پاسخ اجمالی:
ترس از مرگ در اکثر مردم وجود دارد. لذا پس از تحلیل و بررسى این مسأله مى بینیم که ریشه این ترس را یکى از سه مطلب زیر تشکیل مى دهد: 1- بسیارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند. بدیهى است انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. 2- افرادى که مرگ را پایان زندگى نمى دانند و مقدمه اى براى زندگى در سرائى وسیع ترو عالى تر مى بینند، اما به خاطر اعمال خود و خلاف کارى ها از مرگ وحشت دارند. 3- علت دیگر براى ترس از مرگ، دلبستگى بیش از حد به دنیا است.
پاسخ تفصیلی:
ترس از مرگ در اکثر مردم وجود دارد. لذا پس از تحلیل و بررسى این مسأله مى بینیم که ریشه این ترس را یکى از دو مطلب زیر تشکیل مى دهد:
1) بسیارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند. بدیهى است انسان از فنا و نیستى وحشت دارد، اگر انسان مرگ را به این معنى تفسیر کند حتماً از آن گریزان خواهد بود، و لذا حتى در بهترین حالات زندگى و در اوج پیروزى، فکر این مطلب، که روزى این زندگى پایان مى یابد، شهد زندگى را در کام آنان زهر مى کند و همیشه از این نظر نگرانند.
2) افرادى که مرگ را پایان زندگى نمى دانند و مقدمه اى براى زندگى در سرائى وسیع ترو عالى تر مى بینند اما به خاطر اعمال خود و خلاف کارى ها از مرگ وحشت دارند؛ زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتائج شوم اعمال خود مى بینند، بنابراین، براى فرار از محاسبه الهى و کیفر اعمال، میل دارند هر چه بیشتر مرگ را به عقب بیندازند.
ولى پیغمبران بزرگ خدا از یک سو ایمان به زندگى جاویدان بعد از مرگ را در دل ها زنده کردند و چهره ظاهرى وحشتناک مرگ را در نظرها دگرگون ساخته، چهره واقعى آن را که دریچه اى به زندگى عالى تر است به مردم نشان دارند.
و از سوى دیگر، دعوت به «پاکى عمل» کردند تا وحشت از مرگ به خاطر کیفر اعمال نیز زائل گردد، بنابراین، مردم با ایمان از پایان زندگى و مرگ به هیچ وجه وحشت ندارند. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.