پاسخ اجمالی:
سوره فتح که در سال صلح حدیبیه نازل شده با بشارت فتح آغاز شده و پیام آور پیروزی چشم گیر بر دشمنان است، خواه مقصود تحقق صلح حدیبیه باشد یا فتح خیبر و یا فتح مکه؛ آیات پایانی سوره هم به همین مسأله اشاره دارد. در بخش دیگری از آیات به صلح حدیبیه و مسأله بیعت رضوان اشاره دارد؛ سپس از هدف والای پیامبر(ص) سخن می گوید؛ در ادامه، کارشکنی منافقان در جهاد و تقاضاهای نابجای آنها را منعکس می کند؛ سپس معذورین از جهاد را معرفی کرده و در پایان صفات پیروان مکتب اسلام را بیان می کند.
پاسخ تفصیلی:
این سوره، چنان که از نامش پیدا است، پیام آور فتح و پیروزى است، پیروزى بر دشمنان اسلام، پیروزى چشم گیر و قاطع (خواه پیروزى مربوط به فتح «مکّه» باشد، یا صلح «حدیبیه» یا فتح «خیبر» یا پیروزى به طور مطلق).
و براى درک محتواى این سوره، قبل از هر چیز، لازم است بدانیم: این سوره پس از ماجراى «حدیبیه»، در سال ششم هجرت، نازل شده است.
توضیح این که: پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در سال ششم هجرت، تصمیم گرفت: به اتفاق «مهاجرین» و «انصار» و سایر مسلمانان، به عنوان انجام مراسم «عمره»، به سوى «مکّه» حرکت کند، و قبلاً به مسلمانان اطلاع داده بود که: من در خواب دیده ام همراه یارانم وارد «مسجد الحرام» شده ایم و مشغول مناسک عمره هستیم.
مسلمانان در «ذى الحُلَیفه» نزدیک «مدینه»، احرام بستند، و با تعداد زیادى شتر براى قربانى حرکت کردند.
وضع حرکت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خوبى نشان مى داد که هدفى جز انجام این عبادت بزرگ ندارد. تا این که وارد سرزمین «حدیبیه» شد («حدیبیه» قریه اى بود در نزدیکى «مکّه»، و حدود 20 کیلومتر تا «مکّه» فاصله داشت).
در این وقت «قریش» با خبر شدند، راه را بر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بستند و از ورود او به «مکّه» مانع شدند و در واقع تمام سنت هائى را که در زمینه امنیت زائران خانه خدا، در ماه حرام داشتند، زیر پا گذاردند؛ چرا که آنها معتقد بودند در ماه هاى حرام (از جمله ماه «ذى القعده» که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن ماه، قصد «عمره» داشت) و مخصوصاً در حال احرام، نباید مانع هیچ کس شوند، حتى اگر قاتل پدر خویش را در این ایام و در این مراسم مى دیدند، ابداً متعرض او نمى شدند.
در اینجا ماجراى مفصلى پیش آمد که به عقد قرارداد صلحى میان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مشرکان «مکّه» به نام «صلح حدیبیه» نامیده شد، که بعداً از آن سخن خواهیم گفت، ولى به هر صورت در آن سال مانع ورود پیامبر(صلى الله علیه وآله) به «مکّه» شدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناچار به یارانش دستور داد: شترهاى خود را در همانجا قربانى کنند، سرهاى خود را بتراشند، از احرام بیرون آیند و به سوى «مدینه» باز گردند.
در اینجا طوفانى از غم و اندوه، مسلمانان را فرا گرفت و انبوهى از ناراحتى ها و گاه شک و تردید، بر افراد ضعیف الایمان، غالب شد.
موقعى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از «حدیبیه» به سوى «مدینه» مى آمد، مرکبش سنگین شد، از حرکت باز ایستاد و در همین حال چهره مبارکش غرق سرور و شادمانى بى سابقه اى گشت، فرمود: هم اکنون آیات سوره «فتح» بر من نازل شد.(1)
و از اینجا جوّ خاص حاکم بر این سوره کاملاً نمایان مى شود.
در یک بررسى اجمالى، مى توان گفت: این سوره از هفت بخش تشکیل یافته است:
1 ـ سوره، با مسأله بشارت فتح، آغاز مى شود، آیات پایان آن نیز به همین مسأله مربوط است، که تأکید بر تحقق خواب پیامبر(صلى الله علیه وآله) دائر به وارد شدن به «مکّه» و انجام «مناسک عمره» است.
2 ـ بخش دیگرى از سوره، حوادث مربوط به «صلح حدیبیه» و «نزول سکینه» و آرامش بر دل هاى مؤمنان، و مسأله «بیعت رضوان» را بازگو مى کند.
3 ـ در بخش سوم، از مقام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و هدف والاى او سخن مى گوید.
4 ـ در قسمت چهارم، از کارشکنى هاى منافقان و نمونه هائى از عذرهاى واهى آنها در مورد عدم شرکت در میدان جهاد، پرده بر مى دارد.
5 ـ بخش پنجم، قسمتى از تقاضاهاى نابجاى منافقان را منعکس مى سازد.
6 ـ سپس، کسانى را که از شرکت در میدان جهاد معذورند، معرفى مى کند.
7 ـ و بالاخره در بخشى نیز، از ویژگى هاى پیروان خط مکتبى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، و صفات مخصوص آنها سخن مى گوید.
روى هم رفته آیات این سوره، فوق العاده حساس و سرنوشت ساز و مخصوصاً براى مسلمانان امروز، در برابر حوادث گوناگونى که جوامع اسلامى با آن درگیر است، الهام آفرین مى باشد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.