پاسخ اجمالی:
انسان هاي اولیه با دقت در نظام آفرینش و گردش شب و روز و طلوع و غروب خورشید و همچنین انواع حیوانات و گیاهان و جانواران پی می بردند که اینها تصادفی بوجود نیامده اند؛ بلکه باید خالقی دانا و توانا داشته باشند که مجموعه اين مشاهدات، انگيزه گرايش به مذهب و ايمان به يك مبدأ دانا و توانا شده است.
پاسخ تفصیلی:
انسان هاى عصر حجر جديد و قديم و يا عصر مس، مفرغ و آهن، هر قدر از اسرار سازمان هاى اين جهان بي خبر بوده باشند و اطّلاعات شان از ساختمان طبيعى موجودات، كم و ناچيز بوده باشد؛ ولى بسيارى از نظامات اين جهان را كه نظر هر بيننده اى را به خود جلب مي كند، خواه ناخواه، مي ديدند. آنها هرگز تركيب خون و اعمال حياتى آن را نمي دانستند؛ ولى مي ديدند كه هر سال از خاكِ مرده، انواع گياهان زيبا، رنگارنگ و دل انگيز، با چهره و ساختمانى ظريف و دقيق مي رويد؛ بسيارى از درختان ميوه در آن روز به طور وحشى با طعم و چهره هاى متفاوت وجود داشتند كه همه از يك آب ساده و خاك تيره مايه مي گرفتند؛ آنها مي ديدند كه نظام طلوع و غروب ماه و خورشيد و ستارگان و تغيير تدريجى شب و روز و فصول چهارگانه با دقّت خاصّى همه روزه يا همه ساله تكرار مي گردد و جهان طبيعت را در يك گردش حياتى منظّم پيش مي برد؛ انسان آن روز به اعضاى پيكر خود كه نگاه مي كرد، ساختمان ظاهرى اعجاب آور چشم، گوش، زبان، دست و پا را به اجمال مي فهميد، به خصوص در مقايسه آن با جنين هاى سقط شده نارس كمى به فكر فرو مي رفت و در می یافت كه اين نظامات شگرف كه با يك نظر سطحى، گوشه هايي از آن را مي توانست دريابد، در مقايسه با نظام هاى ساده اى كه خودش در ساختن يك ابزار ساده سنگى يا فلزى به كار برده بود، بسيار با اهمّيّت است و نمي تواند بدون مبدأ عاقل و با شعورى صورت پذيرد و مجموعه اين مشاهدات، انگيزه گرايش به مذهب و ايمان به يك مبدأ دانا و توانا در او می شد.
البتّه ما نمي توانيم تصوّرى را كه او از آفريدگار داشت به درستى دريابيم، كه آيا او را در اجسام يا حيوانات يا اجرام آسمانى مي پنداشت و براى آنها روح فوق العاده اى فكر مي كرد و يا وجودى را فوق طبيعت با يك تصوّر مبهم درك مي نمود؟ ولى هر چه باشد در بحث ما، يعنى گرايش به مذهب از طريق درك عقلانى از نظام آفرينش، تفاوتى نمي كند. او هرگز نمي ديد يك ابزار ساده با كارايي هاى ناچيز، يا يك كلبه محقّر، ضمن يك تصادف به وجود آمده باشد؛ بلكه شايد براى پيدايش يكى از آنها هفته ها يا ماهها زحمت مي كشيد، با اين حال چگونه مي توانست پيدايش تصادفى و كوركورانه اين نظامات هستى را بپذيرد؟! براستى چرا دانشمندان مادّى يك چنين تفسير روشن و واضحى را براى انگيزه گرايش به مذهب رها نموده و در چنان بيراهه هایی سير كرده اند؟ جز اين كه بگوييم پيشاپيش قول داده بودند براى مذهب يك تفسير صد در صد مادّى پيدا كنند!
در هر حال گرايش به مذهب در پرتو درك عقلانىِ انسان در گذشته و امروز، منطقي ترين و طبيعي ترين راهى است كه براى تفسير اين موضوع مي توان يافت.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.