اخلاق روزه داران از منظر آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری
رمضان؛ فرصت توبه و استغفار
بسم الله الرّحمن الرّحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ! لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ بگو، اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد، كه خدا همه گناهان را مى آمرزد، زيرا كه او آمرزنده و مهربان است».[1]
دعوت به توبه و اميد بخشی در قرآن و روايات
دقت در تعبيرات آيه فوق نشان مى دهد كه از اميد بخش ترين آيات قرآن مجيد نسبت به «همه گنهكاران است»، شمول و گستردگى آن به حدى است كه طبق روايتى امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: «مَا فِي الْقُرْآنِ آيَةٌ أَوْسَعُ مِنْ "يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا..."؛[2] در تمام قرآن آيه اى وسيع تر از اين آيه نيست».[3]
در جاى جاى آيات قرآن آثار «دعوت به توبه» و «اميد» ديده مى شود؛ چنانکه در ادامه آيه فوق مى فرمايد: «وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لاتُنْصَرُونَ؛[4] به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد پيش از آنكه عذاب به سراغ شما بيايد سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد».[5]
نيز در آيات ديگر مى فرمايد: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ؛[6] رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است». از زبان يعقوب پيامبر خدا مى فرمايد: «وَ لاتَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لايَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ؛[7] از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها كافران از رحمت خدا مأيوس مى شوند». از زبان پيامبر بزرگ ابراهيم نقل مى كند «وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ؛[8] چه كسى از رحمت پروردگارش مأيوس مى شود جز گمراهان»؟!
بنابراين انسان در هر شرايطى باشد و هر قدر آلوده به گناه گردد، باز بايد به سوى خدا برگردد، و از رحمتش مأيوس نباشد، كه اين يأس كفر و ضلالت و بزرگترين گناهان است.[9]
«يَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى نااميدى است و مى دانيم يأس از رحمت خدا بالاترين گناهان است، زيرا كسى كه از رحمت حق مأيوس شود از هيچ گناهى إبايى ندارد، چون مى گويد: «آب از سر من گذشته و من غرق شده ام چه يك قامت چه صد قامت».
نوميدى خطرناك ترين راه نفوذ شيطان در دل آدمى است كه او را آلوده هر گونه گناه مى كند، لذا در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه لقمان به فرزندش چنين مى گفت: «خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَك؛[10] از خداوند آنگونه بترس كه اگر تمام عبادات و اعمال نيك جن و انس را انجام داده باشى، امكان دارد به سبب لغزشى تو را مجازات كند و آن قدر به رحمت خدا اميدوار باش، كه اگر تمام گناه جن و انس را كرده باشى، امكان دارد تو را [به موجب توبه واستغفار و امر خيرى] رحمت كند».[11]
امير المومنين عليه السلام در گفتاری حكيمانه مى فرمايد: «در شگفتم از كسى كه نوميد مى شود، در حالى كه «استغفار» با اوست؛ عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ، وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ».[12] اشاره به اينكه خداوند درهاى توبه و استغفار را به روى بندگانش گشوده و آنها را به رحمت خود اميدوار ساخته است و فرموده: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ! لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ».[13]
امير المومنين عليه السلام همچنين در يکی از خطبه هايش تاکيد دارد که تا فرصت وجود دارد، بايد توبه کرد؛ ايشان می فرمايند: «فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِي نَفَسِ الْبَقَاءِ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ، وَ الْمُدْبِرُ يُدْعَى وَ الْمُسِيءُ يُرْجَى، قَبْلَ أَنْ يَخْمُدَ الْعَمَلُ وَ يَنْقَطِعَ الْمَهَلُ وَ يَنْقَضِيَ الْأَجَلُ [تَنْقَضِيَ الْمُدَّةُ] وَ يُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ وَ تَصْعَدَ الْمَلَائِكَةُ؛[14] اكنون كه در متن زندگى و حيات هستيد، عمل كنيد، [زيرا مهم ترين نتيجه عمر، عمل صالح است] اين در حالى است كه نامه هاى عمل گشوده و بساط توبه گسترده است، فراريان از طاعات خدا به سوى او فراخوانده مى شوند و به بدكاران و گنهكاران اميد عفو داده مى شود. پيش از آنكه چراغ عمل خاموش گردد، مهلت قطع شود و اجل پايان گيرد و پيش از آنكه درهاى توبه بسته شود و فرشتگان [كه مأمور ثبت اعمال نيك و بدند] به آسمان صعود كنند [سخت بكوشيد و فرصت را غنيمت بشماريد]».
امام عليه السلام در برخی از فراز های خطبه فوق مى فرمايد: «اينک كه در متن حيات هستيد ... بساط توبه گسترده است ... فراريان از طاعات خدا به سوى او فراخوانده مى شوند و به بدكاران و گنهكاران اميد عفو داده مى شود ... پيش از آنكه در توبه بسته شود [فرصت را غنيمت بشماريد و توبه کنيد]».
روشن است كه تا درهاى توبه باز و سفره توبه گسترده است، راه بازگشت باز است و با آب توبه مى توان آتش هاى برافروخته و سوزان گناه را خاموش كرد. در چنين حالتى انسان به درگاه خدا مى رود، اظهار ندامت مى كند و قطره اشكى كه حاصل توبه اى خالص است مى ريزد و دريايى از آتش را خاموش مى كند.
در كتاب كافى در حديثى[15] از امام باقر يا امام صادق عليهما السّلام مى خوانيم: «آدم به خداوند عرضه داشت: پروردگارا! شيطان را بر من مسلّط كردى و او را همچون خون در رگهاى من جارى ساختى، در برابر آن چيزى براى من قرار ده [كه آن را جبران كند]. فرمود: اى آدم! اين فضيلت را براى تو قرار دادم كه هر كس از فرزندان تو تصميم بر گناهى بگيرد، چيزى بر او نوشته نمى شود و اگر آن را عمل كند تنها يك گناه براى او مى نويسند و اگر تصميم بر حسنه اى بگيرد، حتى اگر عمل نكرده باشد، يك حسنه براى او مى نويسند و اگر عمل كند، ده حسنه نوشته خواهد شد. آدم عرض كرد پروردگارا! لطف بيشترى كن، فرمود: اين فرصت را براى تو قرار دادم كه هركس گناهى كند سپس استغفار نمايد او را مى بخشم. آدم عرض كرد: پروردگارا! لطف بيشترى كن، فرمود: درهاى توبه را به روى آنها گشوده ام تا زمانى كه جان آنها به گلوگاه برسد [و آخرين لحظه جدايى از دنيا فرارسد] آدم عرضه داشت: كافى است».[16]
رمضان؛ بهار توبه، استغفار و مغفرت
در ميان رواياتى كه در مورد ماه رمضان وارد شده، جامع ترين روايت، حديث معروفى است كه هر چه انسان در مورد آن تعمّق كند مطالب جديدى استفاده مى كند. از اين حديث استفاده مى شود كه ماه رمضان بايد سازنده باشد.[17] در اين حديث چنين مى خوانيم: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَكُفُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ؛ اى مردم جانهای شما در گرو اعمال شما است، پس [در فرصت ماه رمضان] با استغفار و توبه رهايشان كنيد».[18]
اين حديث به «خطبه شعبانيه» معرف است؛ در آخرين جمعه ماه شعبان، رسول خدا صلی الله عليه و آله براى آماده ساختن ياران خود جهت استقبال از ماه مبارك رمضان، اين خطبه را خواند و اهميت اين ماه را گوشزد نمود.[19] اين خطبه را حضرت على عليه السلام از حضرت رسول الله صلی الله عليه و آله روايت می کند؛ امير المومنين عليه السلام می فرمايد: رسول خدا صلی الله عليه و آله يك روز خطبه ای را براى ما خواند و در آن فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ، شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ، هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ، أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ، أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ، فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ، ... وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ، ... أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَكُفُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ...؛[20] اى مردم! ماه خدا با بركت، آمرزش و رحمت به سوى شما رو مى آورد. اين ماه برترين ماهها است. روزهاى آن برتر از روزهاى ديگر، و شبهاى آن بهترين شبها است، لحظات و ساعات اين ماه بهترين ساعات است. ماهى است كه به ميهمانى خدا دعوت شده ايد و از كسانى كه مورد اكرام خدا هستند، مى باشيد. نَفَس هاى شما همچون تسبيح، خوابتان چون عبادت، اعمالتان مقبول، و دعايتان مستجاب است. بنابراين با نيّت هاى خالص و دلهاى پاك از خداوند بخواهيد تا شما را در روزه داشتن و تلاوت قرآن در اين ماه توفيق دهد، چرا كه بدبخت كسى است كه از آمرزش الهى در اين ماه بزرگ محروم گردد ... و [در اين ماه] به سوى خدا از گناهانتان توبه كنيد ... اى مردم! جانهای شما در گرو اعمال شما است، پس [در اين ماه] با استغفار کردن رهايشان كنيد ...».
وقتی رمضان با برکت و رحمت و «مغفرت» روی آورده و لحظه لحظه های آن بهترين لحظه ها و دعا در آن مستجاب است، پس فرصت مناسبی برای استغفار و توبه است. البتّه هميشه بايد توبه كرد، ولى «بهار توبه» ماه مبارك رمضان است.[21]
امير المومنين عليه السلام نيز فرموده اند:«عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ، فَأَمَّا الدُّعَاءُ فَيُدْفَعُ بِهِ عَنْكُمُ الْبَلَاءُ، وَ أَمَّا الِاسْتِغْفَارُ فَيَمْحَى ذُنُوبَكُمْ؛[22] بر شما باد در ماه رمضان به كثرت استغفار و دعا، دعا بلا را از شما برطرف مى كند، و استغفار گناهانتان را محو مى نمايد».
وقتى ماه مبارك رمضان داخل مى شد امام زين العابدين عليه السلام جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير، سخن نمى گفت:[23] «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) إِذَا كَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ يَتَكَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ التَّسْبِيحِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّكْبِيرِ».[24]
کتاب های اعمال و مراقبات ماه رمضان هم - در ضمن آداب و دستورات خود - مشحون از توصيه به توبه و استغفار هستند.[25] بنابراين يکی از وظايف بسيار مهم روزه دار در ماه رمضان، توبه و استغفار است.
حقيقت توبه؟
«توبه» در اصل به معنى بازگشت از گناه است؛ اين در صورتى است كه به شخص گنهكارى نسبت داده شود. ولى در قرآن و روايات اسلامى بارها به خدا نسبت داده شده است؛ در اين صورت به معنى بازگشت به رحمت است. همان رحمتى كه به خاطر ارتكاب گناه، از گنهكار سلب شده بود؛ پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگى خدا، رحمت الهى به او باز مى گردد. يكى از نام هاى خدا، «توّاب» يعنى بسيار بازگشت كننده به رحمت يا بسيار توبه پذير است.[26]
وجوب توبه و تعجيل در آن
از آيات قرآن برمی آيد که: توبه و تعجيل در آن واجب است؛ چنانکه در آيه 8 سوره تحريم مى خوانيم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، توبه كنيد، توبه اى خالص و بى شائبه».
همه انبياى الهى هنگامى كه براى هدايت امّت هاى منحرف مأموريت مى يافتند، يكى از نخستين گام هايشان دعوت به توبه بود؛ چرا كه بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جايى براى نقش توحيد و فضائل نيست.
پيغمبر بزرگ خداوند هود عليه السلام از نخستين سخنانش اين بود: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْه؛[27] اى قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد و توبه نماييد».
در روايات اسلامى نيز بر توبه و تعجيل در آن تأكيد شده است؛ چنانکه امير مؤمنان على عليه السلام به فرزندش امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد: «وَاِنْ قارَفْتَ سَيِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَها بِالتَّوبَةِ؛[28] اگر مرتكب گناهى شدى، آن را به وسيله توبه هرچه زودتر محو كن».
امام على بن موسى الرضا عليه السلام از جدّش رسول خدا صلى الله عليه وآله چنين نقل مى كند که: «لَيْسَ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ مُؤْمِنٍ تَائِبٍ أَوْ مُؤْمِنَةٍ تَائِبَةٍ؛[29] چيزى در نزد خدا، محبوب تر از مرد يا زن با ايمانى كه توبه كند نيست!».
اين تعبير مى تواند دليلى بر وجوب توبه باشد؛ به خاطر اين كه توبه محبوبترين امور در نزد خدا شمرده شده است. علاوه بر اين، دليل عقلى روشنى بر وجوب توبه داريم و آن اينكه عقل حاكم بر اين است كه در برابر عذاب الهى ـ خواه يقينی باشد يا احتمالى ـ بايد وسيله نجاتى فراهم ساخت، و با توجّه به اينكه توبه بهترين وسيله نجات است، عقل آن را واجب مى شمرد.[30]
اركان توبه
همانگونه كه گفته آمد، حقيقت توبه بازگشت از نافرمانى خدا به سوى اطاعت است، كه ناشى از پشيمانى و ندامت نسبت به اعمال گذشته مى باشد. لازمه اين پشيمانى تصميم بر ترك آن در آينده و همچنين جبران مافات است. يعنى تا آنجا که توبه کار توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خويش برچيند، و اگر حقوق از دست رفته اى است و قابل جبران است، جبران نمايد. به همين دليل، در قرآن مجيد در آيات بسيارى توبه را با اصلاح و جبران همراه ساخته.
به عنوان نمونه در آيه 160 سوره بقره بعد از اشاره به گناه بزرگ كتمان آيات الهى و مجازات سخت آنها مى فرمايد: «إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ؛ مگر كسانى كه توبه كنند و اصلاح نمايند و آنچه را كتمان كرده بودند آشكار سازند كه من توبه آنها را مى پذيريم، و من توّاب رحيم هستم».[31]
نكته شايان توجّه در اينجا اين است كه ذکر كلمه «اصلاح» بعد از «توبه» در آيات قرآن هرگونه جبران مافات را شامل مى شود؛ از جمله:
1. شخص توبه كار بايد حقوقى را كه از مردم پايمال كرده است به آنها باز گرداند؛ اگر در حيات هستند به خودشان، و اگر از دنيا رفته اند به وارثان آنها برساند.
2. اگر حيثيّت كسى را به خاطر غيبت كردن يا اهانت لكّه دار كرده باشد بايد از او حليّت بطلبد، و اگر از دنيا رفته است به تلافى حيثيّت بر باد رفته، كار خير براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد.
3. اگر عباداتى از او فوت شد، قضا نمايد. و اگر كفّاره دارد - مانند ترك روزه عمداً و شكستن عهد و نذر - كفّاره آن را بدهد.
4. با توجّه به اين كه گناه قلب را تاريك مى سازد، بايد آنقدر اطاعت و بندگى كند تا ظلمت دل را با نور اطاعت برطرف سازد.[32]
جامع ترين سخن درباره تفسير معنى «اصلاح» همان چيزى است كه در كلمات قصار[33] امير مؤمنان على عليه السلام در نهج البلاغه در شرح معنی «استغفار» آمده است؛ ايشان در بيان حقيقت توبه می فرمايد: استغفار مقام بلند مرتبگان است و آن يك كلمه است، امّا شش معنا و مرحله دارد: نخست پشيمانى از گذشته. دوّم تصميم بر ترك هميشگى در آينده. سوّم اين كه حقوقى را كه از مردم ضايع كردی به آنها بازگردانی، به طورى كه هنگام ملاقات پروردگار حقّى بر تو نباشد. چهارم اين كه هر واجبى كه از تو فوت شده، حقّ آن را به جاى آوری (قضا كنی). پنجم آن كه گوشت هايى كه در اثر حرام بر اندامت روييده، با اندوه بر گناه آب كنی تا چيزى از آن باقى نماند و گوشت تازه به جاى آن برويد. و ششم آن كه به همان اندازه كه شيرينى معصيت و گناه را چشيدی، زحمت طاعت را نيز بچشی، پس از انجام اين مراحل مى گويی: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ».[34]
دوام توبه
توبه بايد پابرجا و دائم بوده باشد. از يك سو، هرزمان خطايى از انسان بر اثر وسوسه هاى «نفس اماره» سربزند، بايد بلافاصله به سراغ توبه رود. از سوى ديگر، از هر گناهى توبه مى كند بايد كمال مراقبت را به خرج دهد كه آن توبه را نشكند و بر تعهّد خود در پيشگاه خدا نسبت به ترك آينده باقى بماند. به تعبير ديگر، اگر بعد از توبه از گناه، هنوز انگيزه هاى آن در اعماق دل و جان او باقى مانده، بايد با آن به مبارزه برخيزد و جهاد با نفس را جزء برنامه خويش قرار دهد و به اين ترتيب هم در صفّ تائبان باشد و هم در صفّ مجاهدان.[35]
براى اين که توبه کننده به گناه بازگشت نکند، رعايت امورى لازم است: 1. جدا شدن از محيط گناه و عدم شركت در مجالس معصيت. 2. بايد در دوستان و معاشران خود تجديد نظر كند. 3. هر زمان وسوسه ها و انگيزه هاى آن گناه در او پيدا مى شود، به ذكر خدا روى آورد. 4. همواره درباره آثار زيانبار گناهى كه آن را ترك گفته، بينديشد. 5. بايد وقت شبانه روزى خود را با برنامه هاى صحيح پركند و... . [36]
مراتب توبه کاران
علماى اخلاق براى توبه كاران درجات و مراتب مختلفى ذكر كرده اند؛ از يك نظر توبه كاران را مى توان به چهار گروه تقسيم كرد:
گروه اوّل كسانى هستند كه از گناهان خويش توبه مى كنند، ولى بعد از مدّتى توبه را مى شكنند و به گناه باز مى گردند بى آن كه تأسّف و ندامتى از كار خويش داشته باشند. اينها در واقع در مرحله نفس امّاره قرار دارند و عاقبت و سرانجام آنها كاملًا مبهم و پر مخاطره است. چرا كه ممكن است يكى از مراحل توبه و بازگشت به سوى خدا مقارن با پايان عمر آنها باشد و به اصطلاح عاقبت آنها به خير شود، ولى اى بسا پايان عمر آنها با يكى از زمان هاى توبه شكنى همراه گردد، و پايانى اسف انگيز و عاقبتى دردناك داشته باشند، و به اصطلاح «عاقبت به شرّ» از دنيا بروند.
گروه دوم كسانى هستند كه از گناهان خود توبه مى كنند، و راه طاعت و بندگى حق را ادامه مى دهند، ولى گاه شهوات در مورد بعضى از گناهان بر آنها غالب مى شود و توبه را مى شكنند، چون هنوز توان كافى در برابر شهوات پيدا نكرده اند؛ ولى با اين حال، از توبه شكنى نادم و پشيمانند و پيوسته به خود مىگويند اى كاش چنين گناهى را نكرده بوديم، و انشاء اللَّه بزودى توبه خواهيم كرد. اين گونه افراد هم در واقع در مرحله نفس امّاره اند ولى اميد نجاتشان زيادتر است.
گروه سوم توبه كارانى هستند كه بعد از توبه از گناهان بزرگ پرهيز مى كنند، و نسبت به اصول طاعات پايبندند، ولىگاه گرفتار بعضى از گناهان مى شوند، بى آنكه بطور عمد قصد توبه شكنى داشته باشند، امّا بلافاصله پشيمان شده و به سرزنش نفس خويشتن مى پردازند و عزم خويش را بر توبه جزم مى كنند، وسعى دارند از اسباب گناه فاصله بگيرند. اين گروه در مرحله عالى از نفس لوّامه قرار دارند و به سوى نفس مطمئنّه نزديك مى شوند و اميد نجات براى آنها بسيار زياد است.
گروه چهارم توبه كارانى هستند كه بعد از توبه با اراده اى محكم و آهنين راه اطاعت و بندگى خدا را پيش مىگيرند و پا برجا مى مانند. درست است كه معصوم نيستند و گاه فكر گناه و لغزش ها ممكن است در آنها پيدا شود، ولى از آلودگى به گناه در عمل پرهيز دارند، چرا كه نيروى عقل و ايمان در آنها به قدرى زياد است كه بر هواى نفس چيره شده و آن را مهار زده است.
اين گروه صاحبان نفس مطمئنّه اند كه در سوره فجر، آيه 27 تا 30، مخاطب به خطاب والا و پر افتخارى هستند كه: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً؛ تو اى روح آرام يافته! * به سوى پروردگارت باز گرد در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است». سپس لباس افتخار: «فَادْخُلِي فِي عِبادِي * وَ ادْخُلِي جَنَّتِي؛ سپس در سلك بندگانم درآى * و در بهشتم داخل شو»، در بر مى كنند.[37]
آثار و بركات توبه
توبه هرگاه حقيقى باشد، و از اعماق جان برخيزد و جامع شرايط باشد، به يقين مقبول درگاه خدا مى شود، و آثار و بركاتش نمايان مى گردد. بركات و منافع توبه بسيار فراوان است كه در آيات و روايات بطور گسترده به آنها اشاره شده است؛ از جمله امور زير است:
1. توبه گناهان را محو و نابود مى كند همانگونه كه در ذيل آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» آمده است: «عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ؛ اميد است [با اين كار] پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند».[38]
2. توبه نه تنها گناه را مى پوشاند و از بين مى برد، بلكه آن را مبّدل به حسنه مى كند؛ همانگونه كه در آيه 70 سوره فرقان آمده است كه مى فرمايد: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً، فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ؛ مگر كسانى كه توبه كنند، و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى كند».
3. توبه كار حقيقى چنان مورد عنايت و محبّت پروردگار قرار مى گيرد كه حاملان عرش الهى نيز براى او استغفار مى كنند، و تقاضاى ورود او و خانواده اش را در بهشت برين و جنّات عدن مى نمايند.
در حديثى[39] مى خوانيم كه معصوم عليه السلام می فرمايد: «خداوند به توبه كنندگان [واقعى] سه فضيلت داده است كه هرگاه يكى از آنها را به جميع اهل آسمانها و زمين بدهد، مايه نجات آنها است».
سپس به آيه شريفه «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛[40] خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست دارد!» اشاره كرده و مى فرمايد: «فَمَنْ احَبَّهُ اللَّهُ لَمْ يُعَذِّبْهُ؛ هر كس خداوند او را دوست دارد، او را عذاب نخواهد كرد».
بعد به اين آيات شريفه اشاره می کند: «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ * رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛[41] فرشتگان كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن [طواف مى كنند] تسبيح و حمد پروردگارشان را مىگويند، و به او ايمان دارند، و براى مؤمنان استغفار مى كنند [و مىگويند] پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته است؛ پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى كنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار. پروردگارا! آنها را در باغ هاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرموده اى وارد كن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان، هركدام صالح بودند، كه تو توانا و حكيمى! و آنان را از بدی ها نگاه دار، و هر كس را در آن روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساخته اى و اين است همان رستگارى عظيم».[42]
باز آی! باز آی! هر آنچه هستی باز آی!
«توبه» مخصوص به گناه يا گناهان خاصى نيست، و شخص و اشخاص معيّنى را شامل نمى شود، و زمان محدودى ندارد، و سنّ و سال و عصر و زمان خاصّى در آن مطرح نيست. بنابراين، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مكان مى باشد؛ اگر شرايط لازم در توبه جمع باشد مورد قبول درگاه الهى خواهد بود.
تنها استثنايى كه در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجيد به آن اشاره شده، اين است كه اگر انسان زمانى به سراغ توبه رود كه در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدّمات انتقال او از دنيا فراهم شده است و يا عذاب الهى فرا رسد، پذيرفته نمى شود، و در آن زمان درهاى توبه بسته خواهد شد. زيرا اگر كسى در آن حال توبه كند، توبه او اضطرارى است نه اختيارى و توأم با ميل و رغبت.
قرآن کريم در سوره نساء آيه 18 مى گويد: «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ، حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ، قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ، وَ لا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ، أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً؛ توبه كسانى كه كارهاى بدى انجام مى دهند و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد مى گويد: الآن توبه كردم، پذيرفته نيست و نه توبه كسانى كه در حال كفر از دنيا مى روند، [و در عالم برزخ توبه مى كنند] اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم شده است».
بنابراين توبه تنها در يك مورد پذيرفته نيست و آن جائى است كه مسأله از شكل اختيارى بودن بيرون رود و شكل اضطرارى و اجبارى بخود بگيرد.
حتّی توبه مشرکان نيز پذيرفته است؛ به يقين تمام كسانى كه در آغاز اسلام از شرك توبه كردند و مسلمان شدند توبه آنها پذيرفته شد. همچنين تمام مشركانى كه امروز نيز توبه كنند و رو به اسلام آورند، به اتّفاق همه علماى اسلام توبه آنها پذيرفته مى شود. ولى اگر مشرك توبه نكند و با حال شرك از دنيا برود مشمول غفران و عفو الهى نخواهد شد.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه اگر افرادى از روى عناد و لجاج مرتكب گناهانى شوند، سپس از مركب لجاجت و غرور پايين آيند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان نيز پذيرفته مى شود. در تاريخ اسلام نمونه هاى فراوانى براى اين گونه افراد است كه نخست در صفّ دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند.
همچنين مسلّم است كه اگر انسان ساليان دراز گناه كند و بعد پشيمان شود و حقيقتاً توبه و جبران كند، توبه او پذيرفته خواهد شد.
البتّه منظور اين است كه توبه با تمام شرايطش انجام گردد؛ مثلاً، اگر حقوق افرادى ضايع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصيه كند كه حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه كند.
آيات فراوانى از قرآن نيز دليل بر عموميّت توبه و شمول آن نسبت به جميع گناهان است؛ از جمله:
1. در آيه 53 سوره زمر مى خوانيم: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ! لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ بگو، اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد، كه خدا همه گناهان را مى آمرزد، زيرا كه او آمرزنده و مهربان است».
2. در آيه 54 سوره انعام آمده: «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ، ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ، فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ هركس از شما كار بدى از روى نادانى كند سپس توبه و اصلاح نمايد، مشمول رحمت خدا مى شود، چرا كه خداوند غفور و رحيم است».
در اين آيه هرگونه عمل سوء كه تمام گناهان را فرا مى گيرد، قابل توبه و باز گشت ذكر شده است.
3. در آيه 135 سوره آل عمران چنين آمده است: «وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ، ذَكَرُوا اللَّهَ، فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ، وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ، وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا؛ و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند، و بر گناه اصرار نمى ورزند».
در اين جا نيز با توجّه به اين كه ظلم و ستم، هرگونه گناهى را شامل مى شود، چرا كه بعضى از گناهان ستم بر ديگران است و بعضى ظلم به خويشتن، و در اين آيه نسبت به همه آنها وعده پذيرش توبه داده شده است، عموميّت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات مى شود.
4. در آيه 31 سوره نور همه مؤمنان را مخاطب قرار داده مى فرمايد: «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا باز گرديد تا رستگار شويد». واژه «جَمِيعاً» دليل بر اين است كه هر گناهكارى دعوت به توبه شده است، و اگر توبه داراى شمول و عموم نباشد، چنين دعوتى صحيح نيست.
در اين باره روايات زيادى در كتب شيعه و اهل سنّت نقل شده كه: «درهاى توبه تا آخرين لحظات عمر، مادام كه انسان مرگ را با چشم خود نبيند باز است».[43] شايد بتوان گفت اين حديث از احاديث متواتر است.[44]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.