پاسخ اجمالی:
مردم عراق و مخصوصاً کوفه، از گروه هاى مختلف با فرهنگ هاى متفاوت تشکیل شده بودند و سیاست هاى زمان عثمان، آنان را به سوى زَرْق و برق دنیا کشیده بود و لذا بسیارى از سران قبایل و شخصیت های آنان را معاویه با پول هاى کلان خرید؛ لکن مردم شام از این موج نسبتاً دور بودند. شامیان بیشتر اهل عمل بودند و عراقى ها اهل سخن. شامى ها انضباط اجتماعى را بهتر پذیرا مى شدند ولی عراقى ها به آن تن نمى دادند. روح وفادارى در شامیان بیشتر بود در حالى که بى وفایى و پیمان شکنى، از ویژگى هاى مردم عراق و کوفه بود.
پاسخ تفصیلی:
مى دانیم یکى از مشکلات حکومت على(علیه السلام) مردم عراق و اهل کوفه بودند که حالت سرکشى و تمرّد داشتند و بارها على(علیه السلام) در خطبه هاى نهج البلاغه، از این امر اظهار ناراحتى و شکایت مى کند، در حالى که یکى از عوامل مهم پیروزى معاویه در کارهایش، مردم شام و روح فرمانبردارى آنان بود.
بعضى از مورّخان این موضوع را به صورت مثبت ارزیابى کرده و مى گویند که علت عصیان اهل عراق و اطاعت اهل شام، این بود که اهل عراق، صاحب نظر و زیرک بودند و در عیوب اُمَرا و رؤساى خود، تفحّص مى کردند و کارهاى آنها را به نقد مى کشیدند، برخلاف اهل شام که افرادى کودن و کم هوش و در بررسى مسائل، جامد بودند و از جریان هاى پشت پرده، پرسوجو نمى کردند.(1)
ولى به گفته مرحوم مغنیه، این سخن یک پندار بى اساس بیش نیست. اهل عراق چه ایرادى مى توانستند نسبت به حکومت عادلانه على (علیه السلام) بگیرند. که آن همه کارشکنى و نفاق به خرج دادند؟! (این چه هوش و کیاستى است که افراد را وادار به اختلاف و عصیان کند و نتیجه اش ذلّت و زبونى در برابر دشمن و سلطه آنان گردد؟!) صحیح همان است که تاریخ نویسانِ (قدیم و جدید) غالباً نوشته اند. از جمله به گفته طه حسین، در کتاب "عَلىٌّ وَ بَنُوه" دستگاه معاویه با مکر و حیله کار مى کرد و دین و فکر مردم را با پول مى خرید (و براى حفظ موقعیت خویش، هر کارى را روا مى دانست) در حالى که على (علیه السلام) اهل این گونه زد و بندهاى سیاسى نبود و حق و عدالت و دین را بر همه چیز ترجیح مى داد. بى جهت چیزى به کسى نمى بخشید و اطاعت مردم را با مال خریدارى نمى کرد.
شاهد گویاى این سخن گفتار خود امام (علیه السلام) است که در برابر پیشنهادهاى بعضى از اطرافیان مى فرمود: «أَتَأمُرُونى أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَورِ فیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیهِ؟! وَاللهِ لا أَطُورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمَیرٌ وَ ما أَمَّ نَجْمٌ فِىْ السَّماءِ نَجْماً»؛ (آیا به من توصیه مى کنید که براى پیروزى خود، از جور و ستم در حق کسانى که بر آنها حکومت مى کنم استمداد جویم [و اموال بیت المال را بناحق، به این و آن بدهم؟] به خدا سوگند! تا جان در تن دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى کنند، هرگز دست به چنین کارى نمى زنم).(2)
حضرت به کسانى که سیاست آن حضرت را با سیاست معاویه مقایسه مى کردند، مى فرماید: «وَاللهِ! ما مُعاویَةُ بِأدْهَى مِنّْى لکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْلا کِراهِیةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى الْنّاسِ»؛ (به خدا سوگند! معاویه، از من سیاستمدارتر نیست، امّا او [براى پیشبرد اهداف شخصى خود]، نیرنگ مى زند و مرتکب انواع گناه مى شود و اگر از خدعه و نیرنگ بیزار نبودم، من، از سیاستمدارترین مردم بودم).(3)
این همان مطلبى است که در عصر و زمان ما نیز فراوان به چشم مى خورد که بعضى از مردم، در تحلیل هاى اجتماعى خود افراد نیرنگ باز و حیله گر و بى بند و بار را که براى پیشبرد هدف هاى شخصى و حفظ موقعیّت خود، به هر وسیله اى متشبِّث مى شوند، افرادى زیرک و باهوش و لایق و سیاستمدارى کاردان مى شمرند؛ در حالى که افراد آگاه و با ایمان و مدیر و مدبّر را که سعى دارند در سایه ضوابط و اُصول و دستورهاى شرع و وجدان قدم بردارند، افرادى نالایق و فاقد مدیریت مى پندارند! این اشتباه بزرگ بدبختانه هنوز وجود دارد و سرچشمه مفاسد عظیم اجتماعى و سیاسى است و چه خون هاى پاکى که به خاطر این اشتباه، در طول تاریخ بر زمین ریخته شده است!
به هر حال واقعیت چیز دیگرى است. مردم عراق و مخصوصاً بافت جمعیّت کوفه، از گروه هاى مختلف با فرهنگ هاى متفاوت تشکیل شده بودند و سیاست هاى زمان عثمان، آنان را به سوى زَرْق و برق دنیا کشیده بود و سنّت نادرست آن عصر (تقسیم بى دلیل بیت المال به این افراد) عادت زشتى براى آنها شده بود و بسیارى از سران قبایل، در انتظار گرفتن حق و حساب هاى سیاسى و رشوه بودند و به همین دلیل، معاویه بسیارى از سران قبایل و شخصیت هاى عراق را، با پول هاى کلان خرید و یکى بعد از دیگرى به او پیوستند در حالى که مردم شام از این موج فاسد و خطرناک نسبتاً دور بودند.
اضافه بر این روحیات مردم عراق و شام متفاوت بود. شامیان بیشتر اهل عمل بودند در حالى که عراقى ها بیشتر اهل سخن. شامى ها انضباط اجتماعى را بهتر پذیرا مى شدند در حالى که عراقى ها کمتر به انضباط تن مى دادند.
روح وفادارى در شامیان بیشتر بود در حالى که بى وفایى و پیمان شکنى، از ویژگى هاى مردم عراق و مخصوصاً کوفه محسوب مى شد.
البتّه این سخن شامل مردم عراق در عصر و زمان ما و یا حتّى عصر و زمان هاى بعد از على (علیه السلام) و امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) نمى شود و به همین دلیل در روایات معصومان، ستایش هاى قابل ملاحظه اى از اهل عراق و کوفه دیده مى شود و هیچ مانعى ندارد که مردم یک مرز و بوم، در دوره اى از تاریخ خود، داراى صفات منفى و در عصر دیگر، داراى اوصاف مثبت باشند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.