پاسخ اجمالی:
از مشکلات بزرگ اجتماعى که همواره انسان دچار آن بوده فاصله طبقاتى بین طبقه غنى و ضعیف است و اسلام برای از بین بردن این فاصله برنامه وسیعى مثل: تحریم رباخوارى و پرداخت مالیات هاى اسلامى و تشویق به انفاق، وقف، قرض الحسنه و کمک هاى مختلف مالى در نظر گرفته است.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 261 سوره بقره می خوانیم: «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ»؛ (کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هر کس بخواهد [و شایسته باشد] دو یا چند برابر مى کند؛ و لطف خدا گسترده، و او [به همه چیز] داناست).
مسأله انفاق یکى از مهم ترین مسائلى است که اسلام روى آن تأکید دارد و قرآن مجید تأکید فراوان روى آن نموده است، آیه فوق نخستین آیه از مجموعه آیاتى است که در سوره «بقره» پیرامون انفاق سخن مى گوید و شاید ذکر آنها پشت سر آیات مربوط به معاد از این نظر باشد که یکى از مهم ترین اسباب نجات در قیامت انفاق و بخشش در راه خدا است (لذا هم برای انقفاق کننده باعث برکت است و هم برای از بین بردن فاصله طبقاتى در جامعه مؤثر است).
از مشکلات بزرگ اجتماعى که همواره انسان دچار آن بوده و هم اکنون ـ با تمام پیشرفت هاى صنعتى و مادى که نصیب بشر شده ـ نیز با آن مواجه است مشکل فاصله طبقاتى است، به این معنى که فقر، بیچارگى و تهیدستى در یک طرف و تراکم اموال در طرف دیگر، قرار گیرد.
عده اى آن قدر ثروت بیندوزند که حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، به طورى که تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسکن و لباس ساده براى آنان ممکن نباشد.
بدیهى است که جامعه اى که قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه اى دلهره، اضطراب، نگرانى، بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب ناپذیر است.
گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت: متأسفانه در زمان ما این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناک تر شده است؛ زیرا از یک سو درهاى کمک هاى انسانى و تعاون به معنى حقیقى به روى مردم بسته شده و رباخوارى که یکى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شکل هاى مختلف به روى آنها باز است.
پیدایش کمونیسم و مانند آن و خونریزى ها و جنگ هاى کوچک و بزرگ و وحشتناک که در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و کنار جهان ادامه دارد و غالباً از ریشه اقتصادى مایه مى گیرد و عکس العمل محرومیت اکثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است.
با این که دانشمندان و مکتب هاى اقتصادى جهان به فکر چاره و حل این مشکل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر کدام راهى را انتخاب کرده اند، کمونیسم از راه الغاى مالکیت فردى و سرمایه دارى از راه گرفتن مالیات هاى سنگین و تشکیل مؤسسات عام المنفعه (که به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند، ولى حقیقت این است که: هیچ کدام نتوانسته اند گام مؤثرى در این راه بر دارند؛ زیرا حل این مشکل با روح مادّى گرى که بر جهان حکومت مى کند، ممکن نیست.
با دقت در آیات قرآن مجید، آشکار مى شود که یکى از اهداف اسلام این است: اختلافات غیر عادلانه اى که در اثر بى عدالتى هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى شود از بین برود و سطح زندگى کسانى که نمى توانند نیازمندى هاى زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید و حداقل لوازم زندگى را داشته باشند.
اسلام براى رسیدن به این هدف، برنامه وسیعى در نظر گرفته است، تحریم رباخوارى به طور مطلق و وجوب پرداخت مالیات هاى اسلامى از قبیل: زکات، خمس، صدقات و مانند آنها، تشویق به انفاق، وقف، قرض الحسنه و کمک هاى مختلف مالى، قسمتى از این برنامه را تشکیل مى دهد و از همه مهم تر، زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.