فلسفه «قناعت»

فلسفه «قناعت» که از ارزش های اسلامی شمرده شده چيست؟

«قناعت»، مانع اضطراب و نگرانی انسان و موجب اطمینان و تسلط بر نفس است؛ قناعت باعث بی نیازی روحی و موجب جلوگیری از بسیاری از گناهان و کارهای خلاف می شود. آری انسان قانع، ذلّت حرص و طمع را قبول نمی کند و در مقابل هر کسي سر تعظيم فرود نمی آورد.

برهان«فقر و غني» در روايات اسلامي

برهان «فقر و غني» در روايات اسلامي چگونه بيان شده است؟

روایات ما انسان را در وجود و ذات، فقیر و محتاج به خداوند معرفی می کند. در دعاى عرفه آمده: «خدايا من در حال غنا، فقيرم، چگونه در حالت فقر، فقير نباشم؟». در حديثی از پیامبر(ص) مى خوانيم: «فقر افتخار من است و به آن مباهات مى كنم». همچنین ایشان عرضه مى دارد: « خداوندا مرا با نياز به خودت بى نياز كن، و با احساس بى نيازى از تو نيازمند مگردان». لذا در دعاى عرفه در اثبات وجود خدا آمده؛ «چگونه با موجوداتى كه در اصل وجود خود به ذات پاك تو نيازمندند بر وجود تو استدلال شود؟».

انفاق، وسیله امتحان

حکمت وجود «فقر» و «غنى» در میان بندگان چیست؟

انفاق ابزاری برای امتحان انسان هاست، از این رو خداوند مى فرماید: «از آنچه خدا به شما روزى کرده، انفاق کنید، کافران به مؤمنان مى گویند: آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مى خواست او را سیر مى کرد؟». این همان منطق عوامانه افراد بخيل است، که مى گویند: اگر فلانى فقیر است، و یا اگر ما غنى هستیم، حکمت خداوند است. غافل از این که: جهان، میدان امتحان است، و خداوند یکى را با تنگدستى، و دیگرى را با غنا و ثروت، امتحان مى کند که آیا، به هنگام فقر، مناعت طبع دارد؟ و یا به هنگام غنا انفاق مى کند؟

انفاق و کم کردن فاصله طبقاتى

انفاق چه تأثیری در کم شدن فاصله طبقاتی اقشار جامعه دارد؟

از مشکلات بزرگ اجتماعى که همواره انسان دچار آن بوده  فاصله طبقاتى بین طبقه غنى و ضعیف است و اسلام برای از بین بردن این فاصله برنامه وسیعى مثل: تحریم رباخوارى و پرداخت مالیات هاى اسلامى و تشویق به انفاق، وقف، قرض الحسنه و کمک هاى مختلف مالى در نظر گرفته است.

اساس برهان «وجوب و امکان»

اساس برهان «وجوب و امکان» چه مي باشد؟

اساس برهان وجوب و امكان يا فقر و غنى بر اين مطلب است كه ما هنگامى كه به خود و ساير موجودات اين جهان نگاه مى كنيم آنها را سراپا نياز و حاجت مى بينيم؛ نياز و حاجتى به بيرون وجود خود. بديهى است نمى توان قبول كرد كه جهان هستى مجموعه اى از نياز و فقر باشد، يا به تعبير ديگر هر موجودى را در اين جهان وابسته مى بينيم. اين وابستگى نمى تواند تا بى نهايت پيش رود، از اين رو اين وابستگی، نياز و فقر عمومى جهان دليل بر وجود يك منبع عظيم غنا و بى نيازى است، و ما آن منبع را خدا (الله) مى ناميم.

منظور از «فقر و غني»

فقر و غني به چه معناست؟

«فقير» به گفته راغب در مفردات در اصل به معناى كسى است كه ستون فقراتش شكسته باشد؛ از آنجا كه افراد تهى دست همانند كسى هستند كه گرفتار شكستگى ستون فقرات شده، اين واژه بر آنها اطلاق شده است.
«غنّى» از مادّه «غنا» به معناى بى نيازى، و نقطه مقابل فقر است. ابن منظور در لسان العرب مى گويد: «غَناء» به معناى منفعت و«غِناء» به معناى آوازخوانى، و «غِنا» (بدون مد) به معناى بى نيازى است.
 

علّت همراهی صفات «غنى و حمید» با یکدیگر

چرا دو صفت «غنى» و «حمید» همیشه با یکدیگر به کار مى روند؟

علت همراهی این دو صفت این است که بسیاری از افراد غنی، بخیلند اما خداوند غنی است و این به خاطر جود و بخشندگی اش است، که سزاوار حمد و ستایش است. همچنین اغنیا دارای غنای ظاهری هستند، که البته همه امکانات را خدا در اختیارشان گذاشته است و تنها اوست که غنی بالذات است. اغنیا اگر کاری می کنند بخاطر سود است اما خدا بی حساب می بخشد و از همه شایسته تر به حمد و ثنا است.

بی نیازی خداوند از عبادت بندگان، و امر به عبادت

آیا خداوند به عبادات ما نیاز دارد که امر به عبادت نموده است؟

طبق آیه «الله هو الغنی الحمید»، خداوند بى نیاز مطلق و انسانها فقر مطلقند؛ چراکه او وجودى است بى نهایت از هر نظر و واجب الوجود در ذات و صفات. این که می گوید: خداوند هم غنى است و هم حمید، از یک سو انسان را از مرکب غرور پیاده مى کند و از سوى دیگر می فهماند که نباید دست نیاز به درگاه غیر او دراز کرد. بنابراین، او نیازى به شما و عبادتتان ندارد، و این شما هستید که به او نیازمندید و از طریق عبادت او راه کمال را می پیمایید، و در عین حال رحمت واسعه او همه شما را در بر گرفته است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عن ابى عبد الله قال:

من اراد الله به الخير قذف فى قلبه حب الحسين (عليه السلام) وزيارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسين (عليه السلام) و بغض زيارته.

وسائل الشيعه، ج 10 ص 388