پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در این باره می فرماید: «براى تو [عامل جمع آوري زكات] در اين زكات نصيب مشخص و حقّ معينى است و شريكانى از بينوايان دارى، ما حق تو را به طور كامل مي دهيم تو هم بايد حقّ آنها را به طور كامل بدهي، اگر چنين نكنى در قيامت بيش از همه دشمن و شاكى داري، بدا به حال كسى كه در پيشگاه خداوند، فقرا و مساكين و سائلان و محرومان و بدهكارانِ ورشكسته، شاكى او باشند. سبك شمردن امانت و دنبال خيانت رفتن، باعث مي شود كه درهاى ذلت و رسوايى در دنيا گشوده شود و در آخرت، خوارتر و رسواتر بگردد، [و بدان] بزرگترين خيانت، خيانت به امّت است و رسواترين غشّ و تقلّب، نسبت به پيشوايان اسلام است».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در نامه 26 «نهج البلاغه» به نكته مهمى اشاره مى كند و آن اينكه كارگزار امام(عليه السلام)، نبايد اين حقيقت را فراموش كند كه او تنها به عنوان عامل جمع آورى زكات، حقّ معينى دارد و گروه هاى ديگر از مستحقين زكات با او شريك اند و اگر رعايتِ حقّ آنها را نكند در قيامت سرنوشت بسيار شوم و تاريكی خواهد داشت، مى فرمايد: ([بدان] براى تو در اين زكات نصيب مشخص و حقّ معينى است و شريكانى از مستمندان و بينوايان دارى، به يقين ما حق تو را به طور كامل خواهيم داد تو هم بايد حقّ آنها را به طور كامل بپردازى)؛ «وَ إِنَّ لَكَ فِي هَذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً مَفْرُوضاً، وَ حَقّاً مَعْلُوماً شُرَكَاءَ أَهْلَ مَسْكَنَةٍ، وَ ضُعَفَاءَ ذَوِي فَاقَةٍ، وَ إِنَّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ، فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ». اشاره به اينكه مبادا در مورد زكات كه طبق صريح آيه قرآن مجيد مال مشتركى است در ميان هشت گروه، معامله مال اختصاصى و شخصى كنى.
آن گاه به آثار زيان بار تخلف از اين دستور اشاره كرده و مى فرمايد: (اگر چنين نكنى از كسانى خواهى بود كه در قيامت بيش از همه دشمن و شاكى دارند)؛ «وَ إِلَّا تَفْعَلْ فَإِنَّكَ مِنْ أَكْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ». اشاره به اينكه در دادگاه عدل الهى گاه انسان يك يا چند مخالف دارد، شايد بتواند به نحوى رضايت آنها را جلب كند و گاه هزاران هزار شاكى كه جلب رضايت همه آنها غير ممكن است و كسانى كه در زكات و اموال بيت المال خيانت كنند از اين گروه اند.
حضرت در ادامه مى فرمايد: (بدا به حال كسى كه در پيشگاه خداوند، فقرا و مساكين و سائلان و كسانى كه از حقشان محروم شده اند و بدهكارانِ ورشكسته و در راه ماندگان [همگى] خصم و شاكى او باشند)؛ «وَ بُؤْسَى(1) لِمَنْ - خَصْمُهُ عِنْدَ اللهِ - الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاكِينُ وَ السَّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُونَ(2) وَ الْغَارِمُونَ وَ ابْنُ السَّبِيلِ». واژه هاى «فُقَراء»، «مَساكين»، «سائِلُون» و «مَدْفُوعُون» همه اشاره به گروه نيازمندانند؛ با اين تفاوت كه بسيارى از مفسّران قرآن مجيد معتقدند كه مسكين از فقير بيچاره تر است، گويى شدت فقر او به حدّى است كه او را زمينگير كرده است (؛ زيرا «مسكين» از ماده «سكون» است). آنها بايد كاملا مورد توجّه باشند و اى بسا به سبب شرم و حيا مطلقاً از كسى و حتى از بيت المال درخواست نكنند؛ در حالى كه «سائلون» شرم و حيا را كنار گذاشته و از باب ناچار درخواست كمك مى كنند و «مدفوعون» كسانى هستند كه ممكن است بالقوه غنى و بى نياز باشند؛ يعنى اموال قابل ملاحظه اى دارند؛ اما اموالشان را غاصبان گرفته و آنها را از حقشان محروم ساخته اند و فعلا فقير و نيازمندند. «غارِمُون» به معناى بدهكارانى است كه از پرداخت بدهى خود عاجز شده اند يا بدون تقصير ورشكست گرديده اند.
بعضى از مفسّران نهج البلاغه، «مَدْفُوعون» را معادل «فى سَبيلِ الله» كه در مصارف زكات آمده دانسته اند به اعتبار اينكه آنها را به وسيله زكات به كارهاى الهى وادار مى كنند و «سائلون» را معادل «فى الرِّقاب» (بردگانى كه در رنج و زحمتند) دانسته اند به اعتبار اينكه تقاضاى آزادى از بردگى را دارند.
به اين ترتيب از مصارف هشت گانه زكات، شش مصرف در اينجا ذكر شده و يك مصرف كه «عامِلُونَ عَلَيها» (كسانى كه فعاليتى براى جمع آورى زكات مى كنند) هستند، قبلاً امام(عليه السلام) به آن اشاره كرده و باقى مى ماند هشتمين مصرف كه «مؤلفة قلوبهم» باشند كه در عبارت امام(عليه السلام) نيامده است، شايد به اين دليل كه در آن محيط محل ابتلا نبوده است. به علاوه به گفته مرحوم علّامه مجلسى، امام(عليه السلام) در اين بيانِ خود در صدد ذكر همه مصارف هشت گانه نبوده است تا بخواهيم با تكلّفاتى همه آنها را در كلام امام(عليه السلام) درج كنيم.
آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به استدلال محكمى پرداخته و بدى حال خيانتكاران به بيت المال را اين گونه شرح داده و مى فرمايد: ([اين گونه افراد، خائنان به بيت المال اند] و آن كس كه امانت را سبك بشمرد و در وادى خيانت گام بگذارد و خويشتن و دينش را از آن پاك نسازد درهاى ذلت و رسوايى را در دنيا به روى خود گشوده و در سراى آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود)؛ «وَ مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ، وَ رَتَعَ(3) فِي الْخِيَانَةِ، وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا، فَقَدْ أَحَلَّ(4) بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا، وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى». اما ذلت و رسوايى در دنيا به سبب آن است كه خيانت هاى گسترده معمولا پنهان نمى ماند و دير يا زود فاش مى شود و صاحب آن رسوا مى گردد و مردم با چشم حقارت به او نگاه مى كنند و در آخرت كه نامه هاى افراد به دستشان داده مى شود، و «يوم البروز» و روز آشكار شدن اعمال پنهانى است، پرونده آنها در برابر اهل محشر گشوده مى شود و ذلت و رسوايى بزرگ در آنجاست.
شايان توجّه اينكه امام(عليه السلام) تنها تعبير به خيانت در امانت نمى كند، بلكه سبك شمردن امانت را هم به عنوان «اسْتَهانَ بِالْأَمَانَةِ» عيب بزرگى مى شمرد و اين به علت اهمّيّت فوق العاده امانت است.
آن گاه امام(عليه السلام) در پايان اين نامه به نكته ديگرى اشاره مى فرمايد كه خيانت گاهي درباره يك شخص است و گاهي درباره يك امّت و به يقين خيانت درباره يك امّت بسيار زشت تر است و خطرناك تر است. مى فرمايد: ([و بدان] به يقين بزرگترين خيانت، خيانت به امّت است و رسواترين غشّ و تقلّب، غشّ و تقلّب به پيشوايان اسلام است؛ والسلام)؛ «وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ(5) الْغِشِّ(6) غِشُّ الْأَئِمَّةِ وَ السَّلَامُ)». دليل آن روشن است؛ زيرا اگر انسان به يك يا چند نفر خيانت كند ممكن است روزى پشيمان شود و آنها را پيدا كند و به نحوى رضايتشان را جلب نمايد، ولى اگر خيانت به امتى صورت گيرد، جبران كردن آن بسيار مشكل و گاه محال است. به علاوه خيانت به امّت، خيانت به امامِ امّت نيز خواهد بود و جلب رضاى او نيز بسيار مشكل است.
امام(عليه السلام) در اين عبارت از دو عنوان استفاده فرموده اند: يكى مسئله خيانت و ديگرى غشّ (تقلّب) و اين بدان جهت است كه بسيارى از خيانتكاران از پنهانكارى و غشّ براى كار خود استفاده مى كنند و در واقع مرتكب دو خلاف مى شوند يكى غشّ و ديگرى خيانت از طريق غشّ، از اين رو امام(عليه السلام) به هر دو عنوان اشاره فرموده است. علت اينكه غش را در برابر امامان و پيشوايان(عليهم السلام) ذكر كرده، آن است كه خائنان، از امام(عليه السلام) و پيشوايان(عليهم السلام) در هراسند به همين دليل خيانت خود را از طريق غشّ و پنهانكارى اعمال مى كنند.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.