منافات آیه «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَدا»، با توسل و طلب شفاعت از غیر خدا!

با توجه به برخی آیات مثل آيـه ۸۸ سوره قصص که می فرماید: «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر»؛ (هيچ معبود ديگري را با خدا مخوان)، آیا توسل و شفاعت با توحيد سازگار است؟!

اولًا: در قرآن مجيد لفظ دعوت در مواردى بكار رفته است كه هرگز نمى ‏توان گفت مقصود از آن عبادت است؛ مانند آیه 5 سوره نوح که می فرماید: «قالَ رَبِّ انّى دَعَوْتُ قَوْمي لَيْلًا وَنَهاراً»؛ آيا مى‏ توان گفت مقصود حضرت نوح اين است كه من قوم خود را شب و روز عبادت كردم؟!  در اين آيه و ده ها آيه ديگر، لفظ دعوت در معناى غير عبادت و پرستش بكار رفته است، از اين جهت نمى ‏توان گفت دعوت و عبادت مترادف يكديگرند و اگر كسى از پيامبر يا مرد صالحى استمداد كرد و آنان را خواند در اين صورت آنها را عبادت كرده است؛ زيرا دعوت و ندا اعم از پرستش است.

ثانیا: مقصود از دعائی که در این آيات از آن نهی شده است، مطلقِ خواندن نيست، بلكه دعوت خاصى است كه مى‏ تواند با لفظ پرستش مرادف باشد؛ زيرا مجموع اين آيات درباره بت پرستانى وارد شده است كه بت‏هاى خود را خدايان كوچكى مى‏ پنداشتند كه برخى از شؤون الهى به آنها سپرده شده و در كار خود نوعى استقلال دارند؛ ناگفته پيداست كه خضوع و تذلّل يا هر نوع گفتار و رفتار در برابر موجودى به عنوان خداى بزرگ و يا خداى كوچك از اين نظر كه او اللَّه و رب‏ و مالك امور شفاعت‏ و مغفرت‏ است، عبادت و پرستش خواهد بود و از نظر قرآن ممنوع است.

منافات آیه «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏»، با گفتن «يا رسول الله، یا محمد، يا علی، یا حسین و ...»!

با توجه به اين كه خداوند فرموده «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ (مرا بخوانيد تا ـ دعای ـ شما را اجابت کنم!)، آیا گفتن «يا رسول الله، يا علي، يا حسين و...» سبب شرك نمي شود؟!

اولا: نمى توان گفت هر ندا و درخواستى عبادت و پرستش است؛ چرا که در قرآن مجيد لفظ «دعوت» در مواردى به كار رفته است كه هرگز نمى توان گفت مقصود از آن عبادت است. نیز دعا در مجموع آيات مورد استناد وهابی ها علیه شیعه، انصراف به «عمل بت پرستان» دارد و ارتباطی با «توسّل» شیعیان ندارد و خود آيات ياد شده گواه روشن هستند كه مقصود از «دعوت» در آنها، مطلق درخواست و طلب حاجت نيست، بلكه «دعوت عبادت و پرستش» است.
ثانیا: زمزمه کردن عباراتی چون «یا رسول الله» و «یا علی» و «یا حسین» و طلب یاری از وجود مقدس ایشان اصطلاحا «توسل» نامیده می شود و توسل امری مشروع است. شخص متوسّل در واقع خواسته خود را از خدای متعال طلب می کند و فقط احترام و جایگاه انبیاء و اولیاء را نزد خدای متعال، واسطه ای برای جریان یافتن کرامات و فیض های الهی قرار می دهد.
ثالثا: مستقلّ در تأثير، تنها ذات پاك خداست و در توسل نیز چیزی جای خدا را نمی گیرد. انسان استغاثه کننده، تنها زمانی عملی مشرکانه و کفر آمیز مرتکب شده است که ایجاد امور را به دست عاملی مستقل از خداوند بداند. اگر کسی بر این باور باشد مشرک یا کافر شده است؛ امّا اگر به تبعی و اکتسابی بودن عمل ولیّ یا پیامبر خدا باور داشته باشد، ایرادی نخواهد داشت.
رابعا: ندا و تخاطب با اولیا و انبیا هیچ اشکالی ندارد؛ زیرا: گاهی از آنها می خواهیم برای ما استغفار کنند، که می توان نمونه هایی را از قرآن مجید در مشروعیت آن یافت. گاهی این ندا و تخاطب در واقع التماس مستقیم از خداوند به احترام این نام هاست. گاهی نیز ما از آنها می خواهیم که حاجت های ما را از خداوند طلب کنند، چون آنها خود اسباب و محل فیض الهی هستند. هیچ کدام از این حالات شائبه شرک ندارند.

أمّى بودن پیامبر(ص)

معنای أمّى بودن در مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله) چیست؟

درباره مفهوم امّى بودن پیامبر(ص) سه احتمال معروف وجود دارد: 1- درس نخوانده. 2- تولد در سرزمین مکّه. 3- به معنى کسى که از میان توده مردم قیام کرده. ولى معروف تر از همه، تفسیر اول است که در آیه 48 سوره عنکبوت نیز به آن اشاره شده و این موضوع منافاتى با آن ندارد که پیامبر(ص)، به تعلیم پروردگار قادر بر خواندن یا نوشتن بوده باشد.

امّی بودن پیامبر(ص)، دلیلی بر معجزه بودن قرآن

آیا ممکن است قرآن مولود دانشهایى باشد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از علماى اهل کتاب فرا گرفته است؟

وقتی از میان یک قوم عقب افتاده، که تنها 17 مرد و یک زن، سواد خواندن و نوشتن داشتند، انسانى که هرگز کتابى نخوانده و صفحه اى ننوشته، کتابى با این محتوا ارائه می دهد، مى توان یقین کرد که این مفاهیم، تراوش مغز او نیست؛ بلکه وحى آسمانى و تعلیم الهى است. در چنین محیطى چطور کسى درس خوانده باشد و مردم از آن آگاه نشوند. یا در یکی دو سفر تجاری بتواند از علمای اهل کتاب، این همه تاریخ پیامبران و احکام و معارف عالى را بشنود و به خاطر بسپارد و در مدت 23 سال پیاده کند؟

برخورد «صوفیان» با علم و دانش

مبارزه با علم و دانش که جزء عقائد صوفیه است، تا چه اندازه با موازین عقل و شرع سازگار است؟

بسيارى از سران صوفيه با دانش های آموختنى به مخالفت برخاستند. مثلا «جنيد بغدادى» معتقد بود خواندن و نوشتن سبب پراكندگى انديشه صوفى است و «شيخ عطار» در شرح حال «بشر حافى» نوشته: هفت صندوق از كتب حديث داشت که همه را در زير خاك دفن كرد؛ و یا «احمد بن ابى الحوارى» بزرگ صوفيه كتب خود را به دريا ريخت. این در حالی است که ائمه(ع) تأكيدات زيادى درباره حفظ آثار روایی نموده اند مثلا: مرحوم مجلسى از پیامبر(ص) نقل مى كند: «كسى كه براى امت من 40 حديث حفظ كند خداوند در روز قيامت او را عالم بر مى انگيزد».

مفهوم «دعا» در لغت و اصطلاح

«دعا» در لغت و اصطلاح به چه معنی است؟

«دعا» در لغت به معنی خواندن، سوال کردن و خواستن از کسی آمده، اما در اصطلاح عبارت است از: درخواست عنایت و فضل خداوند و استمداد از او، و سرانجام اظهار نیازمندی و عجز نزد او، و ارتباط معنوی انسان ها با آفریدگار جهان و نجوای با اوست.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَادْخُلْهُ حَافِياً عَلَى السَّکِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْخُشُوعِ...

هنگامى که به مسجد الحرام وارد شدى، با پاى برهنه و با آرامش و متانت و خشوع داخل شو.

کافى: 4/401