پاسخ اجمالی:
ایشان مي فرمايد: «به سبب ايمان، انسان به اعمال صالح رهنمون مى شود و به وسيله اعمال صالح، ايمانِ انسان آشكار مى گردد. با ايمان، كاخِ علم و دانش آباد مى شود و به وسيله علم، هراس از مرگ حاصل مى گردد، با مرگ، دنيا پايان مى گيرد، و با دنيا مى توان آخرت را به دست آورد و با برپا شدن قيامت، بهشت نزديك مى شود و دوزخ براى گمراهان آشكار مى گردد؛ مردم به جز قيامت، اقامتگاهى ندارند و به سرعت در اين ميدان به سوى آن سر منزل آخرين پيش مى روند».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 156 «نهج البلاغه» از ايمان و آثار آن [كه اعمال صالح و علم و دانش و ترس از مجازات قيامت و آمادگى براى اين سفر پر خطر و سرانجام رسيدن به بهشت است] سخن مى گويد. نخست مى فرمايد: (ايمان، روشن ترين راه، با نورانى ترين چراغ است)؛ «سَبِيلٌ أَبْلَجُ(1) الْمِنْهَاجِ، أَنْوَرُ السِّرَاجِ(2)». از آنجا كه بهترين راه، راهى است كه در روزها روشن و بدون هيچ گونه مانع، و شب ها نيز داراى چراغ باشد، امام(عليه السلام) ايمان را به چنين راهى تشبيه كرده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه مراد از «سراج»، چراغ هايى باشد كه به صورت علامت در جاده ها نصب مى گردد تا مسافران به بيراهه نروند؛ يعنى ايمان، راهش روشن و نشانه هايش آشكار است.
سپس مى افزايد: (به سبب ايمان، انسان به اعمال صالح رهنمون مى شود و به وسيله اعمال صالح، ايمانِ انسان آشكار مى گردد. با ايمان، كاخِ علم و دانش آباد مى شود و به وسيله علم، هراس از مرگ [و مسئوليّت هاى بعد از آن] حاصل مى گردد)؛ «فَبِالْإِيمَانِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحَاتِ، وَ بِالصَّالِحَاتِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الْإِيمَانِ، وَ بِالْإِيمَانِ يُعْمَرُ الْعِلْمُ، وَ بِالْعِلْمِ يُرْهَبُ الْمَوْتُ».
به يقين، ايمان در هر دو جمله به معناى عقيده باطنى است؛ در حالى كه «يستدلّ» در جمله اوّل به معناى عليّت است و در جمله دوم، كاشفيّت؛ يعنى ايمان، سبب عمل صالح مى شود و عمل صالح، كشف از ايمان مى كند؛ ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه «يستدلّ» در هر دو به معناى عليّت باشد؛ يعنى همان گونه كه ايمان، سبب عمل صالح مى شود، عمل صالح نيز سبب قوّت ايمان است.
و اين كه مى فرمايد: «به وسيله ايمان، عالَمِ علم آباد مى شود» ممكن است اشاره به دو نكته باشد:
نخست اينكه هر گاه انسان به آفريدگارى دانا و حكيم ايمان داشته باشد و آفرينش را هدفمند بداند، يقين پيدا مى كند كه چيزى در اين عالَم، بى دليل و بى هدف نيست و به دنبال آن تلاش مى كند علل و عوامل اشياء و اسرار پديده ها و آثار آنها را دريابد. مانند تعبير يكى از بزرگ ترين دانشمندانِ علوم طبيعى که می گوید: «چيزى كه دانشمندان بزرگ را وادار به تلاش براى كشف اسرار طبيعت در طول ساليان دراز مى كرد، ايمان آنها به هدفمند بودن آفرينش بود و اينكه چيزى در اين جهان بى حساب و كتاب نيست».
ديگر اين كه يكى از موانع علم و معرفت، تعصّب هاى كور و كر، غرور و هواهاى نفسانى است؛ ولى هنگامى كه ايمان آمد، همه اين موانع برچيده مى شود و راه وصول به سرچشمه هاى ايمان هموار مى گردد.
اضافه بر اين، علم بى عمل، علمى است ويران و همسنگ با جهل؛ و چيزى كه علم را با عمل قرين مى كند و آن را آباد مى سازد، ايمان است؛ همان گونه كه در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ»(3)؛ (علم، عمل را فرا مى خواند؛ اگر دعوت او را اجابت كرد، مى ماند و گرنه مى رود).
و اين كه مى فرمايد: «انسان به سبب علم از مرگ مى ترسد» به اين دليل است كه مرگ را پايان زندگى نمى داند؛ بلكه آغاز زندگى نوينى تلقى مى كند كه انسان در آن با نتيجه اعمال خود روبرو خواهد بود.
سپس در ادامه اين بيان كه علّت و معلول ها و لازم و ملزوم ها را پشت سر هم ذكر مى كند، مى فرمايد: (با مرگ، دنيا پايان مى گيرد، و با دنيا مى توان آخرت را به دست آورد و با برپا شدن قيامت، بهشت نزديك مى شود و دوزخ براى گمراهان آشكار مى گردد؛ مردم به جز قيامت، اقامتگاهى ندارند و به سرعت در اين ميدان به سوى آن سر منزل آخرين پيش مى روند)؛ «وَ بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْيَا، وَ بِالدُّنْيَا تُحْرَزُ الْآخِرَةُ، وَ بِالْقِيَامَةِ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ، وَ تُبَرَّزُ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ، وَ إِنَّ الْخَلْقَ لَا مَقْصَرَ(4) لَهُمْ عَنِ الْقِيَامَةِ، مُرْقِلِينَ(5) فِي مِضْمَارِهَا إِلَى الْغَايَةِ الْقُصْوَى». جمله «وَ بِالْقِيَامَةِ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ، وَ تُبَرَّزُ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ» برگرفته از آيات 90 و 91 سوره «شعراء» است: «وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ * وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ».
آرى، مرگ پايان زندگى دنياست و سرآغاز زندگى ابدى؛ و با مرگ پرونده اعمال بسته مى شود؛ چرا كه مزرعه آخرت، تنها دنياست و در قيامت، دو چيز بيش نيست: يا بهشت است و سعادت جاويدان و يا دوزخ است و عذاب ابدى؛ و همه انسان ها بدون استثنا به سوى يكى از اين دو سرنوشت پيش مى روند.
بعيد نيست ذكر اين عبارت پس از بيان داستان «جنگ جمل» و آتش افروزان آن، اشاره به اين نكته باشد كه اگر آنها ايمان قوى داشتند، گرفتار آن جنگ خانمان سوز و پر مسئوليت نمى شدند. اگر ايمان سالمى داشتند آگاهى پيدا مى كردند و زندگى باقى آخرت را به زندگى فانى اين دنيا نمى فروختند؛ ولى افسوس كه حجاب هواپرستى، عقل انسان را از درك حقايق باز مى دارد؛ با اين كه جادّه روشن است و نشانه ها آشكار.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.