پاسخ اجمالی:
بسيارى از سران صوفيه با دانش های آموختنى به مخالفت برخاستند. مثلا «جنيد بغدادى» معتقد بود خواندن و نوشتن سبب پراكندگى انديشه صوفى است و «شيخ عطار» در شرح حال «بشر حافى» نوشته: هفت صندوق از كتب حديث داشت که همه را در زير خاك دفن كرد؛ و یا «احمد بن ابى الحوارى» بزرگ صوفيه كتب خود را به دريا ريخت. این در حالی است که ائمه(ع) تأكيدات زيادى درباره حفظ آثار روایی نموده اند مثلا: مرحوم مجلسى از پیامبر(ص) نقل مى كند: «كسى كه براى امت من 40 حديث حفظ كند خداوند در روز قيامت او را عالم بر مى انگيزد».
پاسخ تفصیلی:
بسيارى از سران صوفيه علناً با دانشهاى آموختنى و كتاب و دفتر به مخالفت برخاسته، بلكه مبارزه و دشمنى مى كردند و رسماً از آنچه مربوط به علوم آموختنى و استدلالى بود ابراز تنفر و بيزارى مى نمودند. بعضى به اندازه اى در اين موضوع پافشارى كرده اند كه مطالعه احوال آنها هر خواننده اى را دچار حيرت و تعجب مى كند.
ممكن است بعضى اين سخن را باور نكنند كه كسى با علم و دانش اين گونه مخالفت نشان دهد و لذا ما چند نمونه از اين مبارزه و دشمنى ها را از كتاب «تاريخ تصوف»، صفحه 508 تأليف دكترقاسم غنى در اينجا مى آوريم.(1)
1. جنيد بغدادى كه يكى از سران بزرگ صوفيه و شاگرد شيخ «سرى» بوده است معتقد بود كه: «خواندن و نوشتن سبب پراكندگى انديشه صوفى است!» نگارنده گويد: خوب بود مى فرمودند سبب اطلاع و بيدارى او و كناره گيرى از رويه تصوف است. اگر خوب فكر كنيد می بینید که ما و تمام دنيا هر چه داريم از بركت همين خواندن و نوشتن است، با اينحال جاى تعجب نيست كه دسته اى اين دو را سبب پراكندگى حواس بدانند؟ ديگران به فكر تعليمات اجبارى افتاده اند اما در اينجا بعضى قول جنيد بغدادى خرافى را به رخ ما مى كشند و هيچ فكر نمى كنند كه اگر مردم به اين دستور عمل كنند، جامعه به عصر جاهليت باز مى گردد.
2. شيخ عطار در شرح حال بشر حافى نوشته: «نقل است كه هفت قمطره (صندوق) از كتب حديث داشت همه را در زير خاك دفن كرد و روايت نكرد...».(2)
3. شبلى مى گفت: «كسى را سراغ دارم كه وارد صوفيه نشد مگر اينكه جميع دارايى خود را انفاق كرد و هفتاد صندوق كتاب (آرى 70 صندوق كتاب!) را كه خود نوشته و حفظ كرده و به چندين روايت درست كرده بود در اين رودخانه دجله كه مى بينيد، غرق كرد!» و مقصود شبلى از «اين آدم» خود او بود!(3)
4. احمد بن ابى الحوارى كه از بزرگان صوفيه است، كتب خود را به دريا ريخت و گفت: «نعم الدليل انت؛ و الاشتغال بالدليل بعد الوصول محال». اين كار و اين سخن اگر چه در كتاب تاريخ تصوف به احمد بن ابى الحوارى نسبت داده شده ولى بعضى ديگر نظير آن را از ابوسعيد نقل كرده اند كه كتابهايش را به دست خود در زير خاك كرد و گفت نعم الدليل الخ.(4)
از ابوسعيد نقل شده كه گفت: «رأس هذا الامر كبس المحابر و خرق الدفاتر و نسيان العلوم!»(5) يعنى: آغاز اين كار پنهان كردن دوات و مركب و پاره كردن دفترها و فراموشى علوم است!!...
من نمى دانم اين افراد تا چه اندازه از تعليمات اسلام و دستورات پيشوايان اين آيين مقدس دور افتاده بودند، كردار و رفتار آنها درست مانند كسانى است اصلا در محيط دينى اسلام پرورش نيافته و از سرچشمه قرآن قطره اى ننوشيده اند، آنها سعى مى كردند كه دفترها را پاره كرده و صندوق هاى كتاب را در آب غرق سازند يا در دل خاك جاى دهند و احاديث پيغمبر خدا(صلى الله عليه و آله) را طعمه ماهيان دريا يا موريانه هاى زمين كنند؛ ولى بر عكس، پيشوايان اسلام تأكيدات زيادى درباره حفظ كتب و نگهدارى آثار پيشوايان بزرگ يعنى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) و ائمه هدى(عليهم السلام) كرده اند به عنوان نمونه و شاهد:
1. مرحوم مجلسى در كتاب بحار الانوار از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) نقل مى كند كه فرمود: «مَن حَفِظَ عَلَي اُمَتِي أربَعينَ حَدِيثاً يَنتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللهُ تَعالَي يَومَ القِيامَه يِ فَقيهاً عالِماً»(6)؛ (كسى كه براى امت من چهل حديث حفظ كند و به ايشان برساند تا از آن در امور دينى استفاده كنند، خداوند در روز قيامت او را دانشمند و عالِم بر مى انگيزد). البته منظور از حفظ، همان گونه كه بزرگان تصريح كرده اند نگاهدارى است به هر طور كه باشد، خواه از بر كند و خواه بنويسد و خواه به ديگران بگويد تا يادداشت كنند، اين روايت يكى از روايت هاى مشهور در بين عامه و خاصه است و علماى سنى و شيعه مضمون آن را در كتاب هاى خود نقل كرده اند. بلكه بعضى گفته اند كه اين حديث به حد تواتر رسيده است.(7)
بر اثر همين حديث و نظاير آن بود كه دانشمندان اسلام هميشه اهميت فراوانى به حفظ و نگاهدارى احاديث، از خود نشان مى دادند و كتابهاى زيادى در اين موضوع تأليف كردند، دسته اى براى اينكه كاملا بر طبق مضمون اين روايت عمل كرده باشند به نوشتن اربعين (چهل حديث) مبادرت كردند كه تا امروز نيز ادامه دارد..(8) ما هم اگر چه لياقت اين مقام ارجمند را نداريم ولى خيلى خوشوقتيم كه خداوند توانا توفيق داد اين افتخار را به وسيله نقل چهل حديث در طى بحثهاى همين كتاب كوچك درك نماييم . «ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ».(9)
شما را به خدا، اين دستور كجا و هفتاد صندوق كتاب حديث و غيره را در آب دريا غرقه ساختن كجا؟! چه بسا اگر آن كتابها را نابود نساخته بودند و به دست ما مى رسيد امروز بسيارى از مشكلات دينى و دنيوى خود را به وسيله آن حل مى كرديم، ولى بسوزد خانه نادانى و جهل!
2. مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «زَكَاةُ الْيَدِ الْبَذْلُ وَ الْعَطَاءُ وَ السَّخَاءُ بِمَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْكَ بِهِ وَ تَحْرِيكُهَا بِكِتَابَةِ الْعِلْمِ وَ مَنَافِعَ يَنْتَفِعُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ»؛ (زكوة دست جود و بخشش و سخاوت است به آنچه خدا به تو ارزانى داشته و همچنين حركت دادن آن به نوشتن علوم و دانشها، و منافعى كه به وسيله آن به مسلمانان مى رسد).
3. مرحوم شيخ حر عاملى در جلد سوم وسائل از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه به يارانش فرمود: «احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فانكم سَوْفَ تَحْتَاجُونَ الیها»(10)؛ (كتابهاى خود را نگاهداريد چه آنكه به همين زودى به آنها محتاج مى شويد).
4. باز در همان كتاب روايت ديگرى از آن حضرت نقل مى كند كه به مفضل بن عمر فرمود: «اکتب وَ بَثَّ علمک فی اخوانک فَانٍ مُتَّ فَوَرِّثْ کتبک بنیک فانه یاتی علی النَّاسِ زَمَانُ هَرَجٍ مَا یانسون فیه الَّا بکتبهم»(11)؛ (بنويس و دانش خود را در ميان برادرانت منتشر ساز و اگر مرگ ترا در رسيد آنها را براى پسرانت به ارث گذار. چون زمان سختى در پيش است كه تنها انس مردم در آن زمان به كتاب هايشان خواهد بود).
اين حديث معجز آسا و نظاير آن اهميت حفظ احاديث و آثار ائمه هدى(عليهم السلام) را به خوبى روشن مى سازد و دستور مي دهد به هر قيمتى كه باشد آنها را نگهدارى كرده و به نسل هاى آينده مسلمان برسانند.
سلاح كار كجا و من خراب كجا *** ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟
آری در پرتو اين دستورات مقدس ما مسلمانان هميشه افتخار طرفدارى از علم و دانش و نشر آن را داشته ايم.
5. شيخ فريد الدين عطار در شرح حال يوسف بن حسين رازى مى نويسد: وقتى ذوالنون مصرى (مرشد او) به او دستور داد كه از مصر خارج شده و به شهر خود بازگشت كند، يوسف دستورى خواست ذوالنون گفت: هر چه خوانده اى فراموش كن و هر چه نوشته اى بشوى تا حجاب برخيزد!(12) نگارنده گويد: چقدر مختصر و مفيد براى فاتحه خواندن به همه چيز!(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.