کروی نبودن زمين از ديد قرآن!

در قرآن آياتي وجود دارد که مي گويند زمين مسطح است؛ مثل آيه 22 سوره بقره که زمين را به سان «فراش» معرفي می کند و يا آيه 20 سوره غاشيه که از «مسطح کردن» زمين سخن مي گويد، آيا اين آيات با کروی بودن زمين منافات ندارند؟

اولا: آیاتی که ادعا شده بر سطحی بودن کره زمین دلالت دارند، واژه ها و کلماتی در آنها استفاده شده که هیچ کدام شان چنین معنایی را نمی رساند و صرفا بر بستر آرامش بودن زمین یا گستردگی آن دلالت دارند و نه هیچ چیز دیگر.
ثانیا: در قرآن توصیفاتی راجع به زمین به کار رفته است که جز با تصور کروی بودن زمین، معنای درستی نمی یابند. از پی هم در آمدن روز و شب که در سوره های زمر و اعراف بیان شده، یا تعدد مشرق ها و مغرب ها که در سوره معارج مورد اشاره قرار گرفته، از این دست موضوعات هستند.

علت تأخیر شیعیان در افطار؟

قرآن می فرماید: «أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ»؛ روزه خود را به هنگام غروب خورشید (اول شب) تمام کنید؛ چرا اکثر شیعیان با تاخیر افطار می کنند؟!

اولا: این تاخیر اختصاص به شیعه ندارد و اهل سنّت نیز - گرچه با غروب آفتاب افطار را جایز می دانند - احتیاط چند دقیقه را بیان کرده و حتی تأخیر در افطار و افطار بعد از نماز مغرب را درباره ابوبکر، عمر بن خطاب، و عثمان بن عفان نقل کرده اند.
ثانیا: شیعه نیز تأخیر در افطار را احتیاطا و بر اساس ادلّه کاملا منطقی قائل شده است و تأخیر بیش از حد افطار تا زمانی که ستاره ها نمایان شوند را، آنطور که گاهی آن را به شیعه نسبت می دهند، قبول ندارد.
ثالثا: حکمت مقداری تأخیر در افطار این است که آیه «أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ» وقت افطار را شروع شب می داند. پس تا مطمئن به حلول شب نشده ایم نمی توانیم افطار کنیم؛ زیرا در مناطق کوهستانی یا جایی که زمین پستی و بلندی دارد چه بسا خورشید از چشم پنهان شده باشد اما هنوز واقعا غروب نکرده باشد. ضمن اینکه نه تنها شیعه، بلکه حتی برخی از اهل سنت نیز معتقدند: «غايت داخل در مغيا نيست»؛ یعنی در آیه «أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ»، آخر روز داخل در مغیا که شب است نیست. از جهت علمی نیز دانشمندان بیان کرده اند که پس از آنکه خورشید غروب می کند، تا مدتی آسمان همچنان روشن است و در واقع برای ناظری که روی زمین قرار گرفته، خورشید غروب کرده است؛ اما اگر در همان لحظه در ارتفاع قابل توجهی قرار بگیریم مشاهده می شود که هنوز خورشید بالای افق است.

گواهی قرآن و روایات اسلامی بر کروی بودن زمین

آیا در آیات و روایات اسلامی، شواهدی بر کروی بودن زمین داریم؟

موضوع کروی بودن زمین، یکی از اسراری است که در آیات و روایات به آن اشاره شده است. همانند آیه 5 سوره صافّات که می فرماید: «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ». تعدّد مشرقها و نقطه طلوع، لازمه کروى بودن زمین مى باشد؛ در حقیقت اگر زمین مسطّح باشد، جهان تنها یک مشرق خواهد داشت. امام صادق(ع) در ضمن روایتی فرمودند: «إنّمَا عَلَیْکَ مَشْرِقُکَ وَ مَغْرِبُک»؛ (تو باید مشرق و مغرب منطقه خود را ملاک عمل قرار دهی). این سخن، نشان از کرویّ بودن زمین دارد.

استدلال حضرت ابراهیم(ع) در برابر نمرود

حضرت ابراهیم(علیه السلام) در تبلیغ دین الهى چگونه با نمرود محاجه کرد؟

در آیه 258 سوره بقره، ماجراى گفتگو و محاجّه ابراهیم(ع) قهرمان بت شکن، با جبار زمان خود نمرود آمده است. در ابتدا حضرت ابراهیم(ع) فرمود، مرگ و حیات به دست خداست. نمرود گفت، من هم قدرت بر این کا را دارم و دو زندانی را احضار کرده، یکی را به قتل رساند و دیگری را زنده نگه داشت. حضرت ابراهیم(ع) فرمود، پروردگار من خورشید را از مشرق می آورد، تو اگر می توانی، آن را از مغرب بیاور. در این جا دیگر آن مرد مغرورِ سلطنت و مقام، خاموش، مبهوت و ناتوان گشت و نتوانست در برابر منطق ابراهیم(ع) سخنى بگوید.

منظور از میانه بودن «قبله» مسلمانان

منظور از میانه بودن «قبله» مسلمانان چیست؟

در آن زمان، مسيحيان چون اكثرا در اروپا بودند به سمت بيت المقدس كه مشرق بود مي ايستادند. يهوديان هم كه بيشتر در شامات زندگي مي كردند رو به مغرب مي ايستادند؛ اما مسلمانان آن روز چون در مدينه بودند به طرف جنوب كه مكه بود مي ايستادند. طرف جنوب حد وسط مشرق و مغرب بود؛ از اين جهت قبله مسلمانان ميانه قرار داشت.

لزوم توجّه به «قبله» در «نماز»

توجّه به «قبله» در «نماز» چه لزومى دارد؟

توجّه به «قبله» به معناي محدود كردن ذات پاك خدا در سمت معينى نيست؛ بلكه برای اینست که وحدت و هماهنگى در صفوف مسلمين حفظ شود و از هرج و مرج و پراكندگى نيز جلوگيري شود. همچنين كعبه به عنوان نقطه اى مقدس، از قديمى ترين پايگاه هاى توحيد است و توجه به آن بيدار كننده خاطرات توحيدى مى باشد.

منظور از «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ»

با توجه به آیه «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» مقصود از دو مشرق و دو مغرب چیست؟

منظور از دو مشرق و دو مغرب؛ یا شرق و غرب دو نیمکره زمین است؛ و به همین ترتیب، منظور از مشارق و مغارب نقاط مختلف کره زمین است که هر نقطه اى نسبت به نقطه اى مشرق و نسبت به نقطه دیگر مغرب است؛ و یا منظور از مشارق و مغارب، تعدّد نقطه طلوع و غروب حقیقى آفتاب است، زیرا هیچ گاه آفتاب دو روز از یک نقطه طلوع و در یک نقطه غروب نمى کند؛ و اگر تنها آخرین نقطه میل اعظم شمالى آفتاب (اوّل تابستان) و آخرین نقطه میل اعظم جنوبى (اوّل زمستان) را در نظر بگیریم باید به مشرقین و مغربین تعبیر نماییم.

منظور از «دُخان مُبِیْن»، در سوره دخان

منظور از «دُخانِ مُبین» در آیه 10 سوره دخان چیست؟

منظور از «دخان مبین» که در سوره ی دخان بیان شده، همان دود غلیظى است که در پایان جهان و در آستانه قیامت، صفحه آسمان را مى پوشاند و نشانه فرا رسیدن لحظات آخر دنیا و سرآغاز عذاب اَلیم الهى براى ظالمان و مفسدان است.

منظور از «شفق»

منظوراز «شفق» چیست؟

منظور از شفق روشنى آمیخته با تاریکى در آغاز شب است. ظهور شفق خبر از یک حالت تحول و دگرگونى عمیق در جهان مى دهد و اعلام پایان روز و آغاز شب است، به علاوه وقت نماز مغرب است، و خداوند به آن سوگند یاد کرده.

قاضی نعمان، بزرگترین فقیه اسماعیلیه

قاضی نعمان کیست؟

محمد بن نعمان، پایه گذار فقه اسماعیلى و بزرگ ترین فقیه در همه ادوار اسماعیلیه است. او در مغرب به دنیا آمد و در سن بیست سالگى در سال 313 هجری به خدمت عبیدالله المهدى درآمد و تا آخر عمر در سال 363 هجری به مدت پنجاه سال به خلفاى فاطمى خدمت کرد. او از سال 334 هجری قاضى فاطمیان بود و در دوره معز (365-341 هـ) قاضى القضات اسماعیلیان فاطمى شد. از مهمترین کتب وى «دعائم الاسلام»، مهمترین کتاب فقهى اسماعیلیان در طول تاریخ  می باشد. او در سال 363 هـ در مصر درگذشت و در قاهره مدفون گردید.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَادْخُلْهُ حَافِياً عَلَى السَّکِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْخُشُوعِ...

هنگامى که به مسجد الحرام وارد شدى، با پاى برهنه و با آرامش و متانت و خشوع داخل شو.

کافى: 4/401