پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در جریان جنگ صفین، به نيرنگ هاى معاويه و ساده لوحى گروهى از شاميان فريب خورده اشاره كرده و مى فرمايد: «آگاه باشيد، معاويه گروهى از بی خبران گمراه را همراه خود آورده و حق را با نيرنگ بر آنها پنهان نموده تا آنجا كه گلوهاى خويش را آماج تيرها و شمشيرهاى مرگ ساخته اند». بر طبق كلام مولا، قدرت معاويه بر فريب و دگرگون نشان دادن واقعيتها و بی خبر ماندن شاميان، سبب شده تا آنها باور كنند در راه خدا مى جنگند و به سوى شهادت مى روند، و باور دارند عثمان مظلوم كشته شده و قاتلش حضرت على(ع) است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در خطبه 51 نهج البلاغه که در جریان جنگ صفین ایراد شده، به نيرنگ هاى معاويه و ساده لوحى گروهى از شاميان فريب خورده اشاره كرده، مى فرمايد: (آگاه باشيد معاويه گروهى از بي خبران گمراه را همراه خود آورده و حق را با نيرنگ و تزوير بر آنها پنهان نموده تا آنجا كه گلوهاى خويش را آماج تيرها و شمشيرهاى مرگ ساخته اند!)؛ «أَلاَ وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً(1)مِنَ الْغُوَاةِ(2)وَ عَمَّسَ(3)عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ، حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ(4)الْمَنِيَّةِ».
در اين گفتار از يك سو معاويه را معرفى مى كند كه بنيان حكومتش بر فريب و نيرنگ و بهره گيرى از ساده لوحان بي خبر است و از سوى ديگر شاميان فريب خورده لشكر او را معرفى مى نمايد كه آنها چنان گرفتار شستشوى مغزى شده اند كه حتّى حاضرند جان خود را در طريق باطل و مقاصد شوم معاويه بر باد دهند! شايد اين جمله پاسخ به سؤالى است كه در ذهن ياران آن حضرت پيدا شده بود و آن اين كه چگونه شاميان حاضرند تا سر حدّ مرگ از مطامع مادى معاويه دفاع كنند و جان خود را بر سر اين كار نهند.
امام علي(عليه السلام) اين حقيقت را فاش مى كند كه قدرت معاويه بر فريب و نيرنگ و دگرگون نشان دادن واقعيتها از يك سو و دور بودن و بي خبر ماندن شاميان از سوى ديگر، سبب شده است كه آنها باور كنند راستى در راه خدا مى جنگند و به سوى شهادت پيش مى روند! آرى تبليغات بسيار وسيع و گسترده توأم با شگردهاى روانى دستگاه معاويه و عمروعاص در فضاى شام اين تأثير را گذارده بود كه گروهى يقين داشتند عثمان مظلوم كشته شده و قاتلش حضرت على(عليه السلام) است و معاويه به خونخواهى او برخاسته و در مسير پاسدارى و حراست از مقام خلافت رسول الله(صلى الله عليه و آله) و حفظ اسلام و قرآن گام برمى دارد و طبعاً كشته شدن در اين راه شهادتى است كه آرزوى هر مسلمان پاكباز است!
امّا معاويه تنها كسى نبود كه از اين روش استفاده كرد، قبل و بعد از او حتى در دنياى امروز كم نيستند آنها كه به اين روش متوسّل مى شوند، پيروان خود را شستشوى مغزى داده و افكار و اراده آنها را در مسير هوى و هوس خود به كار مى گيرند. اينها با رياكارى و دروغ و فريب و نيرنگ و استفاده از طرق روانى براى نفوذ در ديگران به مقصود خود كه تحميق توده هاى ناآگاه است نائل مى شوند و آنها را آلت دست هوسهاى خود مى سازند. «عمرسعد»، فرمانده لشكر كربلا، آن جنايتكار معروف و زشت سيرت، هنگامى كه مى خواست لشكر كوفه را بر ضدّ امام حسين(عليه السلام) بسيج كند صدا زد: «يا خَيلَ اللهِ ارْكَبى وَ بِالْجَنَّةِ ابْشِرى!»(5)؛ (اى لشكر خدا سوار شويد و بهشت بشارتتان باد).
دستگاه تبليغات فرعون نيز حضرت موسى و هارون(علیهما السلام) را مردانى سلطه جو كه در صدد غصب سرزمينهاى مردم مصر هستند معرفى كرد و فرعون را مدافع استقلال و عزّت و شرف و آبروى مردم مصر شمرد و گفت: «اِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُريدانِ اَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ اَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما»(6)؛ (اين دو نفر ساحرند و مى خواهند شما را با سحرشان از سرزمينتان بيرون كنند)! و اين رشته چه در گذشته و چه در زمان حال سر دراز دارد. البتّه آثار تزوير و دروغ براى مدت زيادى نمى تواند باقى بماند و سرانجام روشن مى شود؛ ولى چه بسا در زمانى كه كار از كار گذشته، و تأسّف بازماندگان بر مرگ عزيزانشان ديگر ثمرى ندارد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.