اتهام به شيعيان درباره داشتن مُصحف خاصّ!!

آيا اين اتهامِ ناآگاهان كه شيعيان مُصحف خاصي براي خود دارند صحّت دارد؟

برخى ناآگاهان به شيعه نسبت داده اند كه آنان مُصحفى خاص خود داشته و آن را «المُصحف الشيعي» مى نامند؛ در حالى كه شيعه خود در طول حياتِ خويش چنين موضوعى را نشنيده است. گروهى از محقّقان متأخّر در برابر اين ادعا شديدا اعتراض كرده اند، كه مهم ترين آنان «گُلدزيهر» است، وي تلاش كرده تا علاقه خاصّ شيعه را نسبت به نصّ رسمى و موجود قرآن كریم، تشريح و تأييد كند. در واقع نصّ موجود، محصول كوشش شيعیانی است كه در حفظ و ضبط قرآن تلاش كردند و در تنظيم آن به نحو احسن و شكل گذارى و زيبايى آن، از هيچ اقدامى فروگذارى نكردند.

مشخصات کلی مُصحف های عثمانی

مُصحف هایی که عثمان جمع آوری نمود چه شاخصه ها و مشخصاتی داشت؟

مُصحف هاى عثمانى از نظر ترتيب سوره ها، همان ترتيبى است كه در مُصحف كنونى وجود دارد و با ترتيب مُصحف هاى صحابه، به‌ خصوص با مُصحف «اُبَيّ بن كعب»، تطبيق مى كرد. مُصحف هاى عثمانى به مقتضى شيوه نگارش كه در آن دوره رواج داشته، از هر نشانه و علامتى كه حروف نقطه دار و بى نقطه را مشخص كند، خالى بود. همچنین اين مُصحف ها به احزاب و اعشار و اخماس، تقسيم بندى نشده و مملوّ از غلط هاى املايى و تناقض هايى در رسم الخط بوده كه علت آن، ابتدايى بودن خطى است كه صحابه در آن زمان مى شناخته اند.

توجه اسلام به مسئله «كتابت و مطبوعات»

آيا در اسلام به مسئله «كتابت و مطبوعات» توجهي شده است؟

در گذشته نقش مطبوعات به اندازه امروز وسيع نبوده؛ ولى كتاب و كتابخانه هميشه در طول تاريخ آثار مهمي در آموزش و پرورش و انتقال علوم از نسلى به نسل ديگر داشته است. قرآن براى كتاب و كتابت اهميت قائل است و براي تأكيد بر آن سوگند ياد كرده است که آيه اول سوره «قلم» شاهد مدعاي ماست. اصولا تفاهم ميان انسانها و انتقال افكار، تنها از دو راه «بيان و قلم» امكان دارد. در «بيان» ارتباط و پيوند ميان حاضران در يك زمان و مكان است؛ ولى در قلم، پيوند ميان انسان ها در تمام قرون و نسل ها برقرار است.

معنای واژه «وحی» و اهمیّت آن در شناخت قرآن

كلمه «وحی» در لغت به چه معناست و این بحث چه جایگاهی در شناخت قرآن و معارف قرآنی دارد؟

بحث درباره «وحی»، از اين جهت حائز اهمّيّت است كه پايه شناخت كلام خدا به شمار مى رود. وحی همان سروش غيبى است كه از جانب ملكوت اعلى به جهان مادّه فرود آمده ‌است. «وحى» در لغت به معانى مختلفى آمده‌ از جمله: اشارت، كتابت، نوشته، رساله، پيام، سخنِ پوشيده، اِعلام در خفا، شتاب و عجله و ...؛ لکن هر چه از كلام يا نوشته يا پيغام يا اشاره كه به ديگرى به ‌دور از توجّه ديگران اِلقا و تفهيم شود وحى گفته مى شود. «راغب» در معنی «وحی» می نویسد: «وحی در لغت پیام پنهانی است، لذا الهام را وحی نامیده اند». ابو اسحاق نيز گفته‌ است: «اصل وحى در لغت به معناى پيام پنهانى است، لذا الهام را، وحى ناميده‌اند».

اسامي «کاتبان وحی»

در صدر اسلام چه کسانی وظیفه «کتابت وحی» را از طرف پیامبر(ص) به عهده گرفته بودند؟

بر اساس آیات قرآن، پیامبر(ص) «امّى» بود و نياز به كاتبانى داشت تا در شؤون مختلف از جمله وحى او را ياري دهند؛ لذا در مكّه و در مدينه زبده ترين با سوادان را براى اين امر انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكّه عهده دار كتابت شد امام على‌(ع) و اوّلين كس در مدينه «أُبىّ بن ‌كعب انصارى» بود. از ديگر كاتبان وحي مي توان به زيد بن ثابت، خلفاى ثلاثه، زبير بن عوام، خالد و أبان دو فرزند سعيد بن العاص، حنظله اُسَيدى، علاء بن حضرمى، خالد بن وليد، عبدالله ‌بن رواحه، محمد بن مسلمه، عبدالله ‌بن ابى سلول، مغيرة‌ بن شعبه، عمرو بن العاص، معاوية ‌بن ‌ابى سفيان، جهم يا جهيم بن صلت، معيقب بن ‌ابى فاطمه و شرحبيل بن حسنه اشاره كرد.

جنس «مصحف» در صدر اسلام و نحوه نگهداری آن

در صدر اسلام بر چه چیزهایی «وحی» را کتابت می کردند؟ و چگونه و در کجا آنها را نگه می داشتند؟

در صدر اسلام و در زمان حیات پیامبر(ص)، آیات را بر روی اشیایی که امکان نوشتن بر روی آنها وجود داشت، می نوشتند؛ مانند: 1. «عُسُب»؛ جریده نخل، چوب وسط شاخه هاى درخت خرما كه برگ هاى آن را جدا مى ساختند و در قسمت پهن آن مى نوشتند. 2. «لِخاف»: سنگ هاى نازك و سفيد. 3. «رِقاع»: تكه هاى پوست يا ورق (برگ) يا كاغذ. 4. «اُدُم»: پوست آماده شده براى نوشتن. ضمنا این صحف پس از نگارش نزد پيامبر(ص) و در خانه ايشان ضبط و نگهدارى مى شد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام) :

مَنْ حَجَّ يُرِيدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لا يُرِيدُ بِهِ رِيَاءً وَ لا سُمْعَةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ

کسى که حجّ انجام دهد و خدا را اراده کند و قصد ريا و شهرت طلبى نداشته باشد قطعاً خداوند او را خواهد بخشيد.

وسائل الشيعة: 11/109