پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در بیان اقسام «ایمان» می فرماید: «بعضى از ايمان ها در دل ها ثابت و بعضى ديگر ناپايدار است». هم چنین در روایت می خوانیم: «ايمانى كه مستقر باشد تا ابد ادامه خواهد يافت؛ اما ايمان عاريتى را خداوند قبل از ممات مى گيرد». در واقع اگر انسان داراى نفس مطمئنّه باشد و ايمان در قلبش نفوذ كند، ايمان او مستقر است و با دگرگونى شرايط، تهديدها و تطميع ها متزلزل نمى شود؛ اما عواملی چون هوی پرستی، ضعف نفس و آلودگى به گناه باعث تزلزل ايمان انسان می شوند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخش اوّل خطبه 189 «نهج البلاغه»، با اشاره به اقسام «ايمان» مى فرمايد: (بعضى از ايمان ها ثابت و استوار در دل هاست و بعضى ديگر ناپايدار و عاريتى است در ميان قلبها و سينه ها تا سرآمدى معلوم)؛ «فَمِنَ الْاِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ، إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ».
تقسيم ايمان به ثابت و مستقر و متزلزل و ناپايدار و به بيان ديگر عاريتى، چيزى است كه در احاديث اسلامى به آن اشاره شده است. در حديثى از امام رضا(عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «وَ هُوَ الَّذِى أَنشَأَكُمْ مِّنْ نَّفْس وَاحِدَة فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ»(1) اين چنين مى فرمایند: «فَالْمُسْتَقَرُّ اَلْإِيمَانُ الثَّابِتُ وَ الْمُسْتَوْدَعُ الْمُعَارُ»(2)؛ (مستقرّ به معناى ايمان ثابت است و مستودع، ايمان عاريتى است). در حديث ديگرى از امام ابوالحسن(عليه السلام) در تفسير همان آيه آمده است: «مَا كانَ مِنَ الْإِيمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَبَداً وَ مَا كَانَ مُسْتَوْدَعاً سَلَبَهُ اللهُ قَبْلَ الْمَمَاتِ»(3)؛ (ايمانى كه مستقر باشد تا ابد ادامه خواهد يافت و اما ايمان عاريتى، خداوند آن را قبل از ممات مى گيرد).
گرچه در تفسير آيه فوق نظرات مختلفى داده شده است، از جمله اينكه منظور از مستقر آنهايى هستند كه از قرارگاه رَحِم به دنيا گام نهادند و مستودع، آنهايى هستند كه هنوز در رَحِم مادرانند؛ ولى مانعى ندارد كه يك آيه داراى چند تفسير باشد. به هرحال اگر انسان داراى نفس مطمئنّه شود و ايمان در اعماقش نفوذ كند، ايمان او مستقرّ است و با دگرگونى شرايط، تهديدها و تطميع ها متزلزل نمى شود؛ ولى اگر راسخ نباشد، زوال آن در برابر زر و زور كاملا ممكن است.
عوامل تزلزل ايمان متعدد است؛ عدم آگاهى از دلايل محكم و هواپرستى ها و ضعف نفس و آلودگى به گناهان بزرگ. هر يك از اينها امورى هستند كه ممكن است در پايان عمر، ايمان انسان را متزلزل سازند و سرانجام آدمى بى ايمان از دنيا برود. تعبير به «عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ»؛ كنايه از اين است كه ايمان هنوز در قلب و روح آدمى نفوذ نكرده و به همين دليل استقرار نيافته است. درست مانند انسانى كه به كنار ديوار خانه اى مى رسد و وارد آن نمى شود. به يقين چنين شخصى استقرارى ندارد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.