عقيده به «جنّ» نشانه تأثيرپذيری قرآن از فرهنگ جاهلی!

آيا اينكه قرآن سخن از «جنّ» گفته و اين موجود را تأييد نموده، نشانه تأثيرپذيري قرآن از فرهنگ جاهلی زمان خويش نيست؟

گفته‌اند: «قرآن، همنوا با فرهنگ زمانه و تحت تأثير آن دچار جنّ و جنّ زدگى شده»! اما اين اتهام ظالمانه از بدفهمى و كج‌انديشى ناشی شده. آرى جنّ حقيقتى پابرجاست كه جاى انكار ندارد و در گذشته‌هاى نه چندان دور نمودهايى داشته است و نمى‌توان هرچيز غيرقابل درك حسّى را محكوم به نيستى كرد. ضمن اینکه اعتراف به وجود داشتن جنّ چيزى است و نفى قدرت او بر دخالت در امور آدميان چيزى ديگر؛ و انكار اين (قدرت دخالت)، منجر به انكار اصل وجود جنّ نمی شود.

«سلب اختيار طلاق از زن» نشانه تأثير اسلام از فرهنگ جاهلی!

آيا مي توان گفت: قرآن متأثر از فرهنگ جاهليت اختيار طلاق را از زنان سلب كرده است؟!

رسم عرب جاهلي، طلاق و رجوع در عدّه بود و طلاق نيز حدّ و مرزى نداشت؛ حال آنكه جواز رجوع در عدّه طلاق رجعى و اساساً تشريع عده طلاق، از نوآورى‌ها و احكام تأسيسى استوار اسلام است. اينكه طلاق، يكسره در دست مرد باشد نيز صحيح نيست؛ چون «قاعده لا ضرر»، عموميت دليلِ «به دست مرد بودنِ اختيار طلاق» را تخصيص زده و روايت نبوى «الطلاق لمن أخذ بالساق» نيز تضعيف شده است.

تأثيرپذيری قرآن از فرهنگ جاهلی!؟

آيا اين سخن صحيح است كه چون قرآن به لسان قوم جاهلی نازل شده پس از فرهنگ و آداب جاهلی تأثير گرفته است؟!

قرآن آمد تا تأثيرگذار باشد و با عادات و رسوم فرسوده جاهلى مبارزه كند، نه آنكه در برابر عُرف حاكم كرنش نشان دهد و تأثير بپذيرد. عمده دليل کسانی که این شبهه را مطرح می کنند «تكلّم به لسان قوم» است، كه لازمه آن پذيرش بار محتوايى واژگانى است كه به كار گرفته مى شود؛ زيرا الفاظ و كلمات كاربردى هر قومى، حامل فرهنگ آن قوم مى باشد و به كار گرفتن آن از سوى هركه باشد، به معناى پذيرفت فرهنگ حاكم بر آن جامعه است. و حال آنكه واژگان كاربُردى رايج در عُرف هر لغتى، تنها به عنوان ذكر نام و نشان براى مفاهيمى است كه ميان گوينده و شنونده ردّ و بدل مى شود و هرگز نمى تواند نشانگر پذيرش انگيزه واضع اصل لغت باشد.

«تبعيض جنسيّتی» نشانه تأثيرپذيری قرآن از فرهنگ جاهلی!

آيا اين سخن كه "قرآن كريم متأثر از فرهنگ جاهلی جنس مرد را برتر از جنس زن می داند" صحيح است؟!

در عصر نزول قرآن، فرهنگ حاكم بر جامعه عرب ارزشی برای زن قائل نبود، و زن هيچ بهره‌اى از ميراث و حق رأى نداشت؛ اما اسلام آمد تا دست وى را بگيرد و تا سرحد جايگاه انسانى بالا برد. از نظر قرآن، زن در حقوق و بهره‌هاى انسانى هم‌سنگ مرد است، و اين همان برابرى است كه عقل آن را مى پذيرد. آيه «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَر وَ أُنثَى» دليلى قاطع بر هم‌سنگ بودن زن با مرد در اصل نژاد بشرى است.

"برتري پسر بر دختر" نشانه تأثير اسلام از فرهنگ جاهلی!

آيا اسلام با تاثیر گرفتن از «فرهنگ جاهلی» پسر را برتر از دختر دانسته است؟!

قرآن در آيات 58 و 59 سوره «نحل» بر انديشه جاهلى "برتري پسر بر دختر" خط بطلان كشيده؛ و به جهت تفاوتى كه اعراب ميان پسران و دختران مي نهادند، ایشان را به سخت‌ترين شكل سرزنش و توبيخ كرده است. در هيچ يك از تعبيراتِ سرزنش‌گرِ قرآن، نكوهشى يا خرده‌اى بر خود زن نيست ـ نه به تصريح و نه اشارت ـ بلكه همانا سرزنش بر عرب است كه چنين نگرش نادرستى داشتند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

مَنْ دَمِعَتْ عَيْنُهُ فينَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِکَ لَنا اَوْ حَقٍّ لَنا نُقِصْناهُ اَوْ عِرْضٍ اُنْتُهِکَ لَنا اَوْلاَِحَدٍ مِنْ شيعَتِنا بَوَّاءهُ اللّهُ تَعالى بِها فِى الْجَنَّةِ حُقُباً.

امالى شيخ مفيد، ص 175