پاسخ اجمالی:
با توجه به آیات قرآن روشن می شود که انبیاء از برخی علوم که در مساله نبوّت دخالتی ندارد - هرچند سبب تکامل آن به خاطر بینش عمیق تر از مسائل مى شد- نیز آگاه بوده اند؛ به عنوان نمونه: خداوند به داوود(ع) ساختن زره را آموخت؛ به سلیمان(ع) زبان پرندگان را تعلیم داد؛ به یوسف(ع) علم تعبیر خواب داد و داستان موسی و خضر(ع) نیز به همین نکته اشاره دارد.
پاسخ تفصیلی:
در قرآن مجید علاوه بر مسئله علم اسماء که بسیار گسترده بود، و به آدم بخشیده شده بود، به موارد دیگرى از علوم مختلف پیامبران الهى اشاره شده که ظاهراً ضرورتى براى مسأله تشریع و بیان احکام دین ندارد؛ امّا مایه کمال آن است؛ به آیات زیر در این زمینه توجّه کنید:
1ـ درباره داوود(علیه السلام) مى خوانیم «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوس لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِّنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ اَنْتُمْ شَاکِرُونَ»؛ (و ساختن زره را بخاطر شما به او آموختیم، تا شما را در جنگ هایتان [از آسیب] حفظ کند؛ آیا شما شکرگزار [این نعمت هاى خدا] هستید؟!)(1)
تهیّه این وسیله دفاعى که در جنگ هاى آن زمان مهم و سرنوشت ساز بود چیزى نیست که اگر پیامبر از آن آگاه نباشد در دعوت مذهبى او خللى به وجود آید؛ ولى خداوند این صنعت را به او تعلیم داد و در میان بشر باقى ماند.
2ـ در مورد سلیمان(علیه السلام) مى خوانیم: «وَ قَالَ یَا اَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ اُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَىْء اِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ»؛ (و سلیمان وارث داود شد، و گفت: اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده به یقین؛ این فضیلت آشکارى است).(2)
این در واقع بخشى از علم عظیمى است که در آیه قبل از آن آمده است که خداوند به داوود و سلیمان(علیهما السلام) اعطاء فرمود: «وَلَقَدْ آتَیْنَا داوُدَ وَ سُلَیْمَانَ عِلْماً»؛
مسلّم است آگاهى از منطق طیر (سخن گفتن پرندگان) به هر معنا که باشد از شرایط مقام نبوّت نیست؛ در عین حال قرآن مجید مى گوید: خداوند چنین علمى را به سلیمان (علیه السلام) داده بود، و حتّى در دو آیه بعد از آن اشاره اى به آشنایى سلیمان با سخن گفتن مورچگان آمده است. (3)
3- درباره حضرت یوسف (علیه السلام) در آیات متعدّدى آمده است که او آگاهى فوق العاده اى از تعبیر خواب داشت.در یک جا پدرش به او بشارت مى دهد که پروردگارت تو را بر مى گزیند و علم تعبیر خواب به تو مى آموزد: «وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْاَحَادِیثِ»(4)
در جاى دیگر هنگامى که سخن از ورود یوسف(علیه السلام) به خانه عزیز مصر در میان است مى فرماید: (و اینچنین یوسف را درآن سرزمین، جایگاه [ویژه اى] دادیم. [ما این کار را کردیم، تا او را بزرگ داریم؛ و] از علم تعبیر خواب به او بیاموزیم)؛ «وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِى الاَْرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الاَْحَادِیثِ»(5) شک نیست که علم تعبیر خواب چیزى نیست که از نظر منطق عقل پایه هاى رسالت بر آن استوار باشد؛ ولى در عین حال خداوند بهره زیادى از آن را نصیب یوسف کرد.
4- در مورد موسى(علیه السلام) نیز این معنا به وضوح در قرآن مجید دیده مى شود. داستان خضر و موسى(علیهما السلام) با آن شرح و تفصیل ظریف و پرمعنایى که در سوره کهف آمده ـ هرچند نام خضر صریحاً در قرآن ذکر نشده ـ نشان مى دهد که علومى نزد خضر(علیه السلام) بود که موسى(علیه السلام) از آن آگاهى نداشت؛ و او نزد خضر(علیه السلام) آمد تا گوشه اى از آن علوم را از وى بیاموزد.
این علوم امورى مربوط به شریعت و ریشه ها و شاخ و برگ هاى دین نبود؛ بلکه حقایقى مربوط به تکوین و زندگى انسان ها بود؛ مانند آن کِشتى که متعلّق به گروهى از مستضعفان بود و پادشاه ظالمى که قصد غصب آن را داشت و خضر(علیه السلام) با سوراخ کردن آن، مانع غصب آن شد؛ و یا جوان کافرى که در آینده ممکن بود پدر و مادر با ایمان خود را منحرف سازد و خضر (علیه السلام) او را به قتل رساند و یا دیوارى که در زیر آن گنجى از آن یتیمان نهفته شده بود و خضر(علیه السلام) مى خواست با تعمیر دیوار آن را حفظ کند، با تدبیر خاص خود همواره به یارى افراد مظلوم و با ایمان مى شتافتغ ولى چون موسى (علیه السلام) از حقایق پشت پرده آگاه نبود عمل خضر را زننده و نادرست و غیر منطبق بر موازین شرع مى پنداشت؛ لذا چنان بر آشفته مى شد که بارها تعهّدى را که با خضر - در زمینه عدم اعتراض بر کارهایش قبل از توضیح کافى - داشت، به فراموشى سپرد، و سخت به او اعتراض کرد؛ و بعد از آن که متوجّه اشتباه خود شد عذر خواهى نمود.این داستان با تمام ریزه کارى هاى جالبى که در آن است این حقیقت را بازگو مى کند که موسى (علیه السلام) به فرمان خدا درصدد یادگیرى چنین علومى از خضر (علیه السلام) بود، در حالى که این علوم دخالتى در مسأله ابلاغ نبوّت نداشت؛ هرچند سبب تکامل آن به خاطر بینش عمیق تر از مسائل مى شد.
با توجه به آنچه از آیات قرآن بیان شد روشن می شود که انبیاء از برخی علوم که در مساله نبوّت دخالتی ندارد نیز آگاه اند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.