«حضوری» بودن علم خداوند

آيا علم خداوند «حضوری» است یا «حصولی»؟

علم خداوند نمى تواند علم «حصولى» و از طريق تصوّر و تصديق باشد؛ بلكه علم «حضورى» است؛ يعنى حضور خداوند در همه جا و در هر زمان و هر مكان و حضور همه اشياء در نزد ذات پاك او ايجاب مى كند كه چيزى بر او مخفى و پوشيده نباشد؛ چرا كه حقيقت علم، حضور معلوم نزد عالم است.

چگونگی «علم» خدا به تمام جزئیات عالَم

آیا «علم» خداوند به تمام جزئیات عالَم، مشكلى براى ذات پاكش ايجاد نمى كند؟

برخلاف ادعاي فلاسفه كه علم خدا را «علم حصولى» دانسته اند و معتقدند كه عكس و صورت هاى موجودات خارجيّه به ذات پاكش منتقل مى شود علم خداوند به تمام موجودات، علم حضوری است؛ یعنی همه جا حاضر است و همه موجودات نزد او حضور دارند و عكس و نقشى در كار نيست، لذا این احاطه حضوری، مشکلی برای او ایجاد نمی کند. خداوندي كه حافظ تمام موجودات است و اداره امور آنها را نیز به عهده دارد و هیچکدام از آنها فتور و ملالتی برای او ندارد.

علم خداوند به موجودات قبل از ایجاد

علم خداوند به موجودات قبل از ایجادشان چگونه بوده است؟

در مسأله «علم خداوند به موجودات، قبل از ایجاد آنها» اشکال شده که علم خداوند، حضوری است و علم حضورى در مورد اشیایى که هنوز به وجود نیامده معنا ندارد. پاسخ اینکه: خداوند همیشه به ذات پاک خود که علّت همه اشیاست آگاه است و این علم به ذات خویش، یک علم اجمالى به همه حوادث و موجودات عالم قبل و بعد از ایجاد است. ضمن اینکه دیروز و امروز و فردا، در مورد علم و آگاهى ما متصور است، چرا که وجود ما محدود است، لکن خداوندى که ذاتش نامحدود است، زمان برایش مفهوم ندارد.

عبادت خدای ناشناخته!

از یک سو در روایات بیان شده که خداوند قابل شناخت نیست و از سوی دیگر بیان شده است که چنین خدایی را باید عبادت کرد. آیا چنین عبادتی آثار و منفعتی دارد؟

آنچه قابل شناخت نیست کنه ذات خداست؛ اصل وجود و صفات خداوند با علم حصولی و حضوری اجمالی قابل شناخت است. بین شناخت خدا و فایده عبادت نیز ملازمه عقلی و عملی وجود ندارد و حتی عبادت بدون شناخت نیز آثار مثبت خود را دارد؛ اگر چه شناخت بیشتر از خدا در پرفایده بودن عبادت نقش موثری دارد.

نقض گستره علم انحصاری خداوند!

آيه شريفه 34 سوره لقمان، علم و آگاهى در مورد پنج چيز را مختص خدا مى داند: «انَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِى الاْرْحَامِ وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ بِأَىِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»؛ (آگاهى از [زمان قيام] قيامت مخصوص خداست، و او باران را نازل مى كند، [و از نزول دقيق آن آگاه است] و آنچه را كه در رحمها [ى مادران] است مى داند، و هيچ كس نمى داند فردا چه به دست مى آورد، و هيچ كس نمى داند در چه سرزمينى مى ميرد؟ خداوند [نسبت به همه اين امور] دانا و آگاه است). امّا در عصر کنونی هنگام بارش باران پیش بینی می شود و پزشکان از مراحل رشد جنین آگاهی دارند؛ حتی زمان مرگ بیمار را پیش بینی می کنند. با این حال چگونه در آیه فوق علم به این موارد از علوم انحصاری خداوند بیان شده است؟!

اولا: برخی از مفسرین اعتقاد دارند دو موضوع اطلاع از ویژگی های جنین و بارش باران، در این آیه جمله معترضه هستند و بنابراین نمی تواند آنها را حوزه علم اختصاصی خداوند دانست.

ثانیا: علم بشر به چنین اموری «علم با واسطه و ابزار» است و این واقعیت لطمه ای بر اختصاص «علم غیبی و بی واسطه» برای خداوند در این امور نمی زند.

ثالثا: اطلاعات به دست آمده بشر راجع به این موضوعات بسیار محدود است و صدها راز ناگشوده که فقط خداوند از آنها اطلاع دارد، در این امور باقی مانده است.

«حضوری» بودن علم خداوند؟!

علم خداوند به موجودات جهان، «حضوري» است يا «حصولي»؟

ما دو گونه علم داريم كه با هم كاملا متفاوت است. 1- «علم حضوری»؛ مانند علم ما به وجود خود که بدون نياز به هيچ واسطه اى اين علم براى ما حاصل است. 2- «علم حصولی»؛ مانند علم ما به موجوداتى كه بيرون از وجود ماست و عكس و نقشى از آنها از طريق آثارشان به درون روح ما راه مى يابد. علم خداوند به تمامى موجوداتِ جهان، از قبيل قسم اول است؛ چرا كه او همه جا حاضر است و به همه چيز احاطه وجودى دارد و چيزى از او دور نيست.

«وحدت شخصیّت انسان» و دلالتش بر استقلال روح

چگونه وحدت شخصیت انسان، دلالت بر استقلال روح دارد؟

از دلایل استقلال روح، مسأله وحدت شخصیت در طول عمر آدمى است. علم انسان به وجود خود، علم حضورى است نه علم حصولى، و این مسئله احتیاجی به استدلال ندارد. از سوى دیگر، این «من»، از آغاز تا پایان عمر یک واحد بیشتر نیست، من امروز همان من دیروز و بیست سال قبل مى باشد. یک آدم هفتاد ساله احتمالاً ده بار تمام اجزاى بدن او عوض شده است، روى این حساب، اگر مانند مادى ها انسان را همان جسمش بدانیم، باید این «من» در 70 سال ده بار عوض شده باشد و آن شخص سابق نباشد، در حالى که هیچ وجدانى این سخن را نمی پذیرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

مَنْ نَظَرَ إِلَى الْکَعْبَةِ لَمْ يَزَلْ تُکْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ، وَتُمْحَى عَنْهُ سَيِّئَةٌ، حَتَّى يَنْصَرِفَ بِبَصَرِهِ عَنْهَا.

هرکس به کعبه نگاه کند پيوسته براى او حسنه نوشته و گناهى از او پاک مى شود تا آن که چشم خود را از کعبه بگرداند.

کافى: 4/240/4