پاسخ اجمالی:
بعد از حوادثی چون کشته شدن خلیفه سوم و جنگ جمل، که راه شوریدن بر ضدّ خلیفه مسلمین پس از جنگ جمل باز شده بود، معاویه عنوان خونخواهى عثمان را دستاویز خود قرار داده به جنگ مستقیم با امام علی(ع) برخاست. او انبوهى از شامیان را بر ضدّ امام بسیج کرد. جنگ صفین 9 ماه طول کشید و با حیله عمروعاص در قرآن به سر نیزه کردن، پایان یافت. در نتیجه، کار به داستان داورى و حکمیّت کشیده شد. داور شام عمرو بن عاص آن فریبکار کهنه کار، داور عراق ابوموسى اشعرى را فریب داد.
پاسخ تفصیلی:
تحقیق پیرامون اتّفاقات و حوادث زنجیره اى آن دوران نشان مى دهد که معاویه پس از هر حادثه مهم، گامى بلند به سوى خلافت و حکومت بر تمام قلمرو اسلامى بر مى داشت. وى روزى با تعلّل در یارى رساندن به عثمان، زمینه قتل او را فراهم ساخت، و این مانع بزرگ را از سر راه خلافت خود برداشت; روز دیگر با تحریک طلحه و زبیر و دیگر عمّال بنى امیّه نقش پشت صحنه جمل را بازى کرد و باعث قتل آن دو رقیب اصلى خود شد. این بار به فکر اجراى نقشه اى بسیار خطرناک و ویرانگر افتاد.
از یک سو، معاویه عنوان مظلومیّت عثمان(1) و ادّعاى خونخواهى وى را دستاویز خود قرار داده و از دیگر سو، راه شوریدن بر ضدّ خلیفه مسلمین پس از جنگ جمل باز شده بود، لذا او به جنگ مستقیم با امام(علیه السلام) برخاست. و انبوهى از شامیان را که حدود بیست سال تحت تربیت او در یک جهالت و بى خبرى وحشتناکى به سر مى بردند بر ضدّ امام(علیه السلام) بسیج کرد.
دشت پهناور صفّین میدان رویارویى سپاهیان امام(علیه السلام) و معاویه بود و نبرد ماه ها طول کشید، و چنان که مى دانیم در واپسین ساعات نبرد، آن هنگامى که ستون هاى لشکر امام(علیه السلام) با دلاورى هاى مردانى چون «مالک اشتر» در اعماق جبهه شام نفوذ کرده بود و مى رفت تا نماینده تمام عیار دوران جاهلیّت براى همیشه از بین برود و حکومت عدل علوى سراسر قلمرو اسلام را در برگیرد، ناگهان با طرح شیطانى «عمرو بن عاص» قرآن ها بر سر نیزه ها قرار گرفت و به یک باره سرنوشت جنگ به نحو دیگرى رقم خورد.
مردانى که ماه ها دلیرانه در کنار على(علیه السلام) ایستادگى کرده و خود را تا آستانه پیروزى رسانده بودند، در مقابل این نیرنگ شوم، عرصه را بر امام تنگ کردند. در نتیجه، کار به داستان داورى و حکمیّت کشیده شد و چون داور شام عمرو بن عاص آن فریبکار کهنه کار، داور عراق ابوموسى اشعرى را فریب داد، این شکست زشت را ننگى بزرگ براى خویش دانستند; ولى براى جبران آن، به ننگ بزرگترى تن دادند و با بهانه تراشى هاى ابلهانه، از سپاه امام کناره گیرى کردند و بدین ترتیب دسته بزرگى به نام «خوارج» در اسلام ظهور کرد.
گروهى که جهالت و نادانى آنان از سویى و نیرنگ و خدعه هاى معاویه از سوى دیگر، شکاف بین مسلمانان را عمیق تر کرد و آتش فتنه جنگ دیگرى را به نام «جنگ نهروان» شعله ور ساخت.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.