پاسخ اجمالی:
اولا: آیاتی که ادعا شده بر سطحی بودن کره زمین دلالت دارند، واژه ها و کلماتی در آنها استفاده شده که هیچ کدام شان چنین معنایی را نمی رساند و صرفا بر بستر آرامش بودن زمین یا گستردگی آن دلالت دارند و نه هیچ چیز دیگر.
ثانیا: در قرآن توصیفاتی راجع به زمین به کار رفته است که جز با تصور کروی بودن زمین، معنای درستی نمی یابند. از پی هم در آمدن روز و شب که در سوره های زمر و اعراف بیان شده، یا تعدد مشرق ها و مغرب ها که در سوره معارج مورد اشاره قرار گرفته، از این دست موضوعات هستند.
پاسخ تفصیلی:
معنای صحیح آیات مسطح بودن زمین
با بررسی تفصیلی و با دقت آیاتی که ادعا شده بر مسطح بودن زمین دلالت دارند، می بینیم که چنین معنایی از آنها برنمی آید.
یکی از این آیات، آیه 22 سوره بقره است که در آن می خوانیم: «الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشا»؛ ([خداوند] کسی [است] که زمین را بستر شما قرار داد). واژه «فراش» در زبان عربی به معنای بستر(1) و چیزی است که مایه استقرار آدمی را فراهم می کند. بنابراین این آیه هیچ ارتباطی به موضوع مسطح یا کروی بودن زمین پیدا نمی کند.
این آیه و معنای آن(بستر استقرار و آسایش بودن زمین) موضوعی است که در آیات دیگر قرآن مجید نیز مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال آیاتی که در آنها زمین به عنوان «مهد» یا «مهاد»(2) توصیف شده نیز بیان گر همین معنا هستند. زیرا «مهد» و «مهاد» در لغت به معنای بستر و خاستگاه و استراحتگاه است(3) و در اصل به محلى گفته مى شود كه كودک را در آن مى خوابانند خواه گاهواره باشد يا غير آن. به هر حال چنین آیاتی دلالت بر این دارند که یکی از نعمت های خداوند آرامش و استقرار یافتن آدمی در زمین و پرورش یافتن او در دامان این بستر مناسب است.(4)
علاوه بر این آیه، تعبیر دیگری نیز در برخی آیه های قرآن وجود دارد که گروهی را دچار این توهم نموده است که در گفتمان قرآنی، زمین پدیده ای مسطح معرفی شده است. این آیات را مروری می کنیم. آیه 3 سوره رعد: «وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِىَ وَأَنْهَاراً»؛ (و او كسى است كه زمين را گسترد؛ و در آن كوه ها و نهرهايى قرار داد). آیه 19 سوره حجر: «وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ»؛ (و زمين را گسترديم؛ و در آن كوه هاى ثابتى افكنديم). و آیه 7 سوره ق: «وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ»؛ (و زمين را گسترش داديم و در آن كوه هايى عظيم و استوار افكنديم).
از آنجا که «مد» در اصل به معنای گسترده ساختن و بسط دادن است(5) به نظر می آید منظور از این آیات سر برآوردن خشکی های زمین از زیر آب است. در آغاز تمام سطح كره زمين بر اثر باران هاى سيلابى زير آب پنهان بود، و ساليان درازى بر اين منوال گذشت. باران هاى سيلابى فرو نشستند، آب ها در گودال هاى زمين جاى گرفتند و خشكی ها تدريجا از زير آب نمايان گشتند.
اين همان چيزى است كه در روايات اسلامى به عنوان «دحو الارض» معروف شده است(6) و در آیه 30 سوره نازعات نیز این گونه معرفی مورد اشاره قرار گرفته است: «وَالأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا». «دحا» از ماده «دحو» به معنای گستردن است.(7) بعضى نيز آن را به معنى تكان دادن چيزى از محل اصليش تفسير كرده اند(8) و چون اين دو معنا لازم و ملزوم يكديگرند به يک ريشه باز مى گردد. به هر حال همان طور که اشاره هم شد، منظور از «دحو الارض» اين است كه در آغاز تمام سطح زمين را آب هاى حاصل از باران هاى سيلابى نخستين فرا گرفته بود. اين آب ها تدريجا در گودال هاى زمين جاى گرفتند و خشكی ها از زير آب سر بر آوردند و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلى در آمد.(9)
شبیه چنین مضمونی را می توان در آیه ششم سوره شمس نیز دید: «وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها»؛ (سوگند به زمين و كسى كه آن را گسترانيده). زیرا «طحاها» از ماده «طحو» نیز در لغت به معنای گسترش دادن یک چیز است.(10) به هر حال و همان طور که از معنای لغوی واژه «مد» متبادر به ذهن می شود «مد ارض» به معناى گستردن طول و عرض آن است چون اگر خداى تعالى زمين را گسترده نمى كرد و از سلسله هاى جبال پوشيده مى شد صلاحيت كشت و زرع و سكونت را نداشت و جان داران كمال حيات خود را نمى يافتند.(11) و روشن است چنین تعبیری با چنین معنایی هیچ ارتباطی به موضوع مسطح یا کروی بودن زمین ندارد.
آیه دیگری که برخی را به این گمان باطل انداخته که قرآن زمین را مسطح – و نه کروی شکل – معرفی می کند، آیه 20 سوره غاشیه است: «وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَت»؛ (و به زمين كه چگونه گسترده و هموار گشته است). با این حال توجه به معنای لغوی «سطحت» که از ماده «سطح» اشتقاق یافته و به معنای گستردن و پهن کردن است،(12) دست چنین گمان باطلی را از دامن قرآن مجید پاک می کند. زیرا مسطح بودن زمين، مانع كرويت آن نمي شود. چرا كه هر كره ای برای خود سطحي نيز دارد و از اين روست كه در هندسه كره را يكي از اقسام سطح به شمار آورده اند.(13)
بنابراین توضیحات روشن شد که هیچ آیه ای در قرآن دلالت بر مسطح بودن زمین ندارد.
دلالت آیات قرآن بر کروی بودن زمین
اما باید نکته دیگری را نیز مدنظر قرار داد و آن هم اینکه برخی از تعابیر و توصیفات قرآن را فقط در صورتی می توانیم بفهمیم که قائل به کروی بودن زمین باشیم و این یکی از معجزات علمی قرآن است.
برای مثال در آیه 54 سوره اعراف می خوانیم: «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً»؛ (با [پرده تاريک] شب، روز را مى پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حركت است). اين تعبير با توجه به کروی بودن زمین و موقعيت شب و روز در كره زمين معنا می یابد. زيرا اگر كسى از بيرون كره زمين ناظر چگونگى حركت آن به دور خود و افتادن سايه مخروطى شكل زمين بر روى خودش بوده باشد با توجه به اينكه كره زمين با سرعت سرسام آورى (در حدود 30 كيلومتر در دقيقه) به دور خود مى گردد چنين احساس مى كند كه گويا هيولاى سياه مخروطى شكل با سرعت زياد در روى اين كره به دنبال روشنايى روز در حركت است ولى اين موضوع در مورد روشنايى روز صادق نيست زيرا روشنايى آفتاب در نيمى از كره زمين و در تمام فضاى اطراف پخش است و شكلى به خود نمى گيرد. تنها تاريكى شب است كه به صورت سايه مخروطى شكل همانند يک شبح اسرارآميز غول پيكر روى زمين مى دود.(14)
آیه 5 سوره زمر نیز از این دست آیات است آنجا که می خوانیم: «يُکَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْل»؛ (شب را بر روز مى پيچد و روز را بر شب مى پيچد). این تعبیر نیز با تصور کروی بودن زمین است که معنا می یابد. اگر انسانى بيرون كره زمين ايستاده باشد و به منظره حركت وضعى زمين به دور خودش و پيدايش شب و روز بر گرد آن نگاه كند، مى بيند كه گويى به طور مرتب از يک سو نوار سياه رنگ شب بر روشنايى روز پيچيده مى شود و از سوى ديگر نوار سفيد رنگ روز بر سياهى شب. و با توجه به اينكه «يكور» از ماده «تكوير» به معناى «پيچيدن» است و مخصوصا ارباب لغت پيچيدن عمامه و دستار را به دور سر نمونه اى از آن مى شمارند،(15) نكته لطيف و تصویرسازی بدیعى كه در اين تعبير قرآنى نهفته است روشن مى شود.(16)
در آیه 40 سوره معارج، این اعجاز علمی قرآن به گونه دیگری رخ نشان می دهد آنجا که می خوانیم: «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ»؛ (سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها كه ما قادريم). این آیه دلالت دارد بر کثرت مشرق ها و مغرب ها و کرویت زمین نیز مستلزم آن است که در هر نقطه از زمین برای گروهی دیگر مغرب باشد. پس کثرت مشارق و مغارب با قول به کرویت زمین سازگار می باشد.(17) توضیح این که اگر زمین مسطح بود تنها یک مشرق و مغرب وجود داشت ولی جایی که زمین کروی باشد لازم است دارای مشرق ها و مغرب ها باشد چرا که در این صورت با چرخشش مشرق و مغرب مکان ها تفاوت می کند.(18)
این نمونه ها و توضیحات قرآنی نشان می دهند ادعای طرف داری قرآن از نظریه مسطح بودن زمین چه اندازه ادعای بی اساس و غیر علمی است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.