پاسخ اجمالی:
طرفداران فرضيّه «تخديرى بودن مذاهب» اشكالاتي را بر مسئله «دعا» وارد كرده اند. آنها مي گويند: اعتقاد به «دعا» بر فعّاليّت هاى اجتماعى اثر منفى مي گذارد و مؤمنان به جاى آشنايى با كاربرد سلاح ها در برابر دشمن و مبارزه با فقر، تنها دست به دعا برمى دارند. از طرف ديگر، جهان بر طبق قانون علّت و معلول استوار است و دعاها كه الفاظى بيش نيست، نمى تواند نقشى در تغيير مسير داشته باشد. هم چنين دعا نوعي معارضه با حكمت خداوند و به اصطلاح فضولى در كار او به حساب مي آيد.
پاسخ تفصیلی:
در بحث پيرامون عوامل و علل گرايش به مذهب در جامعه هاى انسانى، بعضى از جامعه شناسان آن را به نحوى به عوامل استعمارى پيوند می دهند و به دنبال تقويت فرضيّه «تخديرى بودن مذاهب» هستند. اينان قسمت هايى از مفاهيم و تعليمات مذهبى را گواه بر اين مدّعا مى گيرند كه یکی از آن مسائل، مسئله دعاست و ممكن است اشكالات سه گانه اجتماعى، كلامى و فلسفى در اين زمينه ايراد گردد.
اِشكال اجتماعى:
اعتقاد به «دعا» بر فعّاليّت هاى اجتماعى اثر منفى دارد و همانند آبى است كه به روى شعله هاى فروزان كوششها و تلاش هاى پرثمر پاشيده مى شود و آنها را به خاموشى مى كشاند. مؤمنان با اين اعتقاد كه دعا سلاح يا ترس مؤمن است به جاى آشنايى با سلاح هاى ديگر و كاربرد آنها در برابر دشمن، تنها دست به دعا برمى دارند و همچنين براى مبارزه با فقر، دعا را جانشين صنعت، تكنيك، گسترش كشاورزى و دست يابى به منابع مختلف حياتى مى نمايند و اثر تخديرى چنين تعليماتى نياز به بحث ندارد.
اِشكال فلسفى:
جهان آفرينش، نظام خاصّى دارد كه بر محور قانون علّت و معلول مى گردد و دعاى ما كه الفاظى بيش نيست، نمى تواند نقشى در تغيير مسير ابتدايى و نهايى آن داشته باشد.
اِشكال كلامى:
اگر از ديدگاه الهيّون نيز به آن بنگريم، دعا يك نوع معارضه با حكمت خداوند و به اصطلاح فضولى در كار خداست؛ چرا كه اگر كسى به حكمت و بى نيازى مبدأ جهان هستى و علاقه او به بندگانش ايمان داشته باشد، براى او دستورى تعيين نمى كند؛ مگر ممكن است چيزى به صلاح باشد و خداوند از آن دريغ بورزد؟(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.