«بداء» عقیده ای برگرفته از یهود؟!

آیا «بداء» عقیده ای یهودی بوده و شیعه آن را از یهود گرفته است؟!

یهود نه تنها به بداء اعتقاد ندارند، بلکه بداء را در شرع و در تکوین جایز نمی دانند و به همین خاطر نسخ شریعت حضرت موسی را انکار کرده اند. یهودیان قضا و قدر الهی را حتمی و غیرقابل تغییر می‌ دانند و معتقدند دست خدا بسته است و خداوند از کار آفرینش فراغت یافته و دیگر افزایش یا کاهشى در عمر و رزق و ... ندارد. اين موضوع صریحا در آیات قرآن مورد اشاره قرار گرفته و خداوند در تکذیب عقیده آنان فرموده: «بلکه دستان خودشان بسته است و به خاطر گفته هایشان ملعونند...». بنابراین بدیهی است که نه می توان باور شیعیان به بداء را آموزه ای برگرفته از یهود دانست و نه می توان آنان را ملامت کرد که چرا به چنین باوری رسیده اند؛ در واقع با کاوش صحیح آموزه های وحیانی اسلام لاجرم هر مسلمانی در مقابل یهود باید به بداء معتقد باشد.

عقیده بداء در روایات و کتب اهل سنت؟

آیا می توان در کتب و روایات اهل سنّت شواهدی در تایید عقیده بداء یافت؟

در تفاسیر و منابع حدیثی اهل سنت، روایات و سخنان بسیار زیادی وجود دارد که  مؤیّد عقیده بداء نزد شیعیان است. محور اصلی این احادیث و سخنان، چگونگی جریان یافتن اراده الهی است و با اینکه غالبا نشانی از ادبیات مصطلح متکلمین شیعه درباره بداء در آنها دیده نمی شود، اما در واقع اشاره به همین موضوع دارند.

مثلا گروهی از مفسرین اهل سنت ذیل آیه «یَمْحُو اللّه‌ُ ما یَشاءُ وَ یُثْبتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ»، کلامی را از خلیفه دوم نقل کرده اند که هنگام طواف خانه خدا، با خواندن این آیه دعا می کرد که اگر از جانب خدا در زمره بدعاقبتان قرار دارد، خداوند او را در زمره نیک بختان قرار دهد.

یا در صحیح بخاری از حضرت رسول(ص) نقل شده که، در تبیین وضعیت سه نفر از بنی اسرائیل که به پیسی، ناشنوایی و نابینایی مبتلا بودند، به پدید آمدن بداء برای خداوند متعال در حق آنها و شفا یافتن آن سه نفر  اشاره کرده است.

دارندگان علم غیب، از منظر آیات و روایات

چگونه مى توان بین آیات و روایات نفی کننده و اثبات کننده علم غیب برای غیر خداوند جمع کرد؟

مفسرین برای جمع بین آیات و روایات نفی کننده و اثبات کننده علم غیب برای غیر خداوند، طرق مختلفى را ذکر کرده اند: 1- منظور از اختصاص علم غیب به خدا علم ذاتى و استقلالى است؛ بنابراین، غیر او هر چه دارند از ناحیه خدا است. 2 - خداوند بالفعل از همه اسرار غیب آگاه است، ولى انبیاء و اولیاء ممکن است بالفعل بسیارى از اسرار غیب را ندانند، اما هنگامى که اراده کنند، خداوند به آنها تعلیم مى دهد. بنابراین جمع، آیات و روایاتى که مى گوید: «آنها نمى دانند» اشاره به ندانستن فعلى است.

اعتقاد به «بداء» نسبت جهل و ناآگاهى به خدا!

آیا اعتقاد به بداء با علم الهی منافات ندارد؟!

بداء در نزد شیعه به معنای «ظهور امری برای خدا بعد از خفا» و یا «پشیمانی او از اراده قبلی اش» نیست؛ بلکه به معنای «تغییر مقدرات انسان توسط ذات مقدس الهی و به سبب اعمال خود انسان است». در این تغییر تقدیر، «ظهور برای انسان رخ می دهد نه برای خدا؛ آنچه ظاهر می شود تقدیر اصلی و پوشیده خدا برای انسان است». از روایات شیعه استفاده می شود که بداء به معنای جهل و پشیمانی در خداوند راه ندارد، بلکه از هر کس که چنین سخنی را بگوید باید تبرّی جست؛ زیرا چنین کسی کافر است!
ضمن اینکه «علم ذاتی» خدا، عین ذات اوست و ازلی و ابدی است و تغییر در آن راه ندارد. ولی «علم فعلی»، صفت فعل خداست و از مقام فعل خداوند متعال، انتزاع می شود و خارج از ذات و ممکن الوجود است. به دیگر سخن خداوند بر اساس وضعیت متغیّر انسان بواسطه کارهای او برای او تقدیرات جدید و متفاوتی ثبت می کند و بداء رخ می دهد. خداوند با علم ذاتی و مطلق خود، از همه این تقدیرات گذشته و آینده آگاه است و «علم به تغییر» با «تغییر در علم» متفاوت است و خود بداء متعلق علم الهی است.

تکفیر شیعه بخاطر اعتقاد به بداء!

چرا مخالفان شیعه بخاطر اعتقاد به «بداء» شیعیان را نکوهش کرده و به کفر متّهم می کنند؟

مخالفین شیعه به خاطر درک و تصور نادرستی که از عقیده «بداء» نزد شیعه دارند و آنرا برگرفته از افکار یهود و موجب تغییر در علم الهی و نسبت دادن جهل به خدا دانسته اند، شیعه را متهم به کفر می کنند. در حالیکه بداء به معنای جهل و ناآگاهی در خداوند راه ندارد، و طبق روایات شیعه از هر کس که چنین سخنی را بگوید باید تبرّی جست.
بداء در عقیده شیعه به این معنی است که خداوند بر اساس وضعیت موجود یک انسان، برای او تقدیری در لوح تقدیرات ثبت می کند. پس از مدتی این شخص کارهای نیکی مثل صله رحم و کمک به فقرا انجام می دهد. در نتیجه، خداوند تقدیر قبلی وی را عوض کرده، تقدیر جدیدی را برای او ثبت می کند. این تغییر در تقدیر، «بداء» نام دارد. منابع اهل سنت حاوی مواردی از تقریر معنای مورد قبول شیعه از بداء است.

ضرورت و اهمیّت طرح مسأله بداء؟!

طرح مساله بداء چه ضرورت و اهمیّتی دارد؟!

بداء یکی از عقاید شیعه و از مسائلی است که اهل سنّت شیعه را بخاطر اعتقاد به آن مورد اتهام قرار می دهد. از طرف دیگر یهودیان عقیده دارند که دست خدا بعد از خلق جهان بسته است و موجب شبهاتی راجع به قدرت مطلق خدا در تغییر مقدرات شده اند.

ضمن اینکه اعتقاد به بداء آثار فراوانی دارد و طرح مسأله بداء زمینه اعتقاد به آن و جلب این آثار را فراهم می کند. از جمله این آثار اثبات قدرت مطلق خدا و مقید نبودن حوزه آن به مشیت ها و تقدیرهای پیشین است. همچنین با اعتقاد به بداء است که آدمی امید به آینده و انگیزه ای برای جبران گناهان خود و انجام کارهای نیک مثل صله رحم و صدقه دادن و... پیدا می کند. نیز باور به بداء، آثار بسیار سازنده و مفیدی برای درک بهتر مسائل مربوط به مهدویت و ظهور دارد.

با توجه به این دیدگاه ها، طرح مسأله بدا و تبیین صحیح آن از اهمیت بالایی برخوردار است.

معناى محکم و متشابه در آیات قرآن

منظور از آیات محکم و متشابه چیست؟

مراد از «آیاتٌ مُحْکَماتٌ» آیاتى است که مفهوم آن به قدرى روشن است که جاى گفتگو و بحث در آن نیست. و منظور از«متشابهات» یعنى آیاتى که معانى آن در بدو نظر، پیچیده است و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى رود اگر چه با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها روشن می شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

يا فاطِمَةُ! کُلُّ عَيْنٍ باکِيَهٌ يَوْمَ الْقيامَةِ اِلاّ عَيْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَينِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعيمِ الْجَنّةِ.

فاطمه جان !روز قيامت هر چشمى گريان است ؛ مگر چشمى که در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، که آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.

بحارالانوار، ج 44، ص 293