پاسخ اجمالی:
مـراد از تـنـگـی و سـخـتـي معيشت، فقر و نداري نيست؛ بلكه مراد آن است كه كسي كه خدا را فـراموش كند حتي اگر ثروت بي شمار هم داشته باشد باز آرامش روحي و رواني نخواهد داشت و همواره در پي افزايش ثروت و دلواپس از دست دادن آن، بيماري و ... خواهد بود و روشن است كه با چنين روحيه اي زندگي بسيار تلخ و تنگ خواهد بود. نكته ديگر اينكه منظور از «اعراض» در آیه، روگرداني عمدي و عناد با حقّ بعد از آگاهي و اتمام حجت با ایشان است؛ اما بسياري از مردم اینگونه نیستند. بنابراین، گشايش زندگي آنها به طور عادي و نتيجه تلاش آنها است؛ مگر كساني كه گرفتار سنّت استدراج شده اند و خداوند خواسته كه آنها در دنيا طلبي غوطه ور شوند.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 124 سوره طه قـرآن می خوانیم كـه: (هـر كس از ياد خدا روي گرداند معيشت تنگي خواهد داشت)؛ «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا». این در حالی است که اكثر كساني كه به خدا توجهي ندارند و تنها به دنیا فکر می کنند، زندگي خوبي دارند.
برخی با استناد به آیه فوق می گویند: ما مومنین بسیاری را می شناسیم که از زندگی و امکانات رفاهی مطلوبی برخوردار نیستند؟ اگر «یاد خدا» و «اعراض از آن» در معیشت و زندگی انسان موثر است، پس چرا آنان این چنین زندگی می کنند؟!
آیا این نوعی نقض سخن قرآن نیست؟
منظور از «معیشت ضنک»؟
بنابر فرض وجود ایمان واقعی و عمل به دستورات دین، این آیه در صدد بيان اين نكته است كه اعراض از ياد خدا سبب تنگي معيشت مي شود؛ اما باید توجه داشت «معيشت ضنك» لزوما به معني فقر و تنگدستي و فقر مالی نيست؛ بلكه گاهی با وسعت مال و فراواني امكانات هم زندگی بر انسان سخت می گردد. چه بسا شخص درآمدی هنگفت دارد، ولي بخل و حرص و آز زندگي را بر او تنگ کرده است.
کسی که خدا را فراموش کند و با او قطع رابطه نماید، دیگر چیزی غیر از دنیا برای او نمی ماند که وی به آن دل بندد و آن را مطلوب یگانه خود قرار دهد. در نتیجه همه کوشش های خود را منحصر در آن می کند و فقط به اصلاح زندگی دنیوی پرداخته و روز به روز آن را توسعه بیشتری می دهد. به تمتع و بهره برداری از آن سرگرم شده و این معیشت او را آرام نمی کند، چه کم باشد و چه زیاد. برای اینکه هرچه از آن به دست می آورد، به آن قانع نگشته و به آن راضی نمی شود و دائما چشم به اضافه تر از آن می دوزد، بدون این که این حرص و تشنگی اش به جایی منتهی شود و او را اشباع کند. پس چنین کسی دائما در فقر و تنگدستی به سر می برد و همیشه دلش علاقه مند به چیزی است که ندارد، صرف نظر از غم و اندوه و اضطراب و ترسی که از نزول آفات و روی آوردن ناملایمات و فرارسیدن مرگ و بیماری دارد، و صرف نظر از اضطرابی که از شرّ حسودان و کید دشمنان دارد. بنابراین او همواره در میان آرزوهای برآورده نشده و ترس از فراق آنچه برآورده شده به سر می برد.(1)
ممكن است شخصی خانه اي از خشت هاي طلا و نقره هم براي خود فراهم كند و انواع وسائل رفاه و آسايش را هم جور كند ولي باز معيشت او سخت و تنگ باشد؛ چون آرامش واقعي ندارد و روح او اقناع نشده است. بسياري از افراد را ديده ايم كه در كاخ ها زندگي مي كنند ولي زندگي آنها نكبت بار و سخت است.
اصولا هنگامى كه انسان مسئوليت هايش را به دنبال فراموش كردن ياد خدا به فراموشى بسپارد غرق در شهوات و حرص و طمع مى گردد پيدا است كه نصيب او «معيشت ضنك» خواهد بود. زیرا نه قناعتى در کار خواهد بود كه جان او را پر كند و نه توجه به معنويت كه به او غناى روحى دهد و نه اخلاقى كه او را در برابر طغيان شهوات باز دارد. اصولا تنگى زندگى بيشتر به خاطر كمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى به خاطر عدم اطمينان به آينده و ترس از نابود شدن امكانات موجود و وابستگى بيش از حد به جهان ماده است.(2)
ياد خدا مايه آرامش جان، تقوا و شهامت است و فراموش كردن او مايه اضطراب و ترس و نگراني است.
نكته ديگر اينكه «اعراض» به روگرداني عمدي بعد از آگاهي و اتمام حجّت می گویند. بنابراین، برخی از مردم شاید دور از معارف الهي باشند امّا از آن اعراض و رویگردان نشده اند؛ لذا گشايش زندگي آنها به طور عادي و نتيجه تلاش آنهاست.(3)
ثروت ظاهری، حاصل سعی و تلاش
هر كس در اين دنيا فعاليّتي داشته باشد، حداقل بهره و ثروت ظاهری خواهد داشت و طبيعي است اگر كسي بيشتر فعاليت كند، بهره ی بيشتري خواهد داشت؛ چه کافر باشد، و چه مسلمان.
خداوند در آیات 18 و 19 سوره اسراء می فرماید: «مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَه عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُومًا مَدْحُورًا»؛ (هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مى دهيم آنگاه جهنّم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرّر مى داريم).
از آنجا كه كافران بيشتر فعاليت خود را متوجه دنيا مي كنند طبيعي است كه برداشت و بهره ی بيشتري داشته باشند. در حالي كه مومنان به دليل عبادت ها و مسئوليّت هاي ديني مانند جهاد و رعايت تقوا و معنويت گرايي، وقت كمتري براي دنيا مي گذارند و از سوي ديگر مؤمنان به جهت رعايت احكام الهي، دست يابي به مال را از هر طريقي جايز نمي دانند؛ اما كافران محدوديت شرعي ندارند. لذا طبيعي است كه كافران از دارايي بيشتري برخوردار باشند.
این نکته را نیز باید توجه داشت که اساسا بسیاری از این ثروت و فقرها، دلیل بر تقرّب و یا دوری از خدا نیست بلکه برای امتحان و آزمایش انسان ها است. خداوند در قرآن می فرماید: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَن* وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ* كَلا...»(4)؛ (امّا انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى كند و نعمت مى بخشد [مغرور مى شود و] مى گويد: پروردگارم مرا گرامى داشته است، و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى گيرد [مأيوس مى شود و] مى گويد: پروردگارم مرا خوار كرده است، چنان نيست كه شما مى پنداريد...).
آزمايش الهى گاه با نعمت است، و گاه با انواع بلا، نه روى آوردن نعمت بايد مايه غرور گردد، و نه بلاها مايه ياس و نوميدى، ولى بسیاری از انسان ها در هر دو حال هدف آزمايش را فراموش مى كند، به هنگام روى آوردن نعمت چنان مى پندارد كه مقرب درگاه خدا شده، و اين نعمت دليل بر آن قرب است، در صورتی که طبق این آیات نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دورى از حق، اينها ابزار امتحان الهی است كه خداوند طبق حكمتش هر گروهى را به چيزى آزمايش مى كند.(5)
از آن گذشته برخی از برخورداری های انسان های بدکار و بی ایمان، نوعی عذاب برای آنهاست. این مجازات در ادبیات دینی، «مجازات استدراج» نامیده می شود و مفهوم آن اين است كه خداوند بعضى از افراد طغيانگر و ظالم را كه مى خواهد مجازات كند مشمول نعمت هاى خود قرار مى دهد تا یاد خدا و استغفار را از یاد ببرد سپس هنگامى كه نعمت بر او فوق العاده زياد شد ناگهان خداوند نعمت را سلب مى كند تا آن شخص طغیان گر شديدا احساس درد و عذاب كند.(6) به همين جهت درحديثى از امام حسين عليه السلام مى خوانيم: «الِاْسْتِدْراجُ مِنَ اللَّهِ سبحانه لِعَبدِهِ انْ يُسْبِغَ عَلَيْه النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»(7)؛ ( استدراج در نعمت و غافلگير كردن خداوندى اين است كه به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق شكرگزارى را او سلب مى كند [ناگهان به زمين مى خورد و همه چيز را از دست مى دهد]). امام علی(علیه السلام) نیز در حدیثی در بیان این سنت الهی می فرماید: «اذا رَأَيْتَ اللَّهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ البَلاءَ فَقَدْ ايْقَظَكَ، اذا رَأَيْتَ اللَّهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ النَّعَمَ مَعَ الْمَعاصى فَهُوَ اسْتِدراجٌ لَكَ»(8)؛ (هنگامى كه مشاهده كنى [بعد از ارتكاب گناه] خداوند بلاهايى پشت سر هم بر تو مى فرستد تو را بيدار كرده و هنگامى كه خداوند متعال با انجام معاصى نعمت هايش را بر تو مى فرستد اين نوعى عذاب استدراجى است.)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.