پاسخ اجمالی:
پس از شهادت امام علی(ع) و آغاز خلافت ایشان، دشمنان تلاش کردند تا شخصیت امام را خدشه دار کنند و ایشان را از یک طرف بی بهره از تدبیر و سیاست و از طرف دیگر دنیاطلب و بالاخره موضع او را در مقابل پدرش علی(ع) و برادرش حسین(ع) معرفی نمایند. آنها با جعل و ترویج اخبار پوچ، امام مجتبی(ع) را شخصیتی معرفی می کردند که دائماً در حال تزویج و طلاق بوده و اینکه امام در عوض پول حاضر شده از حکومت کناره بگیرد؛ یا اینکه ایشان خلافت را حق خویش نمی دیده و لذا آن را تسلیم معاویه کرده است و ... در حقیقت بنی امیه و خصوصا بنی عباس از این کار هدف سیاسی داشتند و با این کار می خواستند مسیر حکومت و پادشاهی خود را هموار نمایند.
پاسخ تفصیلی:
پس از شهادت امام علی(علیه السلام) و آغاز خلافت امام حسن(علیه السلام)، مغرضین در گوشه و کنار تلاش می کردند تا شخصیت امام [حسن(علیه السّلام)] را خدشه دار کنند و او را یک طرف بی بهره از تدبیر و سیاست و از طرف دیگر دنیاطلب و بالاخره موضع او را در مقابل [حضرت] علي(علیه السّلام) و حسین(علیه السّلام) معرفی کنند. به عنوان نمونه کوشش می کردند تا با جعل و ترویج اخبار پوچ، امام مجتبی(علیه السّلام) را شخصیتی معرفی کنند که دائماً در حال تزویج و طلاق بوده است.(1) همچنین در ارتباط با اخبار مربوط به صلح این گونه عنوان شده که امام تنها با چند تعهدی که جنبه مالی داشته حاضر شده است از حکومت کناره بگیرد؛ یعنی او به دنبال تصاحب خراج دارابجرد، اهواز و اموال موجود در بیت المال کوفه بوده است.
در همین اخبار سعی شده تا عنوان کنند امام حسن(علیه السلام) برای خویش چنین حقی نمی دیده که خلافت را برای خود نگه دارد و لذا آن را تسلیم معاویه کرده است. در صورتی که این، صِرف اتهام است؛ چرا که خود امام بارها بر این نکته تصریح فرمود که: «خلافت حق اوست و تنها از روی اجبار به معاویه واگذار می کند».(2) مخالفان امامت و ولایت در کنار این تخریب شخصیت -که عمدتاً از ناحیه بنی عباس به دلیل فشاری که «بنی الحسن» بر آنها وارد می کردند توسعه یافته- استفاده دیگری نیز از این موضع امام(علیه السّلام) می بردند و آن، اثبات محکومیت [حضرت] علي(علیه السّلام) و حتی برادرش حسین بن علی(علیهما السّلام) بود. از قول امام به دروغ نقل شده است: «من به خاطر ملک حاضر نیستم با معاویه بجنگم».(3) این می توانست برای محکومیت جنگ های امام علی(علیه السّلام) به کار متعصبان اهل سنت بخورد.
در همین زمینه نقل شده است که در هنگام تولد امام حسن(علیه السّلام)، پدرش بر آن بود تا اسم وی را «حرب» بگذارد.(4) این بدان معنا بود که امام از همان آغاز، جنگ را به طور طبیعی دوست می داشته است. در برخی نقل ها آمده است که امام حسن(علیه السّلام) گفته است: «تمامی قدرت عرب در دست من است، اگر صلح کنم یا بجنگم در کنار من خواهند بود»(5) و دیگر این که: «صد هزار و یا چهل هزار نفر با او بیعت کردند و حتی او را بیشتر از پدرش دوست داشتند».(6) اگر کسی این نقل های خلاف حقیقت را بپذیرد، به طور طبیعی تصور خواهد کرد که امام آزادانه حکومت را به معاویه واگذار کرده نه آن که به اجبار تن به این کار داده است. تفاوت این دو نظر کاملاً روشن است. نکته دیگر این که، این دسته از مورخان، در روایات تاریخی خود بر آنند ثابت کنند دو برادر با یکدیگر اختلاف داشته اند به طوری که امام حسین(علیه السّلام) موضع برادر را نپذیرفته و دیدگاه دیگری داشته است.
در نقل دیگری از رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) آوردهاند که فرمود: «حسن از من است و حسین از علي(علیه السّلام)»(7) در حالی که یکی از فضائلی که مکرر درباره امام حسین(علیه السّلام) نقل شده این است که: «حُسَیْنٌ مِنِّي وَ اَنَا مِنْ حُسَیْنٍ». هدف از جعل این روایت، آن است که علی را با فرزندش حسین چنان پیوند دهند که هر دو خواستار قتل و خونریزی بوده اند. درباره همین دوگانگی میان این دو برادر آورده اند که امام حسین(علیه السّلام) به برادرش گفت: «کاش قلب من برای تو بود و زبان تو برای من».(8) از قول ابوبکر نیز گفته اند که با مشاهده حسن بن علي(علیهما السّلام) می گفت: «بِأَبِي شَبِيهٌ بِالنَّبِيِ لَيْسَ شَبِيهاً بِعَلِيٍ».(9) این مطالب را متأخران به عنوان فضیلت نقل کرده اند؛ در حالی که بسیاری از آنها برای همان هدفی که اشاره شد جعل شده است. چنین تصویری می توانست برای تخریب چهره امام علي(علیه السّلام) و عاشورا، بکار کسانی بیاید که طرفدار گرایشات عثمانی بودند.
یکی از اتهاماتی که به امام زده شده، داشتن موضع عثمانی است. خلاصه این اتهام آن است که امام با پدرش مخالف بوده و خونریزی در جنگ های داخلی را قبول نداشته است. چنین اتهامی به دلیل برداشت نادرست از مفهوم صلح صورت گرفته و به دروغ وانمود شده است که امام با در دست داشتن قدرت کافی، حکومت را به معاویه واگذار کرد؛ اما واقعیت این است که چنین مطلبی یک اتهام کذب است. این اتهام تا جایی شایع گردیده که نقل کرده اند او پدر خویش را متهم به شرکت در قتل عثمان کرده است.(10)
بايد توجه داشت كه جز بنی امیه که امام علي(علیه السّلام) را متهم به شرکت در قتل عثمان کرده و از این کار هدف سیاسی داشتند، کسی امام را متهم نمی کرد. در این صورت چگونه ممکن است که فرزند امام، آن حضرت را متهم به شرکت در قتل عثمان کند؟ چگونه جالب است که برخی از مورخان گفته اند: امام فرزند خود را برای دفاع از عثمان به در خانه عثمان فرستاده بود. این مسأله اگر هم درست باشد،(11) با هدف جلوگیری از قتل عثمان بود. افزون بر این، امام حسن(علیه السّلام) خود از کسانی بود که در جنگ جمل که اساساً بر ضد عثمانی ها بود نقش مهمی داشت. وی نماینده امام برای تحریک مردم کوفه و آوردن آنان به صحنه جنگ بود. آن حضرت با سخنرانی خود در مسجد کوفه، توانست حدود ده هزار نفر را به میدان جنگ بر ضد عثمانی ها بکشاند.(12)
او پیش از آن نیز در جریان نزاع ابوذر با عثمان، از وی دفاع کرده و در هنگام وداع با ابوذر، در وقت تبعید، به او گفت: از ناحیه اینان برای تو مسائلی رخ داده که می بینی ...صبر پیشه کن تا رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) را ملاقات کنی، در حالی که از تو خوشنود است.(13) در بحبوحه جنگ «صفین»، عبیدالله فرزند عمر -که از دست قصاص امام علي(علیه السّلام) به دلیل قتل هرمزان و زن و فرزند «ابولؤلؤ» به سوی معاویه گریخته بود- ابلهانه کوشید تا امام حسن(علیه السّلام) را بر ضد پدر بشوراند. امام خواسته او را با تندی رد کرد. پس از آن بود که معاویه گفت: او نیز فرزند پدرش می باشد.(14)
امام مجتبی(علیه السّلام) در صفین مردم را بر ضد سپاه «قاسطین» بر می انگیخت. آن حضرت در یکی از سخنانش فرمود: «فَاحْتَشِدُوا فِي قِتَالِ عَدُوِّكُمْ مُعَاوِيَةَ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّهُ قَدْ حَضَرَ وَ لَا تَخَاذَلُوا فَإِنَ الْخِذْلَانَ يَقْطَعُ نِيَاطَ الْقُلُوبِ»(15)؛ (در جنگ با دشمنتان معاویه و سپاهش متحد شوید و سستی نکنید، چه سستی عصب قلب را قطع می کند).
امام ضمن نامه ای نیز که در آغاز خلافت خود به معاویه نوشتند حقانیت اهل بیت و مظلومیت آنان را از پس از رحلت رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) یادآور شدند. همه اینها دلیل قاطعی است بر این که امام، معین و یاور پدر در همه مراحل بوده است. در نقلی آمده است: زمانی ابوبکر بر سر منبر بود، امام مجتبی(علیه السّلام) به او گفتند: «اَنْزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِي»؛ (از منبر پدر من پایین بیا!) در همان لحظه امام علي(علیه السّلام) فرمود: «إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عَنْ غَیْرِ ملإ مِنَّا».(16) موضع قاطع امام حسن(علیه السّلام) در جنگ با معاویه پس از آن که به خلافت رسید، شاهد یگانگی موضع امام با موضع امام علي(علیه السّلام) می باشد. شدت مخالفت امام با خاندان امویان به اندازهای بود که مروان در وقت دفن امام مجتبی(علیه السّلام) اجازه دفن او را در کنار رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) نداده و گفت: «چگونه عثمان در خارج از بقیع دفن شود اما حسن بن علي(علیهما السّلام) در کنار قبر پیامبر(صلی الله عليه و آله) دفن شود؟»(17)
همه این موارد نشانگر موضع محکم و قاطع امام مجتبی(علیه السّلام) در ضدیت با تفکر عثمانی است؛ اما [دشمنان] به دلیل مسأله صلح و برای مشروع نشان دادن حکومت معاویه، به تحریف موضع امام پرداخته اند.(18)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.