پاسخ اجمالی:
مسائل اخلاقى در ميان آنها در منحط ترين سطح خود بود و عداوت شديد و كينه هايى كه از اسلاف براى اخلاف به يادگار مى ماند، بر آنها حكومت مى كرد كه نه تنها اخلاق، بلكه همه چيز اجتماع آنها قربانى آن مى شد. شراب و قمار و ازلام (نوعى بخت آزمايى) در ميان آنها چنان حاكم بود، كه با نهى اوّل، جلوگيرى از آنها در همان مرحله واقع نشد؛ لذا تحريم شراب در چند مرحله صورت گرفت. يكى از بزرگترين مفاسد اخلاقى و اجتماعى، مسأله پايمال شدن حقوق زن و زنده به گور کردن دختران در جامعه عرب جاهلى بود.
پاسخ تفصیلی:
مسائل اخلاقى در ميان آنها در منحط ترين سطح خود بود و عداوت شديد و كينه هايى كه از اسلاف براى اخلاف به يادگار مى ماند، بر آنها حكومت مى كرد كه نه تنها اخلاق، بلكه همه چيز اجتماع آنها قربانى آن مى شد.
قرآن در اين زمينه به مسلمانانى كه از اين مرحله رها شده بودند، مى گويد: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَة مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِّنْهَا»؛ (و نعمتِ [بزرگِ] خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دل هاى شما، الفت برقرار ساخت، و به بركتِ نعمتِ او، برادر شديد! و شما بر لبِ حفره اى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد).(1)
«شفا» به گفته مقاييس اللّغة، در اصل به معناى اشراف و سلطه بر چيزى است و از آنجا كه كناره هر چيز انسان را مشرف بر آن مى كند به آن شفا گفته مى شود؛ مانند كناره هاى گودال يا پرتگاه يا لب نهرها و لب آدمى كه در كناره دهان او قرار گرفته، و همچنين بهبودى بيمار را از اين رو شفا مى گويند، چون غلبه و سلطه بر بيمارى پيدا مى شود.
به هر حال قرآن وضع اعراب جاهلى را به كسانى تشبيه كرده كه لب پرتگاه آتش قرار دارند، و به آسانى در آن سقوط مى كنند؛ آتشى كه همه چيزشان را مى سوزاند و خاكستر مى كند.
عداوت و نفاق و اختلاف به حدّى بر آنها حاكم بود كه قرآن با صراحت مى گويد هرگز از طرق عادى امكان نداشت اتحاد و وحدتى در ميان آنان حاصل شود؛ بلكه اين يك معجزه الهى بود كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) قادر به انجام آن شد: «لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِى الاَْرْضِ جَمِيعاً مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ»؛ (اگر تمام آنچه را روى زمين است صرف مى كردى كه ميان دل هاى آنان پيوند دهى، نمى توانستى؛ ولى خداوند در ميان آنها پيوند ايجاد كرد).(2)
شراب و قمار و ازلام (نوعى بخت آزمايى) در ميان آنها چنان حاكم بود، كه با نهى اوّل، جلوگيرى از آنها در همان مرحله واقع نشد؛ لذا تحريم شراب در چند مرحله صورت گرفت.(3)
يكى از بزرگترين مفاسد اخلاقى و اجتماعى، مسأله پايمال شدن حقوق زن در جامعه عرب جاهلى بود؛ تا آنجا كه طبق گفته بعضى از مفسران در عصر جاهليت هنگامى كه وضع حمل زن فرا مى رسيد، حفره اى در زمين حفر مى كرد و بالاى آن مى نشست، اگر نوزاد دختر بود آن را در ميان حفره پرتاب مى كرد و اگر پسر بود از آن نگهدارى مى نمود!
يكى از شعراى آنها در همين زمينه با لحن افتخار آميزى مى گويد:
«سَمَّيْتُها اِذْ وُلِدَتْ تَمُوتُ *** وَ الْقَبْرُ صِهْرُ ضامِنٌ ذِمّيتُ»
(نام آن نوزاد دختر را به هنگامى كه تولد يافت تموت گذاشتم (تفأل بر اين كه به زودى مى ميرد در مقابل نام گذارى براى پسران كه به معناى زندگى و ادامه حيات است) و قبر داماد من است كه دخترك را در بر گرفته و خاموش ساخته است).(4)
اين عمل خواه به دليل فقر بى حساب و اعتقاد به عدم كارايى اقتصادى دختران باشد و خواه به دليل تعصب افراطى در مورد دختران، كه مبادا در جنگ ها اسير شوند و به دست دشمن بيفتند، يكى از دردناك ترين و وحشيانه ترين پديده هاى عصر جاهليت عرب بود كه در قرآن مجيد كراراً به آن اشاره شده است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.