پاسخ اجمالی:
حسن و حسین(ع) بیمار شدند، علی و فاطمه(ع) نذر کردند: اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. چیزى نگذشت که هر دو شفا یافتند، علی و فاطمه(ع) روزه گرفتند تا نذر خود را ادا کنند. موقع افطار غذای خود را یک روز به فقیر و روز دیگر به یتیم و روز سوم به اسیر دادند. وقتی پیامبر(ص) گرسنگی اهل بیت خود را دید گریان شد و این آیات درباره آنها نازل شد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (5 ـ 11) سوره «انسان» می خوانیم: «إِنَّ الاَْبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْس کانَ مِزاجُها کافُوراً * عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً * إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً * إِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً * فَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»؛ (به یقین ابرار [و نیکان] از جامى مى نوشند که با عطر خوشى آمیخته است. * از چشمه اى که بندگان خاص خدا از آن مى نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى سازند! * آنها به نذر خود وفا مى کنند، و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند.* و غذاى [خود] را با این که به آن علاقه [و نیاز] دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى دهند! * [و مى گویند:] ما شما را به خاطر خدا اطعام مى کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم * ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است! * [به خاطر این عقیده و عمل] خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مى دارد و آنها را مى پذیرد در حالى که غرق شادى و سرورند).
شأن نزول:
«ابن عباس» مى گوید: حسن و حسین(علیهما السلام) بیمار شدند پیامبر(صلى الله علیه وآله) با جمعى از یاران به عیادتشان آمدند، و به على(علیه السلام) گفتند: اى ابوالحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مى کردى، على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و فضه که خادمه آنها بود، نذر کردند: اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند (طبق بعضى از روایات حسن و حسین(علیهما السلام) نیز گفتند: ما هم نذر مى کنیم روزه بگیریم).
چیزى نگذشت هر دو شفا یافتند، در حالى که از نظر مواد غذائى دست خالى بودند. على(علیه السلام) سه من جو قرض نمود، فاطمه(علیها السلام) یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمده، گفت: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّد (صلى الله علیه وآله)»؛ (سلام بر شما اى خاندان محمّد)! مستمندى از مستمندان مسلمین هستم، غذائى به من بدهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى مرحمت کند، آنها همگى مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار، وقتى که غذا را آماده کرده بودند (همان نان جوین) یتیمى بر در خانه آمد، آن روز نیز ایثار کردند و غذاى خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند).
در سومین روز اسیرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد، باز هر کدام سهم غذاى خود را به او دادند، هنگامى که صبح شد على(علیه السلام) دست حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) را گرفته بود و خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمدند، هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را مشاهده کرد، دید از شدت گرسنگى مى لرزند! فرمود! این حالى را که در شما مى بینم براى من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد، هنگامى که وارد خانه فاطمه(علیها السلام) شد، دید در محراب عبادت ایستاده در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشم هایش به گودى نشسته، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناراحت شد.
در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت: اى محمّد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى گوید، سپس سوره «هل أتى» را بر او خواند (بعضى گفته اند: از آیه «اِنَّ الأَبْرارَ» تا آیه «کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورا» که مجموعاً هیجده آیه است در این موقع نازل گشت).
آنچه را در بالا آوردیم، نص حدیثى است که با کمى اختصار، در «الغدیر» به عنوان «قدر مشترک» میان روایات زیادى که در این باره نقل شده، آمده است، و در همان کتاب از 34 نفر از علماى معروف اهل سنت نام مى برد که این حدیث را در کتاب هاى خود آورده اند (با ذکر نام کتاب و صفحه آن).
به این ترتیب، روایت فوق از روایاتى است که در میان اهل سنت مشهور بلکه متواتر است.(1)
و اما علماى شیعه، همه اتفاق نظر دارند که: این هیجده آیه یا مجموع این سوره، در ماجراى فوق نازل شده است، و همگى بدون استثناء، در کتب تفسیر یا حدیث، روایت مربوط به آن را به عنوان یکى از افتخارات و فضائل مهم على(علیه السلام) و فاطمه زهراء(علیها السلام) و فرزندانشان آورده اند.
حتى چنان که در تفسیر آغاز سوره آمده، این مطلب به قدرى معروف و مشهور است که در اشعار شعرا، و حتى در شعر معروف «امام شافعى» آمده است.
در اینجا بهانه جویانى که هر وقت به فضائل على(علیه السلام) مى رسند، حساسیت فوق العاده اى نشان مى دهند، منتهاى دقت را در اشکال تراشى به عمل آورده و خرده گیرى هائى بر این شأن نزول دارند از جمله:
1 ـ این سوره «مکّى» است در حالى که داستان شأن نزول مربوط به بعد از تولد امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) است که قطعاً در «مدینه» واقع شده!
ولى چنان که در آغاز این سوره (در تفسیر آیات) مشروحاً بیان شده، دلائل روشنى در دست داریم که نشان مى دهد: تمام سوره «هل أتى» و یا لااقل «هیجده آیه» در «مدینه» نازل شده است.
2 ـ لفظ آیه عام است چگونه مى توان آن را تخصیص به افراد معینى داد.
ولى نا گفته پیدا است که عام بودن مفهوم آیه منافاتى با نزول آن در مورد خاصى ندارد، بسیارى از آیات قرآن مفهوم عام و گسترده اى دارد ولى شأن نزول که مصداق اَتَمّ و اعلاى آن است مورد خاصى مى باشد و این عجیب است که عمومیت مفهوم آیه اى را کسى دلیل بر نفى شأن نزول آن بگیرد.
3 ـ بعضى، شأن نزول هاى دیگرى نقل کرده اند که با شأن نزول فوق سازگار نیست، از جمله این که «سیوطى» در «درّ المنثور» نقل کرده که مرد سیاه پوستى خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و از «تسبیح» و «تهلیل» سؤال کرد.
عمر گفت: بس است، زیاد از رسول خدا سؤال کردى، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: عمر! خاموش باش، و در این هنگام سوره «هل أتى» بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد!(2)
در حدیث دیگرى در همان کتاب آمده است که مردى از «حبشه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، مى خواست از او سؤال کند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: سؤال کن و فرا گیر.
عرض کرد: اى رسول خدا! گروه شما از نظر رنگ و صورت و نبوت بر ما برترى دارد، اگر من به آنچه تو ایمان آورده اى ایمان بیاورم و همانند آنچه عمل مى کنى عمل کنم، من با تو در بهشت خواهم بود؟
فرمود: آرى، سوگند به کسى که جانم به دست او است سفیدى سیاه پوستان در بهشت از هزار سال راه دیده مى شود، پس از آن پیامبر(صلى الله علیه وآله) ثواب هاى مهمى براى گفتن «لا اله الا اللّه» و «سبحان اللّه و بحمده»، بیان فرمود، در این هنگام سوره «هل أتى» نازل شد!(3)
ولى با توجه به این که این روایات تقریباً هیچ گونه تناسبى با مضمون آیات سوره «هل أتى» ندارد، به نظر مى رسد براى پایمال کردن شأن نزول سابق، از سوى عمّال «بنى امیه» یا مانند آنان جعل شده باشد.
4 ـ بهانه دیگر که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که: چگونه انسان مى تواند، سه روز گرسنه بماند و تنها با آب افطار کند؟!
اما این ایراد عجیبى است، براى این که: خود ما افراد متعددى را دیده ایم که براى بعضى از معالجات طبى سه روز که سهل است امساک معروف «چهل روز» را انجام داده اند، یعنى چهل روز تمام، تنها آب نوشیده اند! و مطلقاً غذائى نخورده اند! و همین امر باعث درمان بسیارى از بیمارى هاى آنها شده، حتى یکى از اطباى معروف غیر مسلمان به نام «الکسى سوفورین» کتابى در زمینه آثار درمانى مهم چنین امساکى، با ذکر برنامه دقیق آن نوشته است.(4)
حتى اگر تعجب نکنید بعضى از همکاران در تفسیر نمونه، این امساک را تا 22 روز عملاً انجام داده اند.
5 ـ بعضى دیگر، براى این که به سادگى از کنار این فضیلت بگذرند، از طریق دیگرى وارد شده اند، مثلاً «آلوسى» مى گوید: اگر بگوئیم این سوره درباره على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) نازل نشده، چیزى از قدر آنها نمى کاهد؛ زیرا داخل بودن آنها در عنوان «ابرار» مطلب آشکارى است که هر کس مى داند، سپس به بیان بعضى از فضائل آنها پرداخته، مى گوید: انسان چه درباره این دو بزرگوار مى تواند بگوید: جز این که على(علیه السلام) مولاى مؤمنان و وصى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و فاطمه(علیها السلام) پاره تن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و جزء وجود محمّدى(صلى الله علیه وآله) و حسنین(علیهما السلام) روح و ریحان و آقایان جوانان بهشتند، اما مفهوم این سخن ترک دیگران نیست، بلکه هر کس غیر این راه را بپوید گمراه است.(5)
ولى ما مى گوئیم: اگر بنا شود فضیلتى را با این شهرت نادیده بگیریم، بقیه فضائل نیز تدریجاً به چنین سرنوشتى دچار مى شوند و روزى فرا خواهد رسید که بعضى، اصل فضیلت على و بانوى اسلام و حسنین(علیهم السلام) را نیز انکار کنند!
قابل توجه این که: در بعضى از روایات از خود على(علیه السلام) نقل شده که در موارد متعدد، به نزول این آیات در مورد خود و فرزندانش در مقابل مخالفان استدلال کرده است.(6)
این نکته نیز قابل توجه است که: «اسیر» معمولاً در «مدینه» وجود داشت، و در «مکّه» به حکم آن که هنوز غزوات اسلامى شروع نشده بود کمتر اسیر دیده مى شد و این گواه دیگرى بر مدنى بودن این سوره است.
آخرین نکته اى را که در اینجا لازم به یاد آورى مى دانیم این است که: به گفته جمعى از دانشمندان اسلامى از جمله «آلوسى» مفسر معروف اهل سنت، بسیارى از نعمت هاى بهشتى در این سوره بر شمرده شده است ولى از «حور العین» که غالباً در قرآن مجید در عداد نعمت هاى بهشتى آمده، مطلقاً سخنى مطرح نیست، ممکن است این امر به خاطر نزول این سوره درباره فاطمه زهرا(علیها السلام) و همسر و فرزندانش باشد، که به احترام بانوى اسلام(علیها السلام) ذکرى از «حور» به میان نیامده!(7)
گر چه بحث ما در زمینه این شأن نزول طولانى شد، ولى در برابر اشکال تراشى هاى بهانه جویان، چاره اى جز این نبود.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.