضرت خضر(ع) طبق حکمت و اذن و فضل پروردگار به ابوابى از باطن علوم احاطه داشته كه موسى(ع) از آن آگاهى چندانى داشت. به همین خاطر وقتی حضرت موسی(ع) رفتار حضرت خضر(ع) را با معیار علوم ظاهری و احکام شریعت ارزیابی کرد، آنها را خارج از این ضوابط ظاهری می یافت و به حضرت خضر(ع) اعتراض می کرد و حق نیز این بود که اعتراض کند. وقتی منشأ چنین اعتراضی از سوی موسی(ع) عدم اطلاعش از تفاوت های مبنایی دانش ها، علوم و معارفی باشد که خداوند به هر کدام از او و خضر(ع) عطا کرده است، منافاتی با عصمت ندارد.
ثانیا: اظهار پشیمانی از اعتراضات و قضاوت های مورد اشاره در داستان موسی(ع) و خضر(ع) منافاتی با موضوع عصمت ندارد. چرا كه نه مربوط به اساس دعوت نبوت است و نه فروع آن و نه تبليغ دعوت. بلكه در مساله ای صرفا عادى و مربوط به زندگانى روزمره است. آنچه مسلم است هيچ پيامبرى در دعوت نبوت و شاخ و برگ آن مطلقا گرفتار خطا و اشتباه نمی شود و مقام عصمت او را از چنين چيزى مصون مى دارد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

يا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا يّامَ اَيّامُ حُزْنٍ کانتْ عَلَينا اَهْلِ الْبَيْتِ عليهم السّلام .

اى دعبل ! دوست دارم که برايم شعرى بسرايى و بخوانى ، چرا که اين روزها (ايام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567