پاسخ اجمالی:
زید بن خالد جهنى می گوید: از عثمان حکم نزدیکی بدون خروج منی را پرسیدم، گفت: وضو مى گیرد و آلت خود را مى شوید، این را از پیامبر(ص) شنیدم. اولا: این فتوا با روایاتى که در منابع اهل سنت آمده در تعارض است. ثانیا: فتواى فقهاى عامّه نیز خلاف آن است و طبق سنّت اگر به اندازه ختنه گاه داخل کند جنابت حاصل می شود. ثالثا: اینکه در روایت آمده على(ع) و دیگران با عثمان در این فتوا موافقت کرده اند نیز دروغی است برای پرده پوشی بر جهل خلیفه؛ چراکه امام على(ع) در همین مسأله، خلیفه دوم را تخطئه کرده.
پاسخ تفصیلی:
مسلم در «صحیح» با سند خود از عطاء بن یسار نقل کرده است : «زید بن خالد جهنى به عطاء خبر داد که از عثمان بن عفّان پرسیدم : به من خبر بده اگر مردى با همسر خود نزدیکى کند ولى منى از او بیرون نیاید (چه حکمى دارد)؟ عثمان گفت : آن گونه که براى نمازش وضو مى گرفت ، وضو مى گیرد و آلت خود را مى شوید . عثمان گفت : این را از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم»(1) .
و احمد در «مسند» خود(2) همین روایت را نقل کرده و در آن آمده است : «آنگاه راوى از على بن ابى طالب(رضی الله عنه) ، و زبیر بن عوام ، و طلحة بن عبیدالله ، و اُبىّ بن کعب در این باره سؤال کرد و آنان نیز او را به همین کار امر کردند» .
باید گفت: فتواى خلفیه سوم به عدم جنابت شخص نزدیکى کننده در حالى است که اولا: این فتوا با روایاتى که در منابع اهل سنت وجود دارد در تعارض است؛ از جمله:
1 ـ از ابوهریره به سند مرفوع نقل شده است : «إذا قعد بین شعبها الأربع وألزق الختان بالختان فقد وجب الغسل»؛ (هنگامى که مرد بین دست و پاى زن نشست و ختنه گاه خود را به ختنه گاه او چسباند ، غسل واجب مى شود) (3) .
و در روایتى آمده است : «إذا التقى الختان بالختان وجب الغسل أنزل أو لم یُنزل»؛ (وقتى ختنه گاه به ختنه گاه رسید ، غسل واجب مى شود ، منى خارج بشود یا نه) .
و در روایت احمد آمده است : «إذا جلس بین شعبها الأربع ، ثمّ جهد ، فقد وجب الغسل»؛ (وقتى مرد بین دست و پاى زن بنشیند ، سپس کوشش خود را انجام دهد ، غسل واجب مى شود) .
2 ـ از عایشه نقل شده است : «إذا التقى الختانان فقد وجب الغسل ، فَعَلْتُه أنا ورسول الله فاغتسلنا»؛ (وقتى دو ختنه گاه به هم رسید غسل واجب مى شود ، من و رسول خدا این کار را انجام دادیم و سپس غسل کردیم) .
و در روایتى آمده است : «إذا قعد بین الشعب الأربع ، ثمّ ألزق الختان بالختان فقد وجب الغسل»(4)؛ ( وقتى بین دست و پا نشست ، و ختنه گاه را به ختنه گاه چسباند غسل واجب مى شود) .
به نظر مى رسد خلیفه در مکانى دور نسبت به این احادیث بوده است و آنها را نشنیده، یا اینکه شنیده ولى در این مسأله در مقابل سنّت، فتوا داده است .
ثانیاً: علاوه بر این، فتاواى فقهاى عامّه نیز خلاف آن چیزى است که عثمان به آن حکم کرده است: شافعى در کتاب «الاُمّ» نوشته (5) : خداوند عزّوجلّ به خاطر جنابت ، غسل را واجب کرد؛ و در زبان عرب معروف این بود که جنابت یعنى نزدیکى اگر چه منى خارج نشود ، و در ثبوت حدّ زنا و واجب شدن مهریه و احکام دیگر ، مطلب از همین قرار است... .
و سنّت دلالت مى کند بر این که جنابت وقتى حاصل مى شود که مرد با زن عمل زناشویى انجام دهد و به اندازه ختنه گاه داخل کند ، یا اینکه منى از او بیرون آید اگر چه نزدیکى نکرده باشد .
و در تفسیر «قرطبى» آمده است(6) :
جنابت یعنى درآمیختن مرد با زن . و همه امّت بر این باورند که جنب کسى است که به خاطر بیرون آمدن منى از او یا داخل کردن به اندازه ختنه گاه ، طاهر نیست .
ثالثاً: و امّا موافقت امیر المؤمنین على(علیه السلام) و اُبىّ بن کعب و دیگران با عثمان در این فتوا که در روایت آغاز بحث آمده بود ، دروغى علیه آنهاست تا پرده اى بر جهلِ خلیفه به مسأله اى این چنین آسان ، بکشند . و در جایى دیگر امام على(علیه السلام) در همین مسأله ، خلیفه دوم را تخطئه کردند و فرمودند : «إذا جاوز الختان الختان فقد وجب الغسل»(7)؛ (وقتى ختنه گاه از ختنه گاه گذشت غسل واجب مى شود) .
قرطبى در تفسیر خود مى نویسد(8) :
همه علما بر این عقیده اند که غسل با به هم رسیدن دو ختنه گاه واجب مى شود، و در این مسأله بین صحابه اختلاف بود سپس به روایت عایشه از پیامبر(صلى الله علیه وآله) رجوع کردند .
و همچنین در «فتح الباری»(9) از احمد نقل شده است: «از این پنج نفر ، فتوایى برخلاف آنچه در این حدیث آمده ، ثابت شده است» .
پس نسبت دادن این سخن به این پنج نفر که غسل در به هم رسیدن دو ختنه گاه واجب نیست، بهتان و دروغ است، و خلاف این سخن، از آنها ثابت شده است.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.