پاسخ اجمالی:
موضوع کروی بودن زمین، یکی از اسراری است که در آیات و روایات به آن اشاره شده است. همانند آیه 5 سوره صافّات که می فرماید: «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ». تعدّد مشرقها و نقطه طلوع، لازمه کروى بودن زمین مى باشد؛ در حقیقت اگر زمین مسطّح باشد، جهان تنها یک مشرق خواهد داشت. امام صادق(ع) در ضمن روایتی فرمودند: «إنّمَا عَلَیْکَ مَشْرِقُکَ وَ مَغْرِبُک»؛ (تو باید مشرق و مغرب منطقه خود را ملاک عمل قرار دهی). این سخن، نشان از کرویّ بودن زمین دارد.
پاسخ تفصیلی:
یکى از اسرار هستى که در قرآن به آن اشاره شده موضوع کروى بودن زمین است و این حقیقت از آیات و روایات زیر استفاده مى شود.
کروى بودن زمین از منظرآیات:
1- «وَاَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الاَرْضِ وَمَغارِبَها»؛ (و مشرق ها و مغرب هاى پر برکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده [زیر زنجیر ظلم و ستم]، واگذار کردیم!).(1)
2- «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ»؛ (پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرق ها!).(2)
3- «فَلا اُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغارِبِ اِنَّا لَقَادِرُونَ»؛ (سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها که ما قادریم).(3)
توضیح این که: این آیات همگى حاکى از تعدّد مشرق ها و مغرب ها و نقطه طلوع و غروب آفتاب است که لازمه آن کروى بودن زمین مى باشد؛ زیرا بطور مسلّم اگر زمین مسطّح و هموار باشد، براى جهان جز یک مشرق و یک مغرب نخواهد بود و تنها در صورتى کروى بودن زمین، به نسبت انحناى آن، هر نقطه اى داراى مشرق و مغرب جداگانه اى خواهد بود و طلوع خورشید بر جزئى از اجزاى آن، ملازم با غروب آن از جزء دیگر است و بنابراین، تعدّد مشرق و مغرب دلالت روشنى بر کروى بودن زمین دارد.
کروى بودن زمین از منظر روایات:
از روایاتى که از پیشوایان معصوم ما وارد شده است، بخوبى مى توان کروى بودن زمین را استفاده کرد؛ از آن جمله روایتى است که از امام صادق(علیه السلام) به مضمون زیر نقل شده است:
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «در مسافرتى، مردى با من همسفر گردید. او مقیّد بود که نماز مغرب را در تاریکى شب و نماز صبح را در تاریکى کامل (آخر شب) بخواند، امّا من برخلاف او بودم; هر موقع آفتاب غروب مى کرد نماز مغرب را مى خواندم و هر موقع فجر طلوع مى نمود، نماز صبح را به جا مى آورم. آن شخص از من خواست که من نیز مانند او رفتار کنم و عمل خود را چنین توجیه مى کرد: آفتاب پیش از آن که به سرزمین ما طلوع کند، بر دیگران طلوع مى نماید و هنگامى که از سرزمین ما ناپدید مى شود هنوز بر گروهى دیگر طالع و نور افشان است.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید من به او گفتم: وظیفه ما این است که هر موقع آفتاب از افق ما ناپدید شد، نماز مغرب را بخوانیم و نباید در انتظار غروب خورشید از نقاط دیگر باشیم و هر موقع فجر طلوع کرد، بر ماست که نماز صبح را بخوانیم اگر چه خورشید در همان موقع بر نقاط دیگر طالع باشد، چنان که بر مردم همان نقاط لازم است نمازهاى خود را موقع طلوع فجر و غروب آفتاب در افق خود انجام دهند.»(4)
این حقیقت را امام(علیه السلام) در حدیث دیگر چنین فرموده است: «إنّمَا عَلَیْکَ مَشْرِقُکَ وَ مَغْرِبُک»(5)؛ (تو باید که مشرق و مغرب منطقه خود را ملاک عمل قرار دهى!) و اینها همه به خاطر کرویّت زمین مى باشد.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.