نقش «ترس» در گرایش به خدا باوری!

آیا «ترس» در انسان می تواند یکی از اسباب گرایش و اعتقاد به خدا گردد؟

«ويل دورانت» مورخ غربی در منشأ پیدایش مذهب می نویسد: «ترس نخستين مادر خدايان است! و از ميان اقسام ترس، خوف از مرگ، مقام مهم‌ ترى دارد». همچنین «راسل» می نویسد: «گمان مى ‌كنم كه منشأ مذهب قبل از هر چيز ترس و وحشت باشد». بطلان اين فرضيه روشن است، زیرا گویا طرفداران این نظریه معتقدند؛ براى عقیده به مذهب و خدا، ريشه فوق طبيعى وجود ندارد. ثانیا گرچه ايمان به خدا به انسان قدرت روحى و آرامش مى دهد، اما چرا نظم حاکم در آفرینش را فراموش کرده، به دنبال دلایل درونی برای اعتقاد به وجود خدا می روند؟

«یاد مرگ» موجب غنیمت شمردن فرصت ها

امام علی(علیه السلام) درباره ترس از مرگ و غنیمت شمردن فرصت ها چه می فرمایند؟

امام علی(ع) درباره از دست دادن فرصت ها با وجود ترس از مرگ می فرماید: «از كسانى مباش كه از مرگ مى ترسند؛ ولى فرصت ها را از دست مى دهند»، در واقع ترس از مرگ گاه به سبب از دست دادن دارایی ها، مقامات و لذات دنيوى است كه شيوه افراد بى ايمان يا ضعيف الايمان است، و گاه به سبب از دست رفتن فرصت ها براى انجام اعمال نيك و اندوختن حسنات است، اما عجيب است كه با آگاهی از مرگ، در انجام اعمال نيك، شتاب نمی کنند.

پاسخ قرآن، به فراریان از جهاد

قرآن به کسانى که براى فرار از مرگ از جهاد شانه خالى مى کنند چه پاسخى مى دهد؟

قرآن کریم درباره اشخاصى که به دلیل ترس از مرگ در جهاد شرکت نمى کردند می فرماید: «بعضی از مردم هنگامی که فرمان جهاد داده می شود، به جاى این که از خداى قادر بترسند از بشر ضعیف و ناتوان وحشت دارند، بلکه وحشتشان از چنین بشرى بیش از خدا است»، به چنین افرادى باید گفته شود: به فرض این که با ترک جهاد چند روزى آرام زندگى کنید، بالاخره این زندگى فانى و بى ارزش است؛ علاوه بر این  فرار از مرگ سودی ندارد، چون  هر کجا باشید مرگ به دنبالتان مى شتابد و بالاخره روزى شما را در کام خود فرو خواهد برد.

علت ترس از مرگ

چرا بیشتر مردم از مرگ مى ترسند؟

انسان همیشه از «نیستى» مى گریزد. حال اگر مرگ را پایان همه چیز بدانیم و گمان کنیم با مردن همه چیز پایان مى گیرد، حق داریم که از آن بترسیم. در این میان گروهى مرگ را به معنى نیستى تفسیر نمى کنند، امّا با این حال از مرگ وحشت دارند؛ چرا که پرونده اعمال آنها آن قدر سیاه است که از مجازات هاى دردناک بعد از مرگ وحشت دارند. امّا آنها که نه مرگ را «فنا» مى بینند و نه «پرونده تاریک و سیاه» دارند، چرا از مرگ بترسند؟
 

علت ترس از «مرگ»

چرا ما انسانها از «مرگ» می ترسیم؟

كساني از «مرگ» مى ترسند كه مرگ را با نيستى و فنا مساوى مى دانند يا به خاطر آن كه پرونده اعمالشان سياه و تاريك است از آن مى گريزند؛ البته دلبستگى ها و وابستگى ها به زندگى دنيا و علاقه شديد به مال و مقام و زرق و برق ها نيز انسان را از مرگ مي ترساند؛ اما آنها كه مرگ را فنا نمى دانند و پرونده آنها روشن است و از وابستگى ها و دلبستگى ها به دنيا آزاد هستند ترسي از مرگ ندارند.

علت «ترس از مرگ» از منظر روایات

روایات اسلامی چه عواملی را سبب ترس و وحشت از «مرگ» میداند؟

در روايات تاكيد شده كه ترس از مرگ به خاطر آن است كه انسان آخرت خود را ويران ساخته و دنياى خود را آباد نموده است؛ لذا اكراه دارد كه از آبادى به سوى ويرانى برود و در روايت ديگری آمده است انساني كه ثروتی داشته ولی برای آخرتش چيزي از پيش نفرستاده است طبیعتا حاضر به جان دادن نيست. همچنین امام هادى(ع) علت ترس از مرگ را نشناختن حقيقت مرگ دانستند و مرگ را به حمام تميزى تشبيه نمودند كه انسان آلوده وارد آن مى شود تا هرگونه غم و اندوه خود را شستشو دهد و به شادمانى برسد.

ریشه ترس از مرگ

ریشه ترس از مرگ چیست؟

ترس از مرگ در اکثر مردم وجود دارد. لذا پس از تحلیل و بررسى این مسأله مى بینیم که ریشه این ترس را یکى از سه مطلب زیر تشکیل مى دهد: 1- بسیارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند. بدیهى است انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. 2- افرادى که مرگ را پایان زندگى نمى دانند و مقدمه اى براى زندگى در سرائى وسیع ترو عالى تر مى بینند، اما به خاطر اعمال خود و خلاف کارى ها از مرگ وحشت دارند. 3- علت دیگر براى ترس از مرگ، دلبستگى بیش از حد به دنیا است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567