برهان «هدف و حرکت» دليلي برای اثبات «معاد»

منظور از برهان «هدف و حرکت» چیست و چگونه از طریق این برهان می توان «معاد» را اثبات کرد؟

جهان بينى الهى در آفرينش انسان نيازمند حركت تكاملى است و با مرگ، چيزي تمام نمي شود. قبول هدف براى آفرينش بدون پذيرش معاد ممكن نيست و بازگشت همه انسان ها به سوى خدا با دلائل عقلى قابل اثبات است؛ زيرا كاروان جامعه بشرى از نقطه تاريك عدم، به سوى نور مطلق حركت مي كند و اين حركت تحت فرمان خداست. نقطه اعلاى هر حركت تكاملى، ذات مقدّس واجب الوجود است و لذا حركات همه به سوى اوست و تا انسان به جوار قرب او نرسد آرام نخواهد شد. بنابراين وجود حركت و هدف، دليل زنده اى است بر مسأله حيات بعد از مرگ است.

مقدماتي براي فهم برهان حرکت

براي فهم صحيح برهان حرکت دانستن چه اموري ضروري است؟

براى فهم صحيح برهان حركت، و چگونگى استفاده از آن در مسأله اثبات وجود خداوند، توجّه به امور زير اجمالا لازم است؛ الف) تعريف حركت. ب) وجود حركت. ج) اركان حركت. د) مقولاتى كه در آن حركت واقع مى شود.

اشاره به برهان حرکت، در قرآن

آیا در قرآن به برهان حرکت اشاره شده است؟

آیه 12 سوره انعام مى فرماید: «وَلَهُ ما سَکَنَ فِى اللَّیْلَ و النَّهار». «حرکت» و«سکون» دو حالت عارضى و حادث اند، نه قدیم و ازلى. حرکت: بودن چیزى در دو زمان مختلف در دو مکان و سکون: بودن چیزی در دو زمان در یک مکان معین است؛ بنابراین در ذات حرکت و سکون توجه به حالت سابقه نهفته شده و چیزى که حالت قبلی داشته، ازلى نیست. پس اجسام که از حرکت و سکون خالى نیستند، حادثند و نیازمند به آفریدگار. ولى خداوند چون جسم نیست، نه حرکت دارد و نه سکون، نه زمان دارد و نه مکان؛ و به همین جهت ازلى و ابدى است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام :

ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَينِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.

هيچ کس نيست که درباره حسين عليه السّلام شعرى بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.

رجال شيخ طوسى ، ص 289