پاسخ اجمالی:
در روايات تاكيد شده كه ترس از مرگ به خاطر آن است كه انسان آخرت خود را ويران ساخته و دنياى خود را آباد نموده است؛ لذا اكراه دارد كه از آبادى به سوى ويرانى برود و در روايت ديگری آمده است انساني كه ثروتی داشته ولی برای آخرتش چيزي از پيش نفرستاده است طبیعتا حاضر به جان دادن نيست. همچنین امام هادى(ع) علت ترس از مرگ را نشناختن حقيقت مرگ دانستند و مرگ را به حمام تميزى تشبيه نمودند كه انسان آلوده وارد آن مى شود تا هرگونه غم و اندوه خود را شستشو دهد و به شادمانى برسد.
پاسخ تفصیلی:
در روايات اسلامى نكته هاى جالبى در زمينه دلائل ترس و وحشت از مرگ ديده مى شود كه بسيار جالب و آموزنده است:
1- مردى از امام حسن مجتبى(عليه السلام) پرسيد: «يَابْنَ رَسُولِ الله! ما بالُنا نَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ لا نُحِبُّهُ؟»؛ (چرا ما مرگ را ناخوشايند مى دانيم و دوست نداريم؟) امام فرمود: «اِنَكُمْ اَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَ عَمَّرْتُمْ دُنْياكُمْ وَ اَنْتُمْ تَكْرَهَوُنَ النَّقْلَةَ مِنَ الْعِمْرانِ اِلَى الْخَرابِ!»(1)؛ (اين به خاطر آن است كه شما آخرت خود را ويران ساختيد و دنياى خود را آباد كرديد، لذا اكراه داريد كه از آبادى به سوى ويرانى رويد).
2- امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: مردى خدمت پيامبر(عليه السلام) آمد و عرض كرد: «مالى لا اُحِبُّ الْمَوْتَ»؛ (چرا من مرگ را دوست ندارم؟) پيامبر فرمود: «اَلَكَ مالٌ؟»؛ (آيا ثروتى دارى؟) عرض كرد: آرى. فرمود: «فَقَدَّمْتَهُ؟»؛ (آيا از پيش فرستاده اى؟) عرض كرد: نه! فرمود: «فَمِن ثَمَّ لا تُحِبُّ الْمَوْتَ»(2)؛ (از اينجاست كه مرگ را دوست ندارى).
3- در حديث ديگرى مى خوانيم كه امام هادى(عليه السلام) به عيادت يكى از ياران رفت و او را مشاهده كرد كه پيوسته مى گريد و از ترس مرگ بيتابى مى كند. امام به او فرمود: «يا عَبْدَ الله! تَخافُ مِنَ الْمَوْت لاِنَّكَ لا تَعْرِفَهُ»(3)؛ (بنده خدا! تو از مرگ مى ترسى به خاطر آنكه حقيقت مرگ را نمى شناسى) سپس امام(عليه السلام) مرگ را به حمام تميزى تشبيه فرمود كه انسان آلوده اى وارد آن مى شود و او را از هرگونه غم و اندوه و ناراحتى شستشو مى دهد و به سرور و شادمانى مى رساند.
4- امام زين العابدين على بن الحسين(عليه السلام) مى گويد: «لَمَّا اشْتَدَّ الاْمْرُ بِالحُسَيْنِ بْنِ عَلِّى بْنِ اَبى طالِب... كانَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ تَشْرُقُ اَلْوانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ، فَقالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض اُنْظُرُوا لايُبالى بِالْمَوْتِ!»(4)؛ (هنگامى كه كار بر امام حسين(عليه السلام) [در روز عاشورا] سخت شد، او و بعضى از يارانش [لحظه به لحظه] چهره هايشان برافروخته تر و اعضاى بدنشان آرام تر و خونسرديشان بيشتر مى شد، بعضى به بعضى ديگر گفتند ببينيد اينها اصلا اعتنائى به مرگ ندارند!).
اين احاديث در زمينه شرح علت ترس از مرگ به قدر كافى گوياست و نيازى به شرح ندارد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.