پاسخ اجمالی:
اولا: دعا کردن دستوری است که خدای حکیم داده است و حُکم خدای حکیم منافاتی با حکمت او ندارد. ثانیا: دستور به دعا فقط برای اجابت نیست؛ حکمت اصلی دعا ارتباط با خداست. ثالثا: دعا خود در «سلسله اسباب» حکمت و مصلحت الهی قرار دارد. خداوند به همان دليل كه حكيم است، مواهب او نسبت مستقيمى با شايستگى ها و لياقت هاى افراد دارد؛ دعا كنندگان واقعى با رفتن به در خانه خدا ميزان اين شايستگى را در خود بالا مى برند. رابعا: توجه به اثرات و برکات دعا نشان می دهد که این آموزه دینی به هیچ وجه موضوعی بی ثمر نیست و به خاطر این آثار و برکات امری «راجح» و قابل اعتناء می باشد.
پاسخ تفصیلی:
در مواجهه با برخی آموزه های اسلامی ممکن است این موضوع به ذهن آدمی خطور کند که برخی از آنها با همدیگر تضاد دارند و قابل جمع نیستند. یکی از این موضوعات، تضاد داشتن اعتقاد به حکیم بودن خداوند با آموزه «دعا» است. بدین بیان که وقتی طبق چارچوب اندیشه ای اسلام می گوییم که خداوند به عنوان حکیم ترین وجود قابل تصور در هستی همه، مقدرات امور جهان و هستی را بر اساس مصالحی که خود به آنها داناتر است پیش می برد، دیگر چه کارکرد و مجالی برای دعا باقی می ماند که بنده ای بخواهد با واسطه آن، تغییری در آن تصمیم گیری حکیمانه ایجاد کند؟! بنابراین دعا، در مقابل آن جریان حکیمانه امور توسط خداوند، اقدامی بی مورد و نابجا است. با چنین تناقضی چگونه می توان کنار آمد؟!
برای پاسخ به این سؤال باید به چند نکته توجه کنیم.
1. دعا حُکمی الهی است و حکم خدا نمی تواند منافی حکمت او باشد:
دعا کردن دستوری است که خدای حکیم داده است و حکم خدای حکیم نمی تواند منافاتی با حکمت او داشته باشد؛ به تعبیری دیگر حُکم حکیم نمی تواند غیر حکیمانه باشد. جست وجوی آیات قرآن ما را به این حقیقت بسیار مهم رهنمون می سازد که دعا یکی از دستورهای مهم خداوند به بندگانش و یکی از خواسته های او از آنهاست. مثلا در آیه 60 سوره غافر می خوانیم: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ»؛ (پروردگار شما گفته است: مرا بخوانيد تا دعاى شما را بپذيرم! كسانى كه از عبادت من تكبر مى ورزند به زودى با ذلت وارد دوزخ مى شوند). یا در آیه 77 سوره فرقان بیان شده که: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»؛ (بگو: اگر دعاى شما نباشد پروردگارم براى شما ارجى قائل نيست..). یا مثلا در آیه 186 سوره بقره می بینیم که پس از بيان آياتى درباره فضيلت و احكام ماه مبارک رمضان خطاب به پیامبر(صلی الله علیه وآله) گفته می شود که: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»؛ (و هنگامى كه بندگان من، از تو درباره من سؤال كنند [بگو:] من نزديكم. دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا مى خواند، پاسخ مى گويم...). تأمل در این آيات نشان می دهد که دعا از نظر اسلام چه اندازه مهم شمرده شده است به گونه اى كه هم عبادت است و هم باعث اعتناى خدا به انسان می گردد و هم وسيله تقرب بنده به مولاست.
2. دستور به دعا خود حکمتی اصیل دارد و فقط برای اجابت نیست؛ حکمت اصلی دعا ارتباط با خدا و جلب عنایت اوست:
هنگام رجوع به آیات دعا در قرآن، باید به همه جوانب و ظرافت های این آیات، توجه کنیم. خداوند متعال در آیه 55 سوره اعراف می فرماید: «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً»؛ (پروردگار خود را [آشكارا] از روى تضرع و در پنهانى بخوانيد). نیز در آیه 77 سوره فرقان می خوانیم: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»؛ (ای پیامبر بگو: اگر دعایتان نبود، خدا به شما توجهی نداشت). این آیات این نکته را به ما یادآور می شوند که اگر کسی از دعا به عنوان وسیله ارتباط با خداوند غفلت کند و آن را سبک بشمارد، موجب بی توجهی خداوند به خودش می گردد و این درست در حالی است که هیچ بحثی از «اجابت» دعا نشده و فقط انسان به ارتباط با خداوند فرا خوانده شده است. یعنی دعا به خودی خود و بدون اینکه زمنیه ساز به دست آمدن خواسته یا حصول حاجتی باشد مورد تاکید قرار گرفته و موضوعیت یافته است. در همین راستا می بینیم که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) صریحا در حدیثی فرموده اند که: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَأَلَحَّ فِي الدُّعَاءِ اسْتُجِيبَ لَهُ أَوْ لَمْ يُسْتَجَبْ لَه»(1)؛ (خدا بیامرزد بنده ای را که از خدا حاجتی را طلب کند پس در دعا کردن پافشاری کند چه [دعایش] استجابت بشود و چه نشود). بنابراین یکی از مهم ترین حکمت های دعا ارتباط یافتن بنده با خداوند است و نه لزوما حصول خواسته های بنده. یعنی خدا از بندگانش به صورت عام و کلی خواسته تا با او ارتباط یابند و خود را رشد داده و در مسیر عبودیت و بندگی او مستحکم تر گام بردارند.
به همین خاطر است که یکی از والاترین مراتب متجلی در ادعیه و مناجات های معصومین(علیه السلام) درخواست های عاشقانه آن حضرات از خداوند برای نیل به «حب و عشق شورمند و باشکوه او» است و نه چیز دیگر: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ حُبَّكَ، وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ، وَالعَمَلَ الَّذِي يُبَلِّغُنِي حُبَّكَ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ حُبَّكَ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ نَفْسِي وَأَهْلِي، وَمِنَ المَاءِ البَارِدِ»(2)؛ (خدایا من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوست دارانت را و این که در پی کاری بروم که مرا به عشق تو پیوند دهد. خدایا، آن کن که دوستی تو پیش من از خودم و خانواده ام و آب خوش گوار محبوب تر باشد).
3. دعا خود در سلسله اسباب حکمت و مصلحت الهی قرار دارد:
کسانی که دعا کردن را دخالت در اراده حکیمانه خداوند در جریان امور می دانند گويا از اين نكته غفلت دارند كه دعا صرفا الفاظ و لقلقه لسان نيست بلكه نوعی آمادگى روحى و شايستگى معنوى و خودسازى است كه مى تواند در سلسله علل قرار گيرد و علت ناقصه اى را كامل كند. زيرا فضل بى پايان خدا به اندازه شايستگی ها و لياقت ها به افراد مى رسد و بنابراين كسب شايستگى و لياقت مى تواند منشأ فضل و فيض تازه اى گردد. شاید ذکر یک مثال بتواند موضوع بحث را برای ما روشن تر کند: ممكن است زمينى بر اثر عدم آمادگى براى زراعت، نظر باغبان را به خود جلب نكند. زيرا پاشيدن بذر را در آن بيهوده مى بيند اما اگر موانع مختلف از اين زمين برچيده شود و آمادگى يابد، به زودى باغبان در آن بذرافشانى خواهد كرد. زيرا چنین زمینی لياقت خود را با زبان حال بيان کرده است.
با روشن شدن این مثال می گوییم آنها كه دعا را فقط به معناى الفاظی توخالى پنداشته اند در قرار گرفتن آن در سلسله علل به شك افتاده اند. اشارات صریحی به این معنا در احادیث اسلامی وجود دارد. مثلا از امام صادق(علیه السلام) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم که فرموده اند: «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاما»(3)؛ (دعا می تواند قضای الهی را حتی بعداز اینکه مقدر شود، تغییر دهد)، یا «لَا يَرُدُّ الْقَضَاءَ إِلَّا الدُّعَاء»(4)؛ (هیچ چیز غیر از دعا، قضای الهی را برنمی گرداند).
بنابر آنچه گفته شد، واضح می شود که دعا امری غیرمنطقی و یا به اصطلاح، فضولی در کار خدا نیست؛ زيرا درست است كه خداوند حكيم و مهربان است و آن چه را به صلاح بندگان باشد بى كم و كاست به آنها خواهد داد ولى به همان دليل كه حكيم است، مواهب او نسبت مستقيمى با شايستگى ها و لياقت هاى افراد دارد. دعا كنندگان واقعى با رفتن به در خانه خدا و صفا بخشیدن دل و جان خود به نور معرفت الهی و توبه از گناه – به عنوان یکی از شرایط قبولی دعا و اسباب جلب رحمت الهی– ميزان اين شايستگى را در خود بالا مى برند و به همان نسبت سهم بيشترى از آن مواهب خواهند گرفت و مشمول عنایت خاص خداوند خواهند گردید(5) به همین خاطر است که امام صادق(علیه السلام) در حدیثی می فرماید: «إِنَّ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لَا تُنَالُ إِلَّا بِمَسْأَلَة»(6)؛ (در نزد خداوند مقاماتى است كه بدون دعا كسى به آن نمى رسد).
4. دعا آثار و برکاتی دارد که انجام آن را راجح و قابل اعتنا می نماید:
توجه به اثرات و برکات دعا نشان می دهد که این آموزه دینی به هیچ وجه موضوعی بی ثمر نیست و به خاطر این آثار و برکات امری راجح و قابل اعتنا می باشد؛ بعضی از این آثار و برکات عبارت اند از:
الف. احساس امنیت و امیدواری با وجود تکیه گاهی محکم
به ثمر نرسيدن تلاش ها و كوشش ها در زندگى، گاهى انسان را از پيروزى نهايى، براى هميشه مأيوس مى سازد و از به كار گرفتن باقيمانده نيرو و توان خود بازمى دارد و انديشه كردن در دستيابى به طريق تازه و ابتكارات جديد را در راه حل مشكل مختل مى سازد. بنابراین انسان براى تقويت اراده و برطرف كردن ناراحتی هایش به تكيه گاهى قوی احتياج دارد. دعا – که حقیقت آن ارتباط یافتن با وجودی است که «آسان» و «سخت» برای او معنا ندارد – چراغ اميد را در انسان روشن مى سازد و این موضوع اثر تربیتی بسیار عمیقی برای آدم دارد. دانشمندى مى گويد: «وقتى كه ما نيايش مى كنيم خود را به قوه پايان ناپذيرى كه تمام كائنات را به هم پيوسته است متصل و مربوط مى سازيم». و نيز مى گويد: «امروز جديدترين علم يعنى روانپزشكى همان چيزهائى را تعليم مى دهد كه پيامبران تعليم مى دادند، چرا؟ به علت اينكه روان پزشكان دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين، نگرانى و تشويش و هيجان و ترس را كه موجب نيم بيشترى از ناراحتي هاى ما است برطرف مى سازد». مردمى كه دعا و نيايش را فراموش كنند با عكس العمل هاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهند شد.(7)
ب. پیروزی بر اضطراب های درونی
دعا خواص بسیار مؤثری در مبارز با اضطراب هاى درونى نیز دارد. هيچ گاه زندگى انسان از ناملايمات خالى نبوده و هم اكنون نيز نيست بلكه شواهد و قراينى در دست داريم كه حجم مشكلات روانى با پيشرفت تمدن صنعتى، افزايش چشمگيرى پيدا كرده است كه علل عمده آن را مى توان در چند امر خلاصه كرد: اول عدم توازن ترقى سطح تكنيك و صنعت با ترقى رشد اخلاقى است كه سرچشمه انواع تهاجم هاى اجتماعى و اقتصادى و نظامى می گردد و نتيجه آن حكومت اصل «همه چيز براى من» به جاى «همه چيز براى همه» و انواع انحصارطلبی هاى فردى و دسته جمعى و غصب و تجاوز به حقوق ديگران خواهد بود. دوم احساس بيهودگى، پوچى و بى روح بودن زندگى به این خاطر كه هدف هايى كه جوامع مادى كنونى براى زندگى ترسيم مى كنند، نمى تواند با ارزش وجودى انسان هماهنگ باشد. سوم افزايش برخوردها و اصطكاك منافع، گسترش درگيری هاى اجتماعى، نگرانی هاى حاصل از تخلف ها، پيمان شكنی ها، شكست ها و ناكامی ها خود عامل مهم ديگرى براى اين اضطراب هاست. چهارم وسايل ناسالم «هيجان زا» و يا «مخدر» كه به عنوان وسايل سرگرمى مورد بهره بردارى قرار مى گيرد از عوامل مهم بروز روزافزون اين اضطراب هاست. سرعت تحولات اجتماعى و جهانى نيز به اين عوامل دامن زده و آنها را متراكم تر به طورى كه اعصاب انسان عصر ما در زير بار سنگين اضطراب و نگرانى آشفته مى شود. از آن جا كه نگرانی ها سرچشمه حالت «غمزدگى» است، دعا اثر عميقى در زدودن اضطراب دارد زيرا از يك سو سبب رشد اخلاقى و توازن تكاملهاى مادى با تكاملهاى اخلاقى و عاطفى مىگردد.(8)
ج. ایجاد نور تقوا در دل انسان
دعا نور تقوا را در دل انسان زنده مى كند. وقتى انسان دست به دعا برداشته، به درگاه خداوند توسل مى جويد و خدا را با اسماى حسنى و صفات جلال و جمالش مى خواند، آن صفات بازتابى در وجود انسان خواهد داشت و طبعا انسان را به سمت خداوند سوق مى دهد به گونه اى كه انسان احساس مى كند كه اگر بخواهد دعايش مقرون به اجابت شود، بايد توبه كند. دعا انسان را به توبه فرا مى خواند و توبه او را به تجديد نظر در زندگى رهنمون می سازد.(9)
د. بهره گیری از آموزه های اخلاقی و معرفتی و آثار تربیتی دعا
وقتى انسان به درگاه خداوند روى مى آورد در اين فكر فرو مى رود كه او بر همه چيز توانا و قادر است و اسرار درون و برون ما را مى داند. اين مطلب سبب مى شود كه سطح معرفت انسان بالا برود.(10) علاوه بر آن، دعا، مخصوصا دعاهاى معصومين(عليهم السلام) سرشار از درس هاى عالى تربيت و اخلاق و معارف دینی است. مثلا «دعاى ندبه» براى كسانى كه با دقت و حضور قلب و با توجه به مضمون و محتوايش آن را زمزمه مى كنند، يك دوره درس امامت و ولايت عاشقانه است يا دعاى بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى يك دوره كامل معارف و عقايد، مخصوصا درس توحيد و يكتاپرستى است. «دعاى كميل» به ما درس تهذيب و خودسازى و توبه مى دهد و از «دعاى مكارم الاخلاق» مى توان يك دوره اخلاق اسلامى را استخراج كرد.(11)
هـ.خاصیت غفلت زدایی بعضی ادعیه
دعا انسان را به مسائلى كه توجه ندارد و از آن غافل است توجه مى دهد به عنوان مثال دعايى كه شيعيان پس از نمازهاى روزانه در ماه مبارك رمضان مى خوانند و با فراز «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور»(12)؛ (خدایا، سرور را بر اهل قبور وارد کن)، آغاز می شود، انسان را به ياد بسيارى از امورى كه در طول سال از آن غافل بوده - مسائلی مانند لزوم رفع فقر و نیازمندی تنگدستان، تأمین خوراک شکم گرسنگان، پرداخت بدهی بدهکاران، زدودن غم و اندوه غم زدگان و... - مى اندازد.(13)
و. تاثیر دعا در هم بستگی اجتماعی برای نیل به اهداف بزرگ
با توجه به اين كه يكى از عوامل تأثير دعا، دعا براى ديگران است، می بینیم که دعا روح اجتماعى را جانشين انحصارطلبی هاى فردى مى سازد و به خاطر توجه به يك مبدأ بىپايان، ازلى و ابدى كه سرچشمه همه نيكی هاست و زندگى عالى تر و برترى كه انسان در پرتو ارتباط با او در خود مى بيند احساس بيهودگى و پوچى را از خود دور ساخته و براى زندگى، هدفى بزرگ مى ابد.(14)
ز. تاثیر دعا در سلامتی بدن و جسم
آن چنان که یکی از روانشناسان و اطبای معروف معاصر یعنی «الکسیس کارل» در کتاب های خود «نیایش» و «راه و رسم زندگی» می نویسد: دعا و نیایش به طور كامل و صحيحى در فعاليت هاى مغزى انسانى نوعى شكفتگى و انبساط باطنى ايجاد كرده و گاه قهرمانى و دلاورى را تحريك مى كند. از آن گذشته نيايش نه تنها بر روى حالات عاطفى بلكه همان طور که گفتیم بر كيفيات بدنى نيز اثر مى گذارد و گاهى در چند لحظه يا چند روز بيمارى جسمى را بهبودى مى بخشد. این دانشمند در كتاب «نيايش» روى اين مسأله تأكيد كرده و از طريق تجربى، ثبوت آن را قطعى مىشمارد و مى گوید: نيايش گاهى تأثيرات شگفت آورى دارد بيمارانى بوده اند كه تقريبا به طور آنى از دردهايى چون جذام، سرطان، عفونت كليه و زخم هاى مزمن و سل ريوى و... شفا يافته اند.(15)
با وجود تمام این آثار و آموزه ها آیا باز هم می توان به تضاد حکمت الهی و آموزه دعا معتقد بود و آنها را غیرقابل جمع معرفی کرد؟
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.