پاسخ اجمالی:
روزِ غدیر خم نعمان بن حارث فهرى به پیامبر(ص) گفت:به ما دستور دادى شهادت به یگانگى خدا و این که تو پیامبری بدهیم ، ما هم شهادت دادیم...تا این که على را به جانشینى خود منصوب کردى، و گفتى : «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ». آیا این سخن از ناحیه خداست؟ پیامبرفرمود: آری . نعمان گفت: «اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماء»، اینجا بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و این آیات درباره او نازل شد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (1 ـ 3) سوره «معارج» می خوانیم: «سَأَلَ سائلُ بِعَذَاب وَاقِع * لِّلْکفِرِینَ لَیْس لَهُ دَافِعٌ * مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِجِ»؛ (تقاضا کننده اى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد! * این عذاب کافران است، و هیچ کس نمى تواند آن را دفع کند. * از سوى خداوند صاحب فضائل و مواهب).
شأن نزول:
بسیارى از مفسران و ارباب حدیث، شأنِ نزولى براى این آیات نقل کرده اند که حاصل آن چنین است:
«هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) را در روزِ «غدیر خم» به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ»؛ (هر کس من مولى و ولى او هستم، على مولى و ولى او است)، چیزى نگذشت که این مسأله در بلاد و شهرها منتشر شد. «نعمان بن حارث فهرى» خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده، عرض کرد:
«تو به ما دستور دادى: شهادت به یگانگى خدا و این که تو فرستاده او هستى دهیم، ما هم شهادت دادیم، آن گاه دستور به جهاد، حج، روزه، نماز و زکات دادى، ما همه اینها را نیز پذیرفتیم، اما به اینها راضى نشدى تا این که این جوان (اشاره به على(علیه السلام) است) را به جانشینى خود منصوب کردى، و گفتى: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ».
آیا این سخنى است از ناحیه خودت یا از سوى خدا؟!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «قسم به خدائى که معبودى جز او نیست، این از ناحیه خدا است».
«نعمان» روى بر گرداند، در حالى که مى گفت:«اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماء»؛ (خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگى از آسمان بر ما بباران)!.
اینجا بود که: سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا بود که آیه «سَأَلَ سائلُ بِعَذَاب وَاقِع * لِّلْکفِرِینَ لَیْس لَهُ دَافِعٌ» نازل گشت. آنچه گفتیم، مضمونِ عبارتى است که در «مجمع البیان» از «ابوالقاسم حَسَکانى»، با سلسله سندش از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.(1)
همین مضمون را بسیارى از مفسران «اهل سنت» و رواتِ حدیث، با مختصرى تفاوت نقل کرده اند.
مرحوم «علامه امینى» در «الغدیر»، آن را از سى نفر از علماى معروف اهل سنت نقل مى کند (با ذکر مدرک و نقل عین عبارت) از جمله:
«تفسیر غریب القرآنِ» «حافظ ابو عبید هروى».
تفسیر «شفاء الصدورِ» «ابوبکر نقاش موصلى».
تفسیر «الکشف و البیانِ» «ابو اسحاق ثعالبى».
تفسیر «ابوبکر یحیى القرطبى».
«تذکره» «ابو اسحاق ثعلبى».
کتاب «فرائد السمطینِ» «حموینى».
کتاب «درر السمطینِ» «شیخ محمّد زرندى».
تفسیر «سراج المنیرِ» «شمس الدین شافعى».
کتاب «سیره حلبى».
کتاب «نور الابصارِ» «سید مؤمن شبلنجى».
و کتاب «شرح جامع الصغیر سیوطى» از «شمس الدین الشافعى».
و غیر اینها.(2)
در بسیارى از این کتب، تصریح شده که آیات فوق در همین رابطه نازل شده است، اما درباره این که این شخص «حارث بن نعمان» بوده یا «جابر بن نذر» یا «نعمان بن حارث فهرى»؟ اختلاف است و مى دانیم: این امر تأثیرى در اصل مطلب ندارد.
البته، بعضى از مفسران یا محدثانى که فضائل على(علیه السلام) را با ناخشنودى مى پذیرند، ایرادهاى مختلفى بر این شأن نزول گرفته اند، که در بحث تفسیر به آن اشاره شده است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.