پاسخ اجمالی:
مقصود خوف از خدا، ترس از مقام عدالت او به دلیل کیفر گناه و اعمال زشت خويشتن است. علی(ع) می فرماید: «فقط از عمل ناشايست خود بترسید». لذا آنها که پرونده تاريکى دارند، مسلّماً از عدالت الهی مى ترسند. در این بین بيم اوليا و پيشوايان معصوم از يک رشته«ترک اولى» است نه گناه، چون انتظاراتى که از آنان هست، از ديگران نيست.
پاسخ تفصیلی:
با این که مى دانیم خداوند رحمان و رحیم است و نسبت به بندگان خود مهربان مى باشد، چرا در منابع اسلامى اعم از قرآن و حدیث وارده شده است که از خدا بترسیم؛ اصولا ترس از خداوند دادگر و مهربان چه مفهومى دارد؟
جواب: مى دانیم ترس بموقع و به صورت منطقى و معقول در وجود انسان یکى از نعمتهاى الهى است؛ زیرا ترس یک «عامل حفاظتى» است که انسان را در برابر بسیارى از خطرات مصون مى دارد؛ اگر انسان از عوامل خطر نمى ترسید، مثلا از درندگان، فرو ریختن سقف خانه هاى لرزان و بیمارى خطرناک نمى هراسید، دیرى نمى پایید که در کام هر خطرى فرو مى رفت و به زودى رشته زندگى او از هم مى گسست.
همین ترس به انسان هشدار مى دهد که به بدن یک جذامى بدون جهت دست نزند، به لب پرتگاه نرود و در برابر خطرات احتمالى به وسایل ایمنى مجهّز گردد.
اگر در این موارد و مشابه آنها ترس از ضرر و خطر در وجود انسان وجود نداشت، گروههای زیادى خیلى زود به کام نیستى کشیده مى شدند.
البتّه ترس در صورتى مایه حفظ و تکامل انسان شمرده مى شود که منطقى و عقلانى باشد؛ یعنى انسان از عواملى که واقعاً خطرناک هستند بترسد ولى بطور مسلّم ترسهاى بى دلیل و غیر منطقى که از آن به «جُبن» تعبیر مى آورند، مایه عقب افتادگى و وسیله شکست و ناکامى است.
ترس بى جهت آن است که انسان بدون دلیل از موضوعى بترسد و یا در موردى که باید به میدان حوادث برود، از آن فرار کند و در تمام صحنه هاى مختلف زندگى جنبه و قیافه منفى به خود بگیرد؛ این گونه ترسها مسلّماً مذموم و بیهوده و مایه عقب افتادگى انسان است.
اکنون به مساله ترس از خدا برگردیم:
قرآن مجید چنین مى فرماید: «وَ اَمّا مَنْ خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى * فَاِنَّ الجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوى»؛ (و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى باز دارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست!).(1)
در این آیه به جاى ترس از خدا، ترس از مقام خدا قرار داده شده است. اکنون ببینیم مقصود از ترس از «مقام» خدا چیست؟
مقصود همان مقام عدالت و دادگرى اوست؛ آیا عدالت خدا ترس آور و وحشتناک است؟ جواب این سؤال روشن است؛ آنها که حسابشان پاک است، از عدالت خداوند ترس ندارند؛ امّا آنها که پرونده تاریکى دارند، مسلّماً از عدالت او مى ترسند؛ زیرا اگر خداوند با بندگان بزهکار خود بر اساس عدالت و دادگرى رفتار کند، باید آنان را مطابق پرونده هاى سیاه خودشان به کیفرهاى سخت محکوم سازد. آیا چنین موضوعى ترسناک و وحشتناک نیست؟
از این بیان نتیجه مى گیریم که مقصود از ترس خداوند ترس از مقام عدالت او ـ ترس از گناه و اعمال زشت خویشتن ـ است؛ اینهاست که باید انسان از آنها بترسد و هر کجا ترس از خدا مطرح است، مقصود همین است و بس.
امیرمؤمنان در یکى از سخنان خود به این حقیقت اشاره مى کند و مى فرماید: «وَلا یَخافَنَّ اِلاّ ذَنْبَهُ»؛ (شایسته است هر فردى فقط از عمل ناشایست خود بترسد).(2)
ممکن است سؤال شود که هر گاه مقصود از جمله «ترس از خدا» ترس از گناه و اعمال ناشایست است، پس چرا اولیا و پیشوایان معصوم با این که در برابر گناه معصوم بوده و هرگز گناهى از آنان سر نمى زده، بیش از همه از خدا مى ترسیدند؟
پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست؛ زیرا بیم آنان از یک رشته «ترک اولى» بود که به هیچ وجه گناه محسوب نمى شود؛ ولى انتظار از آنان این است که آنها را نیز انجام ندهند. انتظاراتى که از آنان هست از دیگران نیست؛ چه بسا ممکن است عملى براى نوع افراد مباح و مشروع و حتّى عبادت شمرده شود، ولى همان عمل براى کسانى که در سطح عالى قرار دارند نسبت به موقعیّت و مقامى که به دست آورده اند، لغزش محسوب گردد!(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.