روایات مورد استناد شیعه برای اعتقاد به بداء؟

شیعیان با استناد به کدام روایات به مساله بداء عقیده دارند؟

مهمترین ادله شیعه برای اعتقاد به «بداء»، روایاتی است که از اهل بیت(ع) به آنها رسیده است. در منابع روایی شیعه گروهی از احادیث به چشم می خورند که به بیان اهمیت این موضوع اعتقادی می پردازند و جایگاه برجسته آن را در مباحث معرفت شناسانه توحیدی روشن می کنند. سخنان دیگری نیز از ائمه معصومین(ع) نقل شده که با تبیین بسیار دقیق مفهوم بداء و ارتباط آن با مسأله علم الهی و نفی هر گونه جهل و پشیمانی از علم الهی، علاوه بر پی ریزی مستحکم و استوار مبانی صحیح اعتقادی این مسأله، راه را بر هر گونه بهانه جویی و شبهه افکنی مخالفین شیعه بسته است. علاوه بر این احادیث، روایات دیگری نیز وجود دارند که با نقل کردن برخی از نمونه های تاریخی وقوع بداء بخاطر امتحان انسان ها یا تاثیر دعا و صدقه و صله رحم و... در سرنوشت انسان، در صدد اعتباربخشی هرچه بیشتر این آموزه هستند.

تفاوت و شباهت نسخ و بداء؟

نسخ و بداء چه تفاوت و شباهتی با یکدیگر دارند؟

نسخ و بداء از این لحاظ که هر دو نشانه ظهور تدریجی اراده الهی برای بندگان اند، مفهومی واحد دارند. تنها تفاوت بین نسخ و بداء این است که نسخ‌ در تشریعیات (مثلا مسأله تغییر قبله) و بداء در تکوینیات (مثلا مسأله طول عمر) است. نسخ احكام از نظر همه مسلمانان جايز است، يعنى ممكن است حكمى در شريعت نازل شود و مردم نيز چنان تصور كنند كه اين حكم هميشگى و ابدى است، اما پس از مدتى نسخ آن حكم به وسيله شخص پيامبر(صلى الله عليه و آله) اعلام گردد، و حكم ديگرى جاى آن را بگيرد همانگونه كه در داستان تغيير قبله، در تفسير و فقه و تاريخ خوانده ‏ايم. اين در حقيقت يك نوع «بداء» است، ولى معمولا در امور تشريعى و قوانين و احكام نام «نسخ» بر آن مى‏ گذارند، و نظير آن را در امور تكوينى «بداء» مى‏ نامند.

رابطه تعیین مقدّرات در شب قدر، با تلاش و اختیار انسان؟!

اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!

باید توجّه کرد که این مقدّرات و سرنوشت انسان بر اساس اسباب و عللی که «اراده و اختیار بشر» نیز جزئی از آن است، رقم می خورد؛ بنابراین، با وجود تلاش اختیاری انسان مقدراتش تقدیر می شود. ضمن اینکه بخشی از مقدّرات انسان غیر حتمی بوده و قابل تغییر است.

اعتقاد به «بداء» نسبت جهل و ناآگاهى به خدا!

آیا اعتقاد به بداء با علم الهی منافات ندارد؟!

بداء در نزد شیعه به معنای «ظهور امری برای خدا بعد از خفا» و یا «پشیمانی او از اراده قبلی اش» نیست؛ بلکه به معنای «تغییر مقدرات انسان توسط ذات مقدس الهی و به سبب اعمال خود انسان است». در این تغییر تقدیر، «ظهور برای انسان رخ می دهد نه برای خدا؛ آنچه ظاهر می شود تقدیر اصلی و پوشیده خدا برای انسان است». از روایات شیعه استفاده می شود که بداء به معنای جهل و پشیمانی در خداوند راه ندارد، بلکه از هر کس که چنین سخنی را بگوید باید تبرّی جست؛ زیرا چنین کسی کافر است!
ضمن اینکه «علم ذاتی» خدا، عین ذات اوست و ازلی و ابدی است و تغییر در آن راه ندارد. ولی «علم فعلی»، صفت فعل خداست و از مقام فعل خداوند متعال، انتزاع می شود و خارج از ذات و ممکن الوجود است. به دیگر سخن خداوند بر اساس وضعیت متغیّر انسان بواسطه کارهای او برای او تقدیرات جدید و متفاوتی ثبت می کند و بداء رخ می دهد. خداوند با علم ذاتی و مطلق خود، از همه این تقدیرات گذشته و آینده آگاه است و «علم به تغییر» با «تغییر در علم» متفاوت است و خود بداء متعلق علم الهی است.

ضرورت و اهمیّت طرح مسأله بداء؟!

طرح مساله بداء چه ضرورت و اهمیّتی دارد؟!

بداء یکی از عقاید شیعه و از مسائلی است که اهل سنّت شیعه را بخاطر اعتقاد به آن مورد اتهام قرار می دهد. از طرف دیگر یهودیان عقیده دارند که دست خدا بعد از خلق جهان بسته است و موجب شبهاتی راجع به قدرت مطلق خدا در تغییر مقدرات شده اند.

ضمن اینکه اعتقاد به بداء آثار فراوانی دارد و طرح مسأله بداء زمینه اعتقاد به آن و جلب این آثار را فراهم می کند. از جمله این آثار اثبات قدرت مطلق خدا و مقید نبودن حوزه آن به مشیت ها و تقدیرهای پیشین است. همچنین با اعتقاد به بداء است که آدمی امید به آینده و انگیزه ای برای جبران گناهان خود و انجام کارهای نیک مثل صله رحم و صدقه دادن و... پیدا می کند. نیز باور به بداء، آثار بسیار سازنده و مفیدی برای درک بهتر مسائل مربوط به مهدویت و ظهور دارد.

با توجه به این دیدگاه ها، طرح مسأله بدا و تبیین صحیح آن از اهمیت بالایی برخوردار است.

عقیده بداء در روایات و کتب اهل سنت؟

آیا می توان در کتب و روایات اهل سنّت شواهدی در تایید عقیده بداء یافت؟

در تفاسیر و منابع حدیثی اهل سنت، روایات و سخنان بسیار زیادی وجود دارد که  مؤیّد عقیده بداء نزد شیعیان است. محور اصلی این احادیث و سخنان، چگونگی جریان یافتن اراده الهی است و با اینکه غالبا نشانی از ادبیات مصطلح متکلمین شیعه درباره بداء در آنها دیده نمی شود، اما در واقع اشاره به همین موضوع دارند.

مثلا گروهی از مفسرین اهل سنت ذیل آیه «یَمْحُو اللّه‌ُ ما یَشاءُ وَ یُثْبتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ»، کلامی را از خلیفه دوم نقل کرده اند که هنگام طواف خانه خدا، با خواندن این آیه دعا می کرد که اگر از جانب خدا در زمره بدعاقبتان قرار دارد، خداوند او را در زمره نیک بختان قرار دهد.

یا در صحیح بخاری از حضرت رسول(ص) نقل شده که، در تبیین وضعیت سه نفر از بنی اسرائیل که به پیسی، ناشنوایی و نابینایی مبتلا بودند، به پدید آمدن بداء برای خداوند متعال در حق آنها و شفا یافتن آن سه نفر  اشاره کرده است.

جایگاه بداء در روایات اسلامی

آیا روایات اسلامی از شیعه و سنّی بداء را تأیید می کنند؟

روایات فراوانی درباره بداء و تغییر مقدرات در پرتو رفتار انسان وارد شده، مثلا یکی از موارد بداء دعاست و استجابت دعا به معنی تغییر تقدیر الهی است؛ لذا در آیات و روایات تأکید زیادی بر دعا شده و برخی صحابه مثل عمر و ابن مسعود در دعایی از خدا می خواستند که نام آنها را از زمره گنهکاران محو کند، یا در مورد رزق و عمر انسانها آمده: «لا یَزِیدُ الْعُمْرَ اِلاَّ الْبِرُّ وَ لاَ یَرُدُّ الْقَدَرَ اِلاَّ الدُّعاءُ...» و «اَلْاِسْتِغْفارُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ...».

بدعت بودن «بداء»!

آیا عقیده به «بداء» از مصادیق بدعت بشمار مى رود؟

عقیده به بداء، یکى از اصول اعتقادات اسلامى است که همه فرقه هاى اسلامى در اعتقاد به آن اتّفاق نظر دارند. بداء بر دو اصل استوار است: 1- این که خداى متعال قدرت مطلق دارد و مى تواند هر سرنوشت و تقدیرى را عوض کند. 2- تغییر سرنوشت و مقدّرات، روى حکمت و مصلحت است. و روایات و آیات فراوانی نیز به این مطلب اشاره دارد.

مذمّت «جزع» در روایات اسلامي

«جزع» در روایات اسلامي چگونه مورد مذمّت قرار گرفته است؟

در روايات اسلامى بحث هاى جالب و عميق و نكته هاى قابل ملاحظه اى درباره «جزع» آمده است، مانند: «از جزع و ناشكيبايى بپرهيز؛ زيرا اميد انسان را قطع و تلاش را ضعيف ساخته و غم و اندوه به بار مى آورد». «بى تابى از صبر و شكيبايى ناراحت كننده تر است». «مصيبت براى انسان صبور يكى است و براى انسان بى صبر و ناشكيبا دو تاست». «كسى كه صبر او را نجات ندهد، بى تابى او را هلاك خواهد كرد» و ... .

نقش «دعا و نیایش» در برابر مقدّرات الهی

«دعا و نیایش» چه نقشی در عالم و در مقابله با مقدّرات الهی دارد؟

ممکن است کسی بگوید خداوند جهان را با برنامه ای معین و بر اساس حکمت و نظم آفریده است، از این رو دیگر جایی برای «دعا» و «نیایش» باقی نمی ماند. در پاسخ می توان گفت: بی تردید مقدّرات هستی بر اساس علم و حکمت الهی است، اما بسیاری از مقدّرات الهی مشروط به وجود یا عدم وجود یک یا چند شرط است، و در پاره ای از مواقع، «نیایش» شرط تحقق آن مطلوب است؛ در واقع «دعا» قسمتی از تقدیر الهی است، مانند بیماری که تقدیر بر آن است که اگر مراحل درمان خود را ادامه دهد، بهبود یافته و به حیات خود ادامه می دهد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

مَنْ آثَرَ على نَفْسِهِ استحَقَّ اسمَ الفضيلةِ

هر که ايثار کند، برازنده نام فضيلت است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 26