پاسخ اجمالی:
«سخاوت» در مقابل «بُخل» است و به معنی بذل و بخشش در امور مالی یا غیرمالی می باشد. فضیلت سخاوت در روایات عبارت است از: 1- از اخلاق انبياء است. 2- ستون ايمان می باشد. 3- سخاوتمند به معارف الهی یقین دارد. 4- خدا سخاوتمند را دوست دارد. 5- موجب نزدیک شدن به بهشت می شود. 6- باعث دوستی و محبت مردم می شود. 7- موجب دوری از آتش جهنم می شود. 8- نشانه شجاعت می باشد و ....
پاسخ تفصیلی:
«سخاوت» و جود و بخشش در مقابل بُخل است، بُخل آن است كه شخص بخيل از نظر روانى به جائى رسيده كه نمى تواند نسبت به ديگرى احسان، انفاق، تعليم و راهنمائى داشته باشد و سخاوت نيز مانند بُخل مواردى دارد، مانند انفاق مال، تعليم علم، تربيت ادبى و اخلاقى، اعطاء شخصيت و عنوان و راهنمايى كردن كسى و هر بذل و بخششى كه بدون غرض انجام گيرد، پس آنطور كه بعضى فكر مى كنند، سخاوت در مالِ تنها نيست، اينكه امام علی(علیه السلام) مى فرمايند: «پرهيزکار عطاء و بخشش به كسى مى كند كه او را محروم كرده» نه فقط از نظر مال بلكه از نظر تعليم و تربيت و شخصيت بخشيدن و غيره چنين است، فردى كه قلبش و روحش را ساخته [است] از عمل ناشايست ديگرى سرخورده و ناراحت نمى گردد و سعى مى كند با عمل صحيح او را آگاه كند، اين صفت از كرامت هاى نفسانى انسان است، احسان به غير ذاتاً نيكو است و نيكوتر از آن هم احسان به كسى است كه به انسان در وقت نياز و تنگدستى كمك نكرده باشد.
آری انسانهای بى مسؤوليت و بى احساس و بى درد که درد مردم را مى بينند و متأثر نمى شوند را در حال فقر و تنگ دستی و مشکلات، بايد اين گونه تنبيه كرد. كسى كه روزى توسط فردى محروم شده، اگر در مقابل آن بى اعتنائى ها به او خدمت كند، شرمندگى و خجالتی براى او بيشتر از اين نيست، هر چه هم پست و رذل باشد، از احسان آنها كه روزى محروم از كمك او بوده اند، متأثر شده و به خود مى آيد و اگر روزى بار ديگر متحول و با شخصيت شد به مردم رسيدگى و احسان مى كند.
از امام صادق(عليه السلام) در «مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه» رسيده كه: «سخاوت از اخلاق انبياء(علیهم السلام) است و ستون ايمان محسوب مى شود و مؤمنى نيست مگر اينكه سخى است و سخى نيست مگر اينكه صاحب مقام يقين به معارف الهى و داراى همتى عالى است؛ زيرا سخاوت پرتو و شعاع نورِ يقين است و كسى كه مقصود و هدف سخاوت را كه رسيدن به مقام قرب حق است شناخت، آنچه بذل مى كند گرچه زياد باشد بر او آسان است».
رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) نيز فرمودند: «فطرى و جِبِلِّى دوستدار خداوند نمى شود مگر سخاوت و سخاوت چيزى است كه به هر چيز دوست داشتنى تعلق مى گيرد [نه هر چيزى كه انسان علاقه اى به آن ندارد]» و به تعبير قرآن كريم: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»(1) ؛(هرگز به نیکی دست نمی یابید و از نیکان نمی شوید مگر این که از آنچه دوست می دارید انفاق کنید).
از علامت و نشانه بخشندگى و سخاوت اين است كه هرگز در فكر آن نيست كه مال دنيا نصيب چه كسى هست يا مى شود و كدام فرد مالك يا حاكم مى شود خواه آن ثروتمند و مالك مؤمن باشد يا كافر، مطيع باشد يا معصيت كار، شريف باشد يا انسان پست، فرد سخاوتمند به ديگرى اطعام مى كند در حالى كه خود گرسنه است و ديگرى را مى پوشاند در حالى كه خود برهنه است، به ديگرى مى بخشد و از قبول بخشش ديگرى امتناع مى كند، از اعطاء ديگرى ممنون مى شود و از اعطاء خود منّتى بر طرف نمى گذارد.
فرد سخاوتمند، اگر دنيا را مالك شود و كليد خزائن عالم در اختيار او باشد، خود را بيگانه مى بيند (خود را نسبت به آن اموال اجنبى مى بيند) و اگر بر فرض در راه خدا همه را در ساعتى انفاق و بخشش كند، ملول و متأثر نمى شود؛ زيرا علاقه و همبستگى بين خود و اين اموال احساس نمى كند.
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمودند: آدم سخاوتمند به خدا و مردم و بهشت نزديك است و از آتش دور، ولى برعكس، آدم بخيل از خدا و مردم و بهشت دور و به آتش نزديك است».
سخاوتمند ناميده نمى شود مگر بخشنده در راه اطاعت خداوند و براى ذات او گرچه به گرده نانى يا مختصر آبى باشد. رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «سخاوتمند آن است كه از مال خود براى رضايت خداوند بخشش كند، ولى كسى كه تظاهر به سخاوت مى كند (سخاوت نما) حمّالِ سخط و غضب الهى است و او بخيل ترين مردم نسبت به خود است، چه رسد به غير خود، زيرا متابعت هواى نفس و مخالفت امر خداوند عزوجل كرد»، خداوند متعال نيز فرمود: «لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ»(2)؛ (و قطعاً بارهاى گران خودشان و بارهاى گران[ديگر] را با بارهاى گران خود برخواهند گرفت)، آن كه در راه هاى باطل انفاق مى كند و در راه غيرخدا بخشش مى كند، گناهان ديگران را نيز كه گمراه شده و به باطل رفته اند همراه با گناهان خود به دوش مى گيرد.
بذل و بخشش دو قسم است: يكى در راه خدا و براى كسب رضايت خدا و دوم از روى غرض هاى مادى و مقاصد دنيوى مانند: كسب عنوان و اعتبار، ترويج باطل و اعانت به ظلم و فساد.
آنچه مورد مدح و ستايش است، قسم اول است. انسان در قسم دوم، گذشته از اين كه به او سخاوتمند گفته نمى شود، عنوان بخل نيز درباره او صادق است؛ زيرا اين شخص با اين بذل، خود را از قرب خدا و از بهشت بركنار كرده و به سوى آتش و غضب الهى كشانده است. او در رسيدن به اين همه سعادت نسبت به خود بخل ورزيده است و بدترين و بالاترين بخل آن است كه خلاف صلاح و خير و سعادت خود قدم بردارد.
ترك لذتها و شهوتها سخاست *** هر كه در شهوت فرو شد بر نخاست
مُرد مُحسن ليك احسانش نمرد *** تا نپندارى به مرگ، او جان سپرد
مال در ايثار اگر گردد تلف *** در درون صد زندگى آيد خلف
در روايتى آمده كه: «بخشنده، كسى است كه واجبات الهى را اداء كند و بخيل، كسى است كه نسبت به آنها بخل كند و انجام ندهد».(3)
از سرور آزادگان و سخاوتمندان كه نه از مال بلكه از جان و عِرض و آبِرو و شرفش در راه خدا گذشت، چنين رسيده است:
«اِذا جادَتِ الدّنيا عليك فَجُد بِها *** على الناس طُرّاً قبل اَنْ تَتَفَّلَتْ
فَلا الجود يُفْنيها اذا هى اَقْبَلَتْ *** وَ لا البُخْل يبقيها اذا ما تَوَلَّتْ»
يعنى؛ (زمانى كه دنيا بر تو كرامت و بخششى كرد، آن را بر همه مردم ببخش قبل از اينكه از دست برود.
نه جُود از بين برنده دنيا است اگر روى آورد، و نه بُخل نگهدارنده آن است اگر پشت كند).(4)
در روايتى از رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) چنين آمده: «اَنَّ السَّخَاءَ شَجَرَةٌ مِنْ اَشجَارِ الجنّة لَها اَغصَانٌ مُتدَلّيةٌ فى الدُّنيَا فَمَنْ كَانَ سَخِيّاً تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ اَغْصَانِهَا فَسَاقَهُ ذَلِكَ الغُصْنُ اِلَى الجَنَّةِ»(5)؛ (سخاوت درختى از درختان بهشت است، براى آن شاخه هائى است كه در دنيا آويزان است. كسى كه سخى شد به شاخه اى از شاخه هاى آن چنگ انداخته و آن شاخه او را بسوى بهشت مى كشاند).
(شجاعترين مردم سخاوتمندترين آنها است)؛ «اَشْجَعُ النّاسِ اَسخَاهُم»(6) زيرا مبارزه با نفس و پيروزى بر آن را لازم دارد و اين از پيروزي هاى جهاد اكبر است.
(سخاوت، ميوه عقل و قناعت، دليل ذكاوت و فضيلت است)؛ «اَلسَّخَاءُ، ثَمَرَةُ العَقلِ وَ القَنَاعَةُ، بُرهَانُ النّبلِ»(7). (رسيدگى به مردم و سخاوت موجب نزديكى و صميمت است)؛ «اَلسَّخَاءُ قُربَةٌ»(8) و در مقابل، عدم توجه و بخل ورزيدن و تلافى اين كه روزى او محرومم كرد، مايه غُربت و دورى است. (سخاوت محبت را در دل ديگران مى نشاند)؛ «اَلسّخَاءُ يَزْرَعُ المَحَبَّةَ»(9). (سخاوت مايه صفا و صميمت است)؛ «اَلسَّخَاءُ يُثمِرُ الصَّفَاءَ».(10)
در روايت است كه: «عده اى از كفار را نزد رسول الله(صلی الله علیه و آله) آوردند. حضرت به خاطر جنايتى كه آنها مرتكب شده بودند به اميرالمؤمنين علی(عليه السلام) دستور فرمودند گردن آنها را بزن، سپس يكى از آنها را دستور داد از بقيه جدا كنند و گردن او را نزنند. آن مرد گفت: چرا مرا از يارانم جدا كرديد در حالى كه جنايت ما يكى بود و همه مشترك بوديم؟ فرمود: خداوند تبارك و تعالى به من وحى رساند كه تو بخشنده طائفه خود بودى و لذا تو را نمى كشم. مرد گفت: «اَشهَدُ اَن لَا اِلَهَ اِلَّا اللّهُ وَ اِنَّكَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه و آله)...» [و ايمان آورد].(11)
در روايتى آمده كه: «رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) فرمودند: خداوند از بخيل از اين كه زنده است ناراحت است و از بخشنده در وقت مرگش».(12)
مولى على(عليه السلام) مى فرمايند: «اَفْضَلُ السَّخَاءِ اَنْ تَكُونَ بِمَا لَكَ مُتَبَرِّعاً وَ عَن مَالِ غَيرِكَ مُتَوَرِّعاً»(13)؛ (بهترين سخاوت اين است كه مال خود را ببخشى و از مال ديگرى پرهيز كنى).(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.