پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در بخشی از خطبه 153 «نهج البلاغه» انگشت روى پنج گناه كبيره و خطرناك مى گذارد و تصريح مى كند: هر كس بدون توبه از اين گناهان از دنيا برود هيچ عملى از او مقبول نيست؛ ایشان مى فرمايد: «از امور قطعى و مسلّم الهى در كتاب حكيم و استوار او [«قرآن مجيد»] كه خداوند به آن پاداش و كيفر مى دهد، و براى آن خرسند مى شود يا خشم مى گيرد، اين است كه هرگاه انسان با يكى از اين خصلت ها بدون توبه از دنيا برود و پروردگار خود را با آن ملاقات كند، اعمالش سودى براى او نخواهد داشت؛ هر چند خود را [براى انجام دادن كارهاى خير] به زحمت افكند و عملش را خالص گرداند».
این گناهان کبیره عبارتند از: شرك، قتل نفس، تهمت، بدعت و نفاق.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 153 «نهج البلاغه» انگشت روى پنج گناه كبيره و خطرناك مى گذارد و تصريح مى كند: هر كس بدون توبه از اين گناهان از دنيا برود هيچ عملى از او مقبول نيست؛ ایشان مى فرمايد: (از امور قطعى و مسلّم الهى در كتاب حكيم و استوار او [«قرآن مجيد»] كه خداوند به آن پاداش و كيفر مى دهد، و براى آن خرسند مى شود يا خشم مى گيرد، اين است كه هرگاه انسان با يكى از اين خصلت ها بدون توبه از دنيا برود و پروردگار خود را با آن ملاقات كند، اعمالش سودى براى او نخواهد داشت؛ هر چند خود را [براى انجام دادن كارهاى خير] به زحمت افكند و عملش را خالص گرداند)؛ «إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللهِ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ، الَّتِي عَلَيْهَا يُثِيبُ وَ يُعَاقِبُ، وَ لَهَا يَرْضَى وَ يَسْخَطُ، إِنَّهُ لَا يَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ، وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ(1) أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا، لَاقِياً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هذِهِ الْخِصَالِ لَمْ يَتُبْ مِنْهَا».
سپس امام(عليه السلام) به شرح اين خصلت ها كه عبارتند از: شرك، قتل نفس، تهمت، بدعت و نفاق پرداخته و هر يك از اين امور پنج گانه را در عبارت كوتاهى بيان مى كند و مى فرمايد: (کسی که همتايى براى خدا در عبادتى كه بر او واجب كرده قرار دهد يا خشم خود را با كشتن بي گناهى فرو نشاند يا كسى را به سبب عملى كه ديگرى انجام داده نكوهش كند [و او را متّهم سازد] يا براى به دست آوردن حاجتى كه به مردم دارد بدعتى در دين خدا بگذارد يا مردم را با دو چهره ملاقات كند و در ميان آنان با دو زبان سخن بگويد [و نفاق و دورويى پيشه كند]، در آن چه گفتم بينديش؛ [و بقيه را بر آن قياس كن]؛ چرا كه هر چيز را با مثل و مانندش مى توان شناخت)؛ «أَنْ يُشْرِكَ بِاللهِ فِيمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ، أَوْ يَشْفِيَ غَيْظَهُ بِهَلَاكِ نَفْسٍ، أَوْ يَعُرَّ(2) بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَيْرُهُ، أَوْ يَسْتَنْجِحَ حَاجَةً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَةٍ فِي دِينِهِ، أَوْ يَلْقَى النَّاسَ بِوَجْهَيْنِ، أَوْ يَمْشِيَ فِيهِمْ بِلِسَانَيْنِ، اعْقِلْ ذلِكَ فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِيلٌ عَلَى شِبْهِهِ».
به اين ترتيب؛ نخستين گناه بسيار خطرناك، «شرك در عبوديّت پروردگار» است؛ كارى كه اگر انسان از آن توبه نكند هرگز مشمول عفو الهى نخواهد شد: «إِنَّ اللهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ»(3)؛ (خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و كمتر از آن را براى هر كس بخواهد و شايسته بداند مى بخشد). ديگر اين كه انسان با ريختن خون ديگرى خشم خود را فرو نشاند همان گونه كه «قرآن مجيد» مى فرمايد: «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا»(4)؛ (هر كس انسان با ايمانى را به قتل برساند كيفر او جهنّم است كه جاودانه در آن خواهد ماند). بعضی از شارحان «نهج البلاغه» این جمله را شامل انتحار و خودکشی نیز دانسته اند؛ ولی ظاهرِ عبارت همان معنای اول است و به هر حال بعضی آیه فوق را دلیل بر این می دانند که قتلِ بی گناهان سبب می شود قاتل، بی ایمان از دنیا برود؛ چرا که خلود و جاودانگی مخصوص افراد بی ایمان است.
در مورد سومین وصف که متهم ساختن افراد به اعمالی است که انجام نداده اند و در واقع، کشتن شخصیت و ریختن آبروی آنهاست، در روایات اسلامی می خوانیم که اهمیت آبروی انسان به اندازه اهمیّت خون اوست.
درباره چهارمین وصف یعنی بدعت گزاری در دین خدا برای رسیدن به مال و مقام دنیا همین بس که از پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) می خوانیم: «اَهْلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلْقِ وَ الخَلِیقَةِ، اَهلُ البِدَعِ کِلَابُ اَهْلِ النـَّارِ»(5)؛ (بدعت گزاران، بدترین خلق خدا هستند، اهل بدعت، سگان دوزخیانند).
و در مورد وصف پنجم یعنی نفاق و دورویی و دوگویی همین بس که «قرآن مجید» درباره منافقان می فرماید: «وَ اِذَا لَقُوا الـَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ اِذَا خَلَوا اِلَی شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا اِنَّا مَعَکُم اِنّمَا نَحْنُ مُسْتَهزِءُونَ»(6)؛ (و هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات می کنند می گویند: ما ایمان آورده ایم [؛ ولی] هنگامی که با شیطان های خود خلوت می کنند می گویند: ما با شماییم ما فقط [آن ها را] مسخره می کنیم). و در آیات بعد از آن تصریح شده است که اعمال آنها سودی به حالشان ندارد و مشمول هدایت های الهی واقع نمی شوند. به راستی اگر جامعه بشری از آلودگی به این صفات پنج گانه پاک شود، چه آرامش و امنیتی بر آن حاکم خواهد شد! جان و مال و آبروی مردم محفوظ می ماند؛ مردم با صفا و صمیمیت با هم گفتگو می کنند، شرک و بدعت رخت بر می بندد و از نظر جنبه های معنوی نیز رشد و نمو کافی پیدا می کنند.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.