پاسخ اجمالی:
در گذشته نقش مطبوعات به اندازه امروز وسيع نبوده؛ ولى كتاب و كتابخانه هميشه در طول تاريخ آثار مهمي در آموزش و پرورش و انتقال علوم از نسلى به نسل ديگر داشته است. قرآن براى كتاب و كتابت اهميت قائل است و براي تأكيد بر آن سوگند ياد كرده است که آيه اول سوره «قلم» شاهد مدعاي ماست. اصولا تفاهم ميان انسانها و انتقال افكار، تنها از دو راه «بيان و قلم» امكان دارد. در «بيان» ارتباط و پيوند ميان حاضران در يك زمان و مكان است؛ ولى در قلم، پيوند ميان انسان ها در تمام قرون و نسل ها برقرار است.
پاسخ تفصیلی:
بى شك يكى از مهم ترين وسايل آموزش و پرورش در جهان امروز، مطبوعات است؛ كه بر اثر پيشرفت تكنيك و صنعت گسترش عظيمى در جهان پيدا كرده است، و براى توجيه افكار عمومى يا تخريب آن عامل فوق العاده نيرومندى است؛ و در زمان ما گاه مى شود يك مجلّه يا يك روزنامه در آنِ واحد در چند قاره جهان در ميليون ها نسخه چاپ و همزمان در سراسر جهان انتشار مي يابد و افكار عمومى را به نحوى تحت تأثير خود قرار مى دهد.
به يقين در گذشته نقش مطبوعات تا اين اندازه وسيع و گسترده نبوده ـ همان گونه كه بسيارى از امور ديگر نيز چنين بود ـ ولى كتاب و كتابخانه هميشه در طول تاريخ آثار فوق العاده اى، در آموزش و پرورش و انتقال علوم از نسلى به نسل ديگر و تكامل فرهنگ هاى بشرى داشته است.
با اين اشاره به قرآن مجيد باز مى گرديم و اهميّتى را كه قرآن براى كتاب و كتابت قائل است ـ و به يقين يكى از انگيزه هاى حركت علمى مسلمين در آغاز اسلام بوده ـ را مورد بررسى قرار مى دهيم. در آيات قرآن مجيد، براى تأكيد بر مسائل مهم، گاه تكيه بر سوگند مى شود. اين سوگندها گاه به ذات پاك خداوند، و در بسيارى از موارد، به موجودات مهم جهان آفرينش تعلّق مى گيرد، مانند: سوگند به خورشيد و ماه و زمين و آسمان، و مانند آنها.
در اوّلين آيه سوره «قلم»، سوگند به قلم و تمام مسائلى را كه با قلم مى نويسند؛ ياد شده و مى فرمايد: (ن، به قلم سوگند و به آنچه با قلم مى نويسند)؛ «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ».
در حقيقت آنچه در اينجا به آن سوگند ياد شده است، ظاهراً موضوع كوچكى است؛ يك قطعه كوچك نى يا چيزى شبيه آن، و كمى مادّه رنگين و سپس سطورى كه بر صفحات ناچيزى رقم زده مى شود، امّا در واقع اين همان سرچشمه پيدايش تمام تمدن هاى انسانى و پيشرفت علوم و دانشها و بيدارى انديشه ها و شكل گرفتن مذهب ها، و سرچشمه آموزش و پرورش و هدايت و آگاهى بشر است.
و از همين رو دانشمندان، دوران هاى زندگى بشر را به دو دوران زنده تقسيم مى كنند: «دوران تاريخ» و «دوران قبل از تاريخ»، و مى گويند دوران تاريخ انسانها از زمانى شروع شد كه خط و نوشتن اختراع گرديد، و انسان قلم به دست گرفت و توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات بنويسد و پيش از آن را دوران قبل از تاريخ مى گويند.
فراموش نكنيم اين آيه در محيطى نازل شد كه از عقب مانده ترين محيط هاى جهان بود و در آنجا كسى به اهميّت قلم و نوشتن واقف نبود؛ تعداد كسانى كه مختصر سوادى براى خواندن و نوشتن داشتند، در تمام سرزمين مكّه - كه بزرگترين مركز عبادى و سياسى و اقتصادى حجاز بود - به گفته بعضى از دانشمندان به بيست نفر نمى رسيد، سوگند خوردن به قلم در چنين محيطى، چه عظمت و ابهّتى دارد؟!
يكى از فلسفه هاى سوگندهاى قرآن اين بود كه مسلمانان را به انديشه در امورى كه مورد سوگند بود وا مى داشت، و در مورد اين آيه نيز چنين بود و همين انديشه ها سبب گسترش خواندن، نوشتن، تأليف كتابها، ترجمه كتاب هاى ديگران و گسترش علوم در جهان اسلام شد.
در سوره «علق» نيز كه از نخستين آياتى است كه ـ طبق مشهور ـ بر فراز جبل النّور، و در كنار غار حِراء بر قلب پاك پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده، و اوّلين جرقّه هاى وحى، محسوب مى شود، و طبيعتاً به مهمترين مسائل اشاره دارد، هنگامى كه دستور تلاوت آيات قرآن را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) مي دهد، مي فرمايد: (بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است؛ همان كسى كه به وسيله قلم تعليم نمود، و به انسان آنچه را نمى دانست؛ ياد داد)؛ «اِقْرَء وَ رَبُّكَ الاَكْرَمُ * اَلَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الاِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ».(1)
به اين ترتيب نخستين وصفى را كه براى خداوند بعد از ربوبيّت و كرامت بيان مى كند؛ تعليم به وسيله قلم است كه سرچشمه آموزش «مَا لَم يَعلَم» مى باشد.
و به اين ترتيب آغاز وحى با آغاز حركت علمى نشأت گرفته از قلم همراه بوده، و اين بسيار پرمعنى و براى هر مسلمانى آموزنده است.
همين گونه تعبيرات بود كه توجّه عميق و مستمّر مسلمانان را به كتاب و كتابخانه و تعليم علوم جلب و جذب كرد، و اگر در روايات اسلامى آمده كه «مداد علماء»؛ (مركّب نوك قلم دانشمندان) بر «دماء شهداء»؛ (خون هاى شهيدان) پيشى گرفته، به خاطر همين است كه زير بناى خون شهيد، معارف و عقايدى است كه عمدتاً از قلم سرچشمه گرفته، به علاوه پشتوانه بقاى خون شهيد نيز مركّب قلم دانشمندان است.
اصولا تفاهم ميان انسانها و انتقال افكار، تنها از دو طريق است: «بيان و قلم»، با اين تفاوت كه بيان، ارتباط و پيوند ميان حاضران در يك زمان و مكان را شامل مى شود؛ ولى قلم پيوند ميان هر انسانى را با انسان هاى ديگر در تمام قرون و اعصار و تمام نسل هاى امروز و گذشته و آينده برقرار مى سازد. به همين دليل يكى از دانشمندان مى گويد: «بَيانُ اللِّسانِ تُدْرِسُهُ الاَعْوَامُ وَ مَا تُثْبِتُهُ الاَقْلَامُ بَاقٍ عَلَى مَرِّ الاَيّامِ»؛ (بيان زبان، با گذشت سالها كهنه و فراموش مى شود، ولى آنچه را قلم ثبت مى كند همواره باقى و برقرار است). و به همين دليل اين معنى در ميان دانشمندان معروف بوده است كه: «تراشيده هاى نوك قلم را زير دست و پا نريزد، چرا كه آن هم احترام دارد!».
قابل توجّه اينكه همان گونه كه بيان از ويژگى هاى انسان است قلم نيز از مختصّات او است، بلكه از بيان به مراتب پيچيده تر است؛ و بى جهت نيست كه تعليم قلم از سوى خداوند ـ خواه به معنى تعليم مستقيم به وسيله يكى از انبياء(آدم يا ادريس) باشد، يا از طريق غير مستقيم يعنى بخشيدن موهبت استعداد خواندن و نوشتن به نوع بشر ـ به عنوان يكى از بزرگترين نعمت ها شمرده شده، و در آيات آغازين وحى، بر آن تكيه گرديده است؛ و بعد از بيان عظمت خداوند به اين نعمت اشاره شده است.
همچنين در آيه 282 سوره بقره كه يكى از طولانى ترين آيات قرآن مجيد است و ناظر به تنظيم اسناد داد و ستد در ميان مردم است، توجّه خاصّى به مسأله قلم مى شود، پس مى فرمايد: (نويسنده اى از روى عدالت[اسناد وام را] بنويسد)؛ «و لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ».(2)
سپس مى افزايد: (كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد نبايد از نوشتن خوددارى كند همانگونه كه خدا به او تعليم داده است)؛ «وَ لَايَأبَ كَاتِبٌ اَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللهُ فَلْيَكْتُب».(3)
در اينجا باز مسأله قدرت بر نوشتن را به عنوان يك موهبت الهى مى شمرد و به كسانى كه خدا اين موهبت را در اختيار آنها گذارده است توصيه مى كند كه به افراد بى سواد براى احقاق حقوقشان كمك كرده، و از اين توانايى بهره بگيرند و براى آنها بنويسند.
و جالب اينكه در ادامه همين آيه مى خوانيم: (نبايد به نويسنده و شاهد[به خاطر حق گويى] زيانى برسد)؛ «وَ لَا يُضارَّ كَاتِبٌ وَ لَا شَهِيدٌ». اگر اين آيه را كه در مورد خاصّى(نوشتن اسناد وام) وارد شده گسترش دهيم و به اصطلاح با الغاء خصوصيّت موارد ديگرى را كه از موهبت قلم مى توان براى يارى افراد جامعه استفاده كرد، به آن ملحق كنيم؛ و همچنين عدم مزاحمت نسبت به نويسندگان و به تعبير ديگر حفظ آزادى قلم را در اين مفهوم گسترده وارد كنيم، به نقطه اى مى رسيم كه بشريّت بعد از قرنها، به آن رسيده هر چند در عمل هنوز گرفتار مشكلات فراوان است.
در سوره «سبأ» نيز قرآن مجيد مخالفان آيات الهى را مورد سرزنش قرار مى دهد؛ كه با كدام دليل منطقى و مدرك قابل قبول به مخالفت برخاسته اند، مى گويد: (ما قبلا چيزى از كتابها را به آنها نداده ايم كه آن را بخوانند [و به اتكاى آن سخنان تو را تكذيب كنند] و پيش از تو نيز هيچ پيامبرى براى آنها نفرستاديم)؛ «وَ مَا آتَيْنَاهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ مَا اَرْسَلْنَا اِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ».(4)
در اينجا گرچه منظور از كتاب، كتب آسمانى است؛ ولى همين اندازه كه موضوع كتاب و دراست و فراگيرى آن، در كنار فرستادن پيامبران الهى قرار گرفته و يكى از دو دليل معتبر شناخته شده، اهميّت و نقش كتاب را روشن مى سازد، نظير همين معنى را در سوره «قلم» آيه 37 در مقام مؤاخذه و سرزنش منكران اسلام و قرآن مى خوانيم كه مى گويد: «اَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ»؛ (آيا شما كتابى داريد كه آن را مى خوانيد و حفظ مى كنيد و به اتّكاى آن به مخالفت بر مى خيزيد؟!).
اشاره به اينكه كتاب مى تواند در بسيارى از موارد به عنوان يك سند و مدرك معتبر مورد استناد و استفاده قرار گيرد.
اصولا تكيه فراوان قرآن بر مسئله كتاب و كتابت در مورد كتب آسمانى انبياء، چه در امور دنيا و چه درباره نامه اعمال و دادگاه قيامت، همگى بيانگر اهميت اين موضوع از ديدگاه اسلام و قرآن است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.